"به نام هنرمندترین"
فیلمی عالی که هنوز هم با وجود سیاه سفید بودن و گذشت سال هایی طولانی از عمرش، سرپا و قابل پذیرش و تامل و همزاد پنداری است.
در این فیلم به دید من دو نوع نگاه و یا حرف وجود دارد.
یکی اینکه کوروساوا می گوید مردم عادی چیزی نمی خواهند و با کسی هم کاری ندارند، آزارشان ندهید و با آن ها کاری نداشته باشید؛ آنها زندگی خودشان را تامین می کنند و در آسایش هم گذران عمر خواهند کرد، فقط و فقط دست از سرشان بردارید.
و دیگر آن که، فیلم اساساً فیلم شکست است به طوری که در عین حال، امید را هم با خود به همراه دارد.
فیلمساز می گوید هر کسی که درگیر جنگ است، چه به شکل هجوم و دزدی و چه به شکل دفاع و مقاومت، محکوم به شکست است و در هر صورت بازنده؛
و برنده ها تنها آدم های ساده و زحمت کشی هستند که سرشان در لاک زندگی خودشان و تامین نیازهایشان است.
فیلم همه چیزش خوب است؛ بازی ها، فیلمبرداری، تدوین، موسیقی و ...
در جاهایی هم کمدی های به جا و درست به کمک فیلم می آیند، که اگر نبودند فیلم بسیار خسته کننده می شد.
کوروساوا در شخصیت پردازی، گره افکنی، تعلیق و کارگردانی، به واقع قابل تامل و همچنین به گونه ای عمل کرده که کلاس درسی برای فیلمسازی است.
او به صورت ماهرانه ای در فیلم تکه های ریز عاطفی هم کار گذاشته است. مانند عشق یک دختر کشاورز به یک سامورایی و یا رفتن زنی تازه مادر شده به همراه فرزندش، در دل خطر برای نجات پدرش.
خلاصه این که، هفت سامورایی بدجور دیدن دارد و حتماً پیشنهادش می کنم.
به قلم : مصطفی کزازی