برای چالش اسفند کتاب «دربارهی معنی زندگی» از ویل دورانت ر انتخاب کردم.
۲۲ اسفند، کتاب آسونیه اما حوصله نکردم بخونم، شاید چون به معنی زندگی اهمیت نمیدم. زندگیه دیگه، اینقدرش که گذشت بقیهش هم همینجور بیمعنی میگذره دیگه.
یه روزی در سال ۱۹۳۰ که آقای ویل دورانت تو باغش داشته وقت میگذرونده یه مردی میاد سراغش و میگه بگو هدف و معنی زندگی چیه وگرنه خودم ر میکشم. ویل دورانت هم یه جوابایی بهش میده و راهیش میکنه و بعدا به این موضوع فکر میکنه و تصمیم میگیره این سوال ر با آدمهای دیگه مطرح کنه و نظر اونها ر درباره زندگی بدونه. به فیلسوفها و متفکرین و ورزشکارها و نویسندگان و دانشمندان و برندگان نوبل و مشاهیر معاصر نامه مینویسه و جوابهای اونها و جواب خودش و نظراتش راجع به زندگی میشه این کتاب.
نظر آقای ویل دورانت و دوستاش دربارهی زندگی مهمه برام؟ نه، اما باید این کتابه ر بخونم.
کتاب سه بخش اصلی داره و هر کدوم چندین فصل.
بخش اول تمنای معنی
اول متن اون نامه ر نوشته و بعد در چند فصل چیزهایی که در برابر «ارزش و اهمیت زندگی انسان» قرار میگیرن ر بررسی کوتاهی کرده.
دین: به مرور دین اهمیت و اعتبار خودش ر از دست داد و کمرنگ شد.
علم: قرن ۱۸ و ۱۹ علم جای الهیات ر گرفت، اگه علم باشه ثروت که باعث خوشبختیه زود به دست میاد، اگه علم باشه حقیقت هم هست، علم انسانها ر از قید و بند خرافه رها میکنه و باعث دموکراسی میشه. اما هر چقد علم پیشرفت میکنه خوشبینی قرن نوزدهمی هم جای خودش ر به بدبینی قرن بیست داد.
تاریخ:تمدنها در طول تاریخ اومدن و رفتن و اثری ازشون نموند، انسان همونی که بود موند.
آرمانشهرها: «بر فراز همهی این ماجراها، خدای خوشحال جنگ... در پرواز است. شکوه و جلال مصر، فرزند فتحها و خودکامگیهای ددمنشانه است، آوازه و افتخار یونان ریشه در باتلاق بردهداری دارد، عظمت روم در کشتیهای جنگی و لژیونهایش نهفته است. تمدن اروپا با اسلحههایش ظهور میکند و فرو میافتد. تاریخ، مانند خدای ناپلئون، طرف توپهای جنگی بزرگ است، به هنرمندان و فیلسوفان میخندد.»
خودکشی عقل:
«آنکس که بر دانش خود میافزاید بر اندوه خود میافزاید و در حکمت بیشتر، بیهودگی بیشتر است.»
اسفند تموم شد، ۰۲ تموم شد، عید و تعطیلات عید تموم شد این کتاب تموم نشد. یه کمی میخونم اما نظر خاصی ندارم نسبت بهش، یه سری جملههاش هم قشنگه.
بخش دوم جواب افراد مختلف به نامه است که شامل ۶ فصله.
اهل ادبیات
بازیگران، هنرمندان، دانشمندان، مربیان، رهبران
دیندارها
سه زن
اندیشههایی از زندان
شکاکان
«ولی با همهی این احوال، نویسنده شدم و تا پایان هم نویسنده باقی خواهم ماند، درست مثل گاوی که همهی عمرش شیر میدهد، گر چه نفع شخصیاش اقتضا میکند که شراب بدهد.»
بخشی از جواب اچ.ال.منکن
دیگه تا همینجا خوندم.
دربارهی معنی زندگی نوشتهی ویل دورانت نشر پارسه.