واضح است که مصرف نوشابه و یا فستفود برای ما مضر است. با این حال چرا دایما وسوسهای در ما برای مصرف آنها وجود دارد؟ اشتهای سیری ناپذیر ما به نوشابه و فستفود، نتیجهای از یک عادت دیرینه است. در زمان انسانهای اولیه، منابع قند و انرژی نایاب بودند. بنابراین اگر درخت یا منبع تغذیهای از آنها پیدا میشد مغز به ما دستور میداد تا میتوانیم از آن بخوریم. ذخایر حاصل ازین منابع نایاب میتوانست در روزهای سخت آتی به دادمان برسد و موجب حفظ بقایمان شود. امروزه با پیشرفت امکانات بشری، دیگر لازم نیست تا منتظر پیدا کردن درخت یا منبعی باشیم که قند و ذخایر انرژیمان را تامین کند، بلکه کافی است تا درِ یخچال، یا اسنپ فود را باز کنیم و در 24 ساعت شبانه روز به منابع پرانرژی دسترسی داشته باشیم. با این حال هرچند امکانات ما بهبود یافته است اما هنوز مکانیزمهای دیرینهمان ثابت ماندهاند. نوشابه و فست فود، نماینده آن جنبه از پیشرفتهای بشر هستند که ناخودآگاه تناقضاتی را با طبیعتمان برای ما به وجود آوردهاند. همان عاداتی که روزی نجاتدهنده بقای ما بود، امروزه ما را با خطرات مختلفی از لحاظ سلامتی روبهرو میکند.
آیا تا به حال پیش آمده است که برای یک تعطیلات برنامهریزی مفصلی کنید و بعد به آن نرسید؟ من چون غالباً دورکاری میکنم، تمام روزهایم شبیه یک روز تعطیل در اتاقم میگذرد. مدتی پیش که تازه دورکاری را شروع کرده بودم، هر روز صبح از خواب برمیخاستم و با یک شروع خوب مشغول کار میشدم، اما به ندرت حس و حال کار کردن پیدا میشد. اغلب چند ساعتی بیشتر نگذشته خودم را سردرگم در میان افکار تصادفی، سایتهای خبری، شبکههای اجتماعی یا… مییافتم. حتی در روزهایی که با هزار ترفند و ضرب و زور خودم را متمرکز نگه میداشتم دچار خستگی زودرس میشدم. انگار اصلاً عادت به کار کردن نداشتم. اما وقتی آن روزها را با یک روز کاری در دفتر شرکت یا کتابخانه دانشگاه مقایسه کردم، متوجه شدم مشکل در توانایی تمرکز کردن یا سختی کار نیست. من در دفتر شرکت یا کتابخانه دانشگاه قادر بودم تا ساعتها بدون خستگی، کار یا مطالعه کنم. یک روز از این موضوع به ستوه آمدم و به یاد دوران مدرسه که ناظم با بازرسی بدنی موبایلها را جمع میکرد، گوشی موبایلم را خاموش و به جایی خارج از دید منتقل کردم. فردای آن روز وقتی به خود آمدم بدون احساس خستگی یا افکار سردرگم و بیتوجه به زمان، چند ساعتی بیشتر از روزهای قبل کار کرده بودم. عادت کرده بودم که هر بار نگاهم به تلفن همراه میافتد، ناخودآگاه به سمتش بروم و آن را چک کنم و حذف موبایل به افزایش تمرکز و انرژیام کمک کرده بود. این تفاوت عجیب و جالب در بود و نبود موبایل باعث شد در مورد چرایی وجود عادتها، ساختار آنها و فرایند شکلگیریشان کنجکاو شوم و به دنبال حل مشکل عادات ناخواسته بروم.
همانطور که میدانیم تمامی عادات یک انسان نامطلوب و ناخواسته نیستند. بعضی از این اعمال خودکار، همچون تنفس، آنچنان مفید و ضروریاند که در واقع حیات ما به آنها وابسته است. فرض کنید اگر من برای نفس کشیدن نیاز به محاسبه مقدار هوای لازم در هر دم و بازدم، میزان باز شدن ششها و زمان بسته شدن آنها داشتم، بعید بود فرصتی برای نوشتن این مطلب پیدا کنم یا برخلاف اجدادمان در صورت حمله ناگهانی یک حیوان وحشی، با ذهنی که درگیر انجام ارادی عمل دم و بازدم است، به موقع متوجه آن شده و به راهحلی برای دفع خطر بیندیشم. اصلاً به علت وجود چیزی به نام عادت است که ما میتوانیم بخشی از امورات زندگیمان را به صورت خودکار و بدون نیاز به انجام محاسبات لازم انجام دهیم. حال با کمک عادات این ظرفیت آزاد شده مغز و توجهمان را میتوانیم صرف انجام کارهای دیگر یا یادگیری چیزهای جدید کنیم. در واقع این قدرت عادتهای خوب است که پیشرفت را برای انسان ممکن میسازد.
با کالبدشکافی عادت و نگاهی دقیقتر به آن درمییابیم که هر عادت متشکل از سه قسمت است: ماشه، بدنه و پاداش. برای مثال تنفس را در نظر بگیرید. احساس نیاز به اکسیژن که فرو کشیدن اتوماتیک هوا به درون ریهها را فراخوانی میکند ماشهی عادت دم و بازدم است. ماشه هر عادت میتواند از انواع مختلفی باشد؛ مانند زمان در بیدار شدن (بدنه) با فرا رسیدن صبح (ماشه)، یا مکان در مطالعه کردن (بدنه) پس از ورود به کتابخانه (ماشه)، یا یک رویداد در گرسنگی (ماشه) و غذا خوردن (بدنه). همانطور که متوجه شدهاید، عملی که در پی فعال شدن ماشه صورت میگیرد همان قسمت اصلی کار یا بدنه عادت است که همیشه منجر به دریافت یک پاداش در خاتمه یک دور از چرخه عادت میشود. این پاداش میتواند تامین اکسیژن بدن بعد از هر تنفس، احساس پاکیزگی بعد از مسواک زدن یا هر چیز خوشایند دیگری باشد. هر بار که ما کار بخصوصی انجام میدهیم، از راه رفتن گرفته تا استفاده از موبایل، در حال شکل دادن به یک عادت در خود هستیم. در واقع شکل گرفتن عادتها تمایزی برای مطلوب بودن یا نبودن از نظر ما قائل نیست و هر مرتبه انجام یک کار ناخوشایند نیز به شکلگیری عادتی ناخوشایند منتهی میشود. بنابراین تمامی کارهای ما، چه مطلوب و چه نامطلوب، در صورت تکرار، مثل سنبادهای میمانند که به شخصیت خود میکشیم.
تا به حال برایتان پیش آمده است که حین گشتوگذار در اینستاگرام، خواندن اخبار در ورزش سه یا حتی در حال چک کردن قیمت و موجودی یک کالا در دیجیکالا ناگهان از خود بپرسید من اینجا چه میکنم؟ برای اغلب ما کارهایی مثل چک کردن موبایل تبدیل به یک عادت شده است. عادتی که ممکن است حتی وقتی حواسمان هم نیست ناخودآگاه به انجام آن بپردازیم و زمانی متوجه رفتارمان شویم که دقیقهها یا ساعتهاست مشغول آن کار هستیم. شاید به طور منطقی فکر کنید که ما فقط برای انجام دادن امور نیاز به صرف انرژی داریم، در حالی که با یک نگاه دقیقتر درمییابیم که ما گاه حتی برای انجام ندادن بعضی کارها هم باید انرژی و اراده به خرج دهیم، دقیقاً همانطور که یک فرد با رژیم غذایی در برابر وسوسه خوردن یک شیرینی نیاز به صرف اراده دارد. همان عادتها همان دسته کارهایی هستند که انجامشان نیازی به صرف اراده ندارد و به صورت خودکار و با فعالسازی ماشه مربوطه به طور ناخودآگاه صورت میپذیرند. اما در عوض جلوگیری از انجام خودکار آنها نیاز به صرف انرژی دارد. ما انسانها هر روز میزان محدودی انرژی و اراده داریم که بعد از صرف آن خسته میشویم؛ برای مثال دوباره فردی را در نظر بگیرید که رژیم دارد، احتمالاً برایتان قابل پیشبینی است که این فرد در صبح یک روز توفیق بیشتری در مقابله با وسوسه خوردن شیرینی خواهد داشت تا در انتهای یک روز سخت کاری، پس از آنکه تمامی ظرفیت اراده و انرژی خود را مصرف کرده است. همانند این فرد در مقابل وسوسه شیرینی، ما نیز در مجاورت موبایلهایمان به طور مداوم دچار وسوسههای زیادی میشویم که حاصل تجمیع کاربریهای گوناگون با کمک تکنولوژی در این دستگاه است.
انسان در گذشته با محدودیتهای زیادی از لحاظ زمانی و مکانی روبهرو بوده است، محدودیتهایی که امروزه پیشرفت تکنولوژی آنها را از میان برداشته است. امروزه یک پژوهشگر برای انجام مطالعاتش دیگر نیازی ندارد تا در ساعات اداری به یک کتابخانه مراجعه کند. بلکه میتواند با کمک تلفن همراهش در هر ساعتی از شبانهروز که بخواهد از درون تختخواب خود نیز به بزرگترین کتابخانههای دنیا متصل شود. درست است که با چنین قدرتی ما دیگر نیاز نداریم برای خرید به بازار، برای کار به محل کار یا حتی برای تعامل به خارج از اتاقمان برویم، اما در تمام این مزایا یک بعد تاریک وجود دارد که آن از بین رفتن ماشههای زمانی و مکانی است. به این صورت دیگر برای کاری مانند پژوهش، ماشهای تحت عنوان ورود به مکان کتابخانه شکل نخواهد گرفت، چون نیازی به مراجعه به کتابخانه نیست یا برای اطلاع از اخبار لزومی به خرید و مطالعه روزنامه نیست. تکنولوژی ما را قادر کرده است که در تمام روز، هر وقت اراده کنیم، تنوع گستردهای از کارها را فقط با کمک یک ابزار یعنی موبایلهایمان انجام دهیم. حال آنکه همانطور که میدانیم هر بار کار مشخصی را تکرار میکنیم در حال شکل دادن به یک عادت و خودکارسازی آن هستیم. بنابراین موبایل میتواند یک ماشه برای تمام این عادات باشد. این یعنی هر بار که ما به سراغ کامپیوتر یا موبایلمان میرویم، پا در اتاق خود میگذاریم یا به تخت میرویم، به تناسب کارهایی که متناوباً در هر کدام انجام دادهایم، ماشه فعالیتهای زیادی در ما فراخوانی میشود که جلوگیری از اجرای خودکار هر کدام نیازمند صرف اراده و انرژی است. اگر تاکنون برای ساعات طولانی بلوتوث و اینترنت موبایلهایتان را روشن گذاشته باشید، متوجه خواهید شد که باتری آن با سرعت مصرف میشود. همانطور که ممکن است تعداد زیادی اپلیکیشن در حال اجرا در پسزمینه تلفن همراهتان در حال بلعیدن باتری آن باشند، برخی از عادات فراخوانیشده نیز میتوانند در پسزمینه ذهن ما منجر به هدر رفتن و تخلیه زودهنگام منابع محدود انرژی و ارادهمان شوند. در واقع تکنولوژی باعث شده انرژیای که میتوانست صرف پیشرفت ما بشود تحت مکانیسمی، که در سیر تکاملی انسان خود با هدف کمک به پیشرفت ما نهادینه شده است، هدر برود و عادات ناخواسته را تبدیل به مانعی برای پیشرفت کند.
مهمترین گام در تغییر یک عادت نامطلوب، کسب شناخت هرچه بیشتر نسبت به آن است. برای این منظور میتوانید با کمک یک دفترچه یادداشت هر بار که عادت نامطلوبی انجام دادید شرایط خود را بنویسید. با این کار قادر خواهید بود اجزای یک عادت را به خوبی شناسایی کنید و ماشههای آن را تشخیص دهید. توجه داشته باشید همانطور که مثلاً یک فرد سیگاری ممکن است در موقعیتهای متنوع و زیادی (به عنوان مثال بعد از غذا، پس از نوشیدن چای، هنگام بارش باران، زمان ناراحتی و غیره) تمایل به استفاده از دخانیات پیدا کند، عادتها نیز میتوانند بیشتر از یک ماشه داشته باشند. بعد از شناسایی ماشه دو راهکار وجود دارد: حذف ماشه یا تغییر بدنه. در حالت اول شما میتوانید برای مثال هنگام مطالعه، موبایلتان را خاموش یا به کلی از دیدرس خود خارج کنید. بدینگونه با حذف ماشه میتوانید مانند خارج کردن یک تومور بدخیم از بدن با یک عمل جراحی، کل چرخه یک عادت نامطلوب را حذف کنید. هرچند این میتواند بهترین و راحتترین انتخاب ما باشد اما بعضی از ماشهها قابل حذف نیستند؛ مثلاً ما قدرت کنترل آبوهوا و بارندگی را نداریم یا نمیتوانیم دیگر هیچوقت غذا نخوریم تا وسوسه کشیدن یک نخ سیگار هیچگاه به سراغمان نیاید. در این شرایط بهترین کار این است که با ثابت نگه داشتن ماشه و پاداش در چرخه یک عادت، بدنه نامطلوب آن را با یک بدنه مطلوب جایگزین کنیم؛ مثلاً هنگام بارش باران برای لذت بردن بیشتر به جای مصرف دخانیات میتوانیم به موسیقی گوش بدهیم. یا هنگام ناراحتی و اضطراب پرخوری را با انجام تمرینات تنفسی آرامشبخش یا دوش آب گرم جایگزین کنیم.
____________________________________________________________________________________
این مطلب برای ماهنامه پیوست نوشته شده و در شماره 69، بخش راه حل (اینجا) به چاپ رسیده است.