مصطفی دارابی
خواندن ۲ دقیقه·۴ روز پیش

🟠کودکان گرسنه، آینده‌ای تباه: بهای سیاست‌های بی‌رحم

چرا ریچل ریوز فکر می‌کند که کاهش هزینه‌های عمومی و کاهش حمایت از افراد نیازمند قرار است به اقتصاد کمک کند؟
این کار دقیقاً برعکسِ کمک به اقتصاد عمل می‌کند.
اجازه بدهید با یک مثال کاملاً روشن توضیح بدهم:

در منطقه‌ای به نام پیکام، مدرسه‌ای وجود دارد که ۵۰٪ از دانش‌آموزان ابتدایی آن بی‌خانمان هستند.
این کودکان در خانه‌های موقتی زندگی می‌کنند و مدام از یک مکان به مکان دیگر جابه‌جا می‌شوند.
اگر با معلمان آن مدرسه صحبت کنید، می‌گویند بچه‌ها نمی‌توانند تمرکز کنند، گرسنه به کلاس می‌آیند، نمراتشان افت کرده... و اصلاً هم سخت نیست که بفهمیم چرا.

بعضی از این خانواده‌ها در هتل‌ها اسکان داده شده‌اند؛ و این برای شوراهای محلی بسیار پرهزینه است.
شهرداری‌ها میلیاردها خرج می‌کنند تا افراد را در مکان‌های موقتی مانند هتل‌ها اسکان دهند.
اما این فقط یکی از مشکلات است: در این مکان‌ها آشپزخانه‌ای وجود ندارد، بنابراین خانواده‌ها مجبورند به فرزندانشان غذاهایی بدهند که فقط با کتری قابل تهیه است — مثل نودل فوری.
این نوع تغذیه در بلندمدت باعث مشکلات سلامت خواهد شد: چاقی، دیابت، و دیگر بیماری‌ها.

این مشکلات باعث افزایش شدید هزینه‌های درمانی در آینده می‌شود.
همچنین توانایی این کودکان برای مشارکت در اقتصاد را به شدت کاهش می‌دهد.
زیستن در فقر، تأثیرات بلندمدتی روی انسان‌ها می‌گذارد که در نهایت بهره‌وری‌شان را کم می‌کند.
چرا بهره‌ور نیستند؟ چون شاد نیستند.
سال‌ها طول می‌کشد تا از آسیب‌های روانی و رنج دوران کودکی عبور کنند، و این زخم‌ها برای همیشه با آن‌ها باقی می‌ماند.

چنین شرایطی به هیچ وجه بستری برای داشتن یک نیروی کار سالم و مولد نیست — نیرویی که بتواند موجب رشد اقتصادی شود.

البته، دلیل اصلی من برای مخالفت با کاهش این کمک‌ها فقط اقتصادی نیست؛
دلایل اخلاقی و انسانی بسیاری وجود دارد.
اما حتی از منظر اقتصادی هم این سیاست شکست‌خورده است.
چنین تصمیمی، فقط زمینه‌ساز شکست اقتصادی آینده خواهد بود.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید