تا جایی که به خاطر دارم اولین آشنایی من با واژه نئولیبرالیسم در ادبیات و گفتار و سخنان شهریار زرشناس بود. البته واژه دیگری که شهریار زرشناس در صحبت های خودش و در کنار نئولیبرالیسم برای توصیف وضعیت نهادهای موجود در ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران استفاده می کرد، واژه شبه مدرن و نهادهای شبه مدرن بود.
در ادامه واژه نئولیبرالیسم را در برخی مطالب و موضع گیری های انتقادی نسبت به عملکرد افراد و گروه های مرجع کشور در رسانه های شنیدم. در چند وقت اخیر، واژه نئولیبرالیسم را از زبان علی علیزاده و مهمانان برنامه تلویزیونی اش جدال می شنیدم. در یکی از برنامه های انتقادی تلویزیون اینترنتی جدال، علی علیزاده در بین صحبت هایش مقاله یوسف اباذری با نام چهار دهه همنشینی دین و نئولیبرالیسم در ایران را معرفی کرد.
در گفتگوهای چندگانه علی علیزاده با مهمانانش در تلویزیون جدال، صحبت های زیادی پیرامون نئولیبرالیسم شنیده بودم و تا حدودی برای من مفهوم پردازی شده بود. با توجه به اینکه به پیگیری این موضوع علاقه مند شده بودم در گوگل مقاله یوسف اباذری درباره نئولیبرالیسم را جستجو کردم و آن را پیدا کردم.
اول ویدئوی خوانش مقاله را که توسط آرمان ذاکری و با حضور یوسف اباذری انجام شده بود در آپارات دیدم. مدتی بعد هم متن مقاله را که در سایت صدانت قرار داده شده بود دانلود کردم و یک بار خواندم. تصمیم گرفتم متن مقاله را دوباره بخوانم و برای خودم یادداشت برداری کردم.
در محتوای مقاله نویسندگان کوشیده اند تا به بررسی و چگونگی گسترش سیاست های نئولیبرالی در ایران و در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی بپردازند و پیامدهای گوناگون آن را شناسایی کرده و توضیح دهند.
محتوای مقاله شامل بخش های مختلفی است که باید با دقت خواند و درباره اش فکر کرد اما یکی از تلخ ترین قسمت های مقاله برای من، پیامدهای اجرای سیاست های نولیبرالی در حوزه آب و پس از انقلاب بود که در بسیاری از مواقع با نیت های خیرخواهانه انجام شده بودند.
آشنایی با ویژگی های جریانات مختلف فکری و اجتماعی جامعه و شناخت پیامدهای آنها در زندگی فردی و اجتماعی، می تواند در تصمیم گیری های فردی و اجتماعی مان تاثیرگذار باشد. یکی از جریاناتی که شناخت آن در لباس ها و چهره های مختلف برای ما لازم به نظر می آید، جریان نئولیبرالی و نولیبرالیسم در ایران است.