ویرگول
ورودثبت نام
مصطفی مقیمی
مصطفی مقیمی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

داستان دو دوست صاحب کسب و کار


تو دانشگاه با یکی از دوستان به اسم محمد آشنا شدم اون موقع هر از گاهی برای این که سر به سرش بزارم در مورد سایتش صحبت می کردم چون سایتش یه منبع درآمد کمی بود براش ! بعد از دانشگاه فکر میکنم حدود یکسال بعد محمد رو توی یکی از خیابان های بالاشهر کرج دیدم ماشینش BMW بودش خلاصه در مورد خودش و کسب وکارش صحبت کردیم اون توی یکسال چنان پیشرفتی کرده بود که من اندازه ۳۰ سال کار می کردم اونجوری نمیشدم فروشگاه اینترنتی عطر وادکلن داشت و به من یه عطر هدیه داد و شماره تلفن همدیگر رو گرفتیم و خیلی خوشحال باهاش خداحافظی کردم .
اره جونم واستون بگه که یه خورده تو فکر فرو رفتم گفتم منم باید فروشگاه اینترنتی داشته باشم خلاصه منم پیگیر شدم ببینم چطوری باید فروشگاه اینترنتی راه اندازی کرد تحقیق کردم حدودا یک ماه طول کشید تا اینکه یک روز توی توییتر بودم دیدم یه شرکتی به اسم ابر آروان بهش حمله هکری شده و خیلی از کسب وکارها آسیب دیدن تا حالا اسم ابر آروان رو نشنیده بودم توی گوگل سرچ کردم فهمیدم چه شرکتی هستش گفتم عجب عجب .... پس اگر بخام سایت داشته باشم باید یک هاست معتبر تهیه کنم که من آسیب نبینم اره دیگه تقریبا یه دو ماه طول کشید منم سایت پوشاک خودم رو راه اندازی کنم حالا که راه اندازی کردم گفتم جلوی ضرر رو هر جایی بگیری منفعت هستش البته چون تازه راه اندازی کرده بودم ضرر نمی دادم گفتم برای اینکه دیده بشم سئو و تبلیغات کنم ولی قبلش به نظرم اومد واسه امنیت سایتم با کسی مشورت کنم خلاصه با یکی از دوستانم تماس گرفتم و گفتم علی جان کسی رو سراغ داری روی امنیت سایت کار کرده باشه ؟ علی گفتش نه سراغ ندارم ولی اگر خواستی از دوستای دیگه ام می پرسم بهت میگم منم گفتم باشه و خداحافظی پسرونه کردم و رفتم .
بعد از چند روز علی با من تماس گرفت و گفت ازت شیرینی می خام اگر شیرینی ندی دهنت رو سرویس می کنم ? گفتم باشه شیرینیش رو می دم حالا بگو چیه علی گفتش یه کارشناس امنیت برات پیدا کردم هلو ...!?گفتم از کجا پیدا کردی گفتش از سجاد گرفتم گفتم باشه حالا! شماره اش رو گرفتم و باهاش تماس گرفتم
- الو، سلام جناب مهندس مقیمی؟
- ‏بله بفرمایید
- ‏بنده محسن هستم از طرف آقا سجاد تماس می گیرم شماره شما رو از ایشون گرفتم
- ‏بله بله خوب هستید شما خونواده خوب هستن بفرمایید در خدمتم
- ‏غرض از مزاحمت آقا سجاد می گفتن که شما کارشناس امنیت هستین می خواستم راجب این موضوع کمی از شما مشاوره بگیرم وقت دارید ؟
- ‏بله درسته آیا مشکلی پیش اومده ؟ کمکی از من بر میاد؟
- ‏نه نه مشکل که پیش نیومده بیشتر می خواستم راجب امنیت سایتم با شما مشاوره کنم که ببینم میشه امنیت سایتم رو بالا ببرم که هک نشه ...
- ‏امنیت سایت که باید بالا بره چون اگر هک بشه کل زحمات شما به باد میره اگر در جریان باشی ابر آروان چه بلایی سرش اومد
- ‏گفتم بله اتفاقا قضیه ابرآروان من رو به فکر برد و گفتم من واسه خودم پیشگیری کنم خوب اگر وقت داشته باشین من حضوری خدمت برسم با هم ببینیم چیکار باید بکنیم
- ‏بله در خدمت هستم آدرس رو یادداشت بفرمایبن کرج ...
- ‏بله خیلی ممنون جناب مهندس ساعت ۱۲ خوبه ؟ البته اگر بیدار باشین؟?
- ‏بله بیدارم ? باشه در خدمت تون هستم
- ‏خوب اوکی پس خدمت میرسم خداحافظ
- ‏خداحافظ
بله بعد از چند روز رفتم پیش مهندس و خیلی چیزا برام مشخص شدش و تصمیم گرفتم قبل از هر کاری روی امنیت سایتم ایشون کار کنن خلاصه با یه مبلغی با هم توافق کردیم و کار رو شروع کردن و بعد از چند روز با من تماس گرفتن و گفتن آقا محسن کار ما تموم شدش دیگه خیالتون راحت باشه منم خیلی خوب و خوشحال و اینکه کار درست انجام شده بود ازشون تشکر کردم و خداحافظی کردم کارم رو شروع کردم و با فروشگاه اینترنتی یه مبلغی ماهانه درآمد داشتم و داشتم تبلیغات خوبی می کردم و سایتم مثل ساعت کار می کرد و همه چیز خوب بود تا اینکه یه روز یادم افتاد زنگ بزنم به اون دوستم که فروشگاه عطر و ادکلن داشت باهاش صحبت کنم تو گوشیم دنبال اسم محمد بودم پیداش کردم و زنگ زدم بهش و گفتم محمد جان سلام داداش خوبی چه خبر حالت خوبه شنیدم توی صداش یه خورده ناراحتی هستش گفتم چی شده محمد چرا ناراحتی گفت به خاک سیاه نشستم یه مدت پیش یه شرکت هاستینگ دچار حمله هکری شدش و سایت من هم توی اون هاستینگ بودش سایت منم رفت رو هوا کلی ضرر کردم کسب و کارم چند روز تعطیل شد شب عید هم بودش می خواستم به کارمندهام یه عیدی خوب بدم ولی حیف شد دیگه دل و دماغ ندارم محسن ...
منم گفتم اون شرکت هاستینگ ابر آروان بودش؟
گفت اره تو از کجا می دونی ؟
گفتم توی توییتر پر شده من از اونجا دیدم ..
- عجب پس تو هم خبر داری دیدی چی شد بیچاره شدم
- ‏گفتم ببین محمد جان آسیب دیدی به نظرم بیا امنیت سایتت رو ببر بالا دیگه اینجوری ضرر نکنی
- ‏خوب اره اره راست می گی خوب چیکار باید بکنم ؟ کسی رو می شناسی؟
- ‏گفتم اره یه مهندس کاربلد رو می شناسم از تو پنهون نباشه من یه فروشگاه اینترنتی پوشاک راه اندازی کردم سایتم دادم بهش برام امنیتش رو برد بالا حالا هم دارم تقریبا به درامد خوبی میرسم و راضی هستم
- ‏چه خوب، میشه شماره اش رو به منم بدی ؟
- ‏گفتم یادداشت کن 09191303218 مهندس مقیمی
- ‏آی باریکلا ( نون خ ) ? دمت گرم بهش زنگ می زنم
- ‏کاری نداری محمد جان ایشالاه دوباره کسب و کارت خوب بشه
- ‏نه ممنون ایشالاه واسه شما هم خوب باشه خداحافظ
- ‏خداحافظ

بله من پیش خودم گفتم عجب حرکتی کردم واسه امنیت سایتم وگرنه واسه منم اول راهی کلی ضرر می زد به قول ترک ها عقیل کردم !

بله دو نفر دوست دانشگاهی کسب و کار اینترنتی راه اندازی کردن و به خوبی و خوشی در راه رسیدن به هدف هاشون قدم بر می داشتن و هر دو تجارب خوبی بدست آوردن
ممنون که تا اینجای داستان همراه مون بودین
مدتی که داشتی داستان رو می خوندی من سایت شما رو هک کردم و عکس خرس رو توی فلان صفحه گذاشتم می تونی ببینی؟!?
هکر از رگ گردن به شما نزدیکتر است و اطلاعاتی در مورد شما دارد که خودتان ندارید ...
روز خوش و بدون هک !??



https://barsamweb.com/security-site/
امنیت سایتهکرفروشگاه اینترنتیضد هککارشناس امنیت
از سال 1387 سابقه فعالیت در حوزه طراحی سایت و سئو دارم و گروه برسام وب رو راه اندازی کردم و تا الان که سال ۱۴۰۰ هستش دارم با تیم خوبی کار می کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید