انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

بانوی ایرانی

در قلب شهر پر نقش و نگار و فيروزه‌اي اصفهان، بانويي چشم به جهان گشود که سلوکش روشني بخش ظلمت راه هم‌نوعانش در عهدي بود که زنان حتي حق سواد آموزي و فعاليت‌هاي اجتماعي نداشتند و به دليل فقر آگاهي مجبور بودند در اندورني بمانند. سيده نصرت امين در سال 1274 هجري شمسي، اواخر دوره‌ي ناصري در اصفهان به دنيا آمد.

پدر ايشان حاج سيد محمدعلي امين‌التجار فردي مؤمن و از بازگانان سرشناس اصفهان بود و مادر ايشان زهرا دختر حاج سيد محمود، بانويي متمدن بود. مادر، با روشن‌بيني در سن چهار سالگي دخترش را براي فراگيري قرآن و خواندن و نوشتن به مکتب فرستاد. درواقع اولين مکتب بانو امين همان مدرسه‌هايي بود که مردم عامه از آن استفاده مي‌کردند.

در آن زمان خانواده‌هاي مذهبي علاقه‌اي نداشتند که دخترانشان به مکتب بروند و استفاده از معلم سرخانه رايج‌ترين راه براي سوادآموزي دختران در عهد قاجار بود که فقط افراد ثروتمند مي‌توانستند از آن استفاده کنند. بانو امين هم از معلم‌هاي سرخانه استفاده مي‌کرد و خواندن و نوشتن را در خانه آموخت.

از جمله فعاليت‌هايي که در عهد قاجار براي سوادآموزي دختران صورت گرفت، تاسيس مدرسه‌هايي از طرف ميسيونرهاي(مبلغ مذهبي) اروپايي و آمريکايي بود که خالي از اغراض استعماري نبود. بانو امين به دليل موقعيت پدرش مي‌توانست در شهرهاي بزرگ در مدارسي درس بخواند که توسط ميسيونرها تأسيس شده بود اما خانواده جور ديگري درمورد ايشان تصميم مي‌گيرند.

خانواده‌ي بانو به امين بودن در تجارت مشهور بودند اما عليم و عالم نبودند. يعني بانو امين همان‌طور که با محيط مبارزه کرد، با وراثت خود نيز مبارزه کرد. خانواده از جمله خانواده‌هايي اهل تفريح بودند، اما بانو امين از همان ابتدا علاقه‌اي به تفريح نداشت و ترجيح مي‌داد که در خانه بماند و به مطالعه بپردازد هرچند که مورد سرزنش نزديکان قرار مي‌گرفت. او در مورد شرح حال خود مي‌نويسد: از همان ابتدا به بازي‌هاي کودکانه علاقه نداشتم و در قلبم نوري بود و به دنبال گمشده‌اي مي‌گشتم، اما چون کودک بودم نمي‌دانستم اين گمشده چيست؟

يازده سالگي بانو زماني است که مظفرالدين شاه با مشروطه مواجه است و اوضاع و احوال مملکت را به واسطه‌ي پدر که با روشنفکران و علما در ارتباط بود، مي‌شنيد و در آن دقيق مي‌شد. او مي‌بيند که همه‌ي امور به دست مردان است و زنان يا سوگلي حرم‌سرا‌ها هستند و تنها وظيفه‌شان مهيا کردن اسباب کاميابي مردان اشراف است، يا در پستوها مي‌مانند و به جادو پناه مي‌برند. او مي‌بيند که لحظه‌اي در ذهن اين زنان خواندن و نوشتن ظهور نمي‌کند.

او بعد از ازدواج نيز وارد خانواده‌اي متمول شد که خانواده‌ي عمو بود. معين‌التجار عموي بانو نيز از تجار سرشناس اصفهان بود. بانوي ايراني از سن بيست سالگي در خانه‌ي همسرش دروس حوزوي را شروع کرد. آيت‌الله زفره‌اي اولين استادي بود که مقدمات و صرف و نحور را به بانو آموخت. او خيلي زود زبان عربي را فرا گرفت و بعدا کتاب‌هايش را به اين زبان نوشت.

به گفته‌ي کساني که با بانو در ارتباط بودند، به دليل موقعيت شغلي همسر او، در خانه‌ي آن‌ها رفت و آمد زياد بود اما همه‌ي امور منزل را خود به تنهايي انجام مي‌داد و در حساب و کتاب هم بسيار دقيق بود.

بانو در دوران زندگي 9 بار زايمان کرد. بعضي فرزندان مرده به دنيا مي‌آمدند و بعضي تا به مرحله‌ي شيريني مي‌رسيدند، از دنيا مي‌رفتند. از ايشان نقل شده‌است: وقتي فرزندم را آوردند تا به او شير بدهم، دلم لرزيد. گفتم خدايا طوري نباشم که فرزندانم را به تو ترجيح دهم. بعد از مدتي اين فرزند از دنيا رفت و يک هفته بعد فرزند ديگر... يکي از اساتيد ايشان تعريف مي‌کند که: بعد از فوت فرزند بانو، من براي تدريس به منزلشان نرفتم اما بعد از دو روز بانو پيکي برايم فرستاد که به منزلشان بروم. وقتي به خدمت رسيدم دليل نيامدنم را گفتم، اما بانو گفت: حق فرزندم بر گردن من اين بود که وقتي از دنيا رفت برايش قرآن بخوانم. اما از اين به بعد وقتم براي خودم نيست که صرف فرزندم کنم.

ايشان در سال 1342 مکتب خودشان را ايجاد کرده بودند. در آن زمان نمي‌توانستند به مردم جامعه بگويند که ما درحال آموزش مطالب سطح بالاي آکادميک هستيم، بلکه براي اين که مشکلي براي کارشان پيش نيايد، مي‌گفتند ما در حال آموزش قرآن هستيم.

بانو امين پس از فراگيري حکمت، به فلسفه و عرفان روي آورد. او پس از پشت سر گذاشتن مدارج علمي از آيت‌الله محمد کاظم شيرازي و شيخ عبدالکريم حائري اجازه اجتهاد دريافت کرد. در قسمتي از اجازه نامه آيت‌الله شيرازي در وصف بانو چنين آمده است:« مرتبه‌ي علمي ايشان به حدي بود که آيت‌الله العظمي سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي از خانم امين درخواست اجازه روايت نمود. از خصوصيات بارز ايشان اين بود که در همان زمان که ايشان عارف و محدث بود و به درجه اجتهاد رسيد، يک زن بسيار طبيعي در همه‌ي امور زنانه بود و در عين حرکت صعودي و رسيدن به قرب الهي از وظايف طبيعي خارح نشده و يک انسان معمولي بود.»

پس از اين‌که اولين کتاب ايشان چاپ شد، يکي از همکاران همسر بانو مي‌گويد: همسر بسيار عالم و دانشمندي داريد. همسرش تعجب مي‌کند و مي‌گويد چطور؟! مرد کتاب اربعين هاشميه را به همسر بانو مي‌دهد و آنجا او متوجه مي‌شود که کتاب توسط همسرش نگاشته شده‌است. بانو طوري در خانه کتاب مي‌نوشت که اجازه نمي‌داد خانواده از فضاي صميمي دور شود به همين دليل همسرش از اين موضوع اطلاعي نداشت.

اوج نبوغ فکري بانو مقارن شد با زماني که رضا شاه مسئله‌ي کشف حجاب را مطرح کرد. کشف حجاب تنها به اين معني نبود که چادرها از سر زنان برداشته شود، بلکه هدف اين بود که انديشه‌ي ديني را از مردم دور کنند. همزمان تدريس شرعيات و قرآن هم در مدارس ممنوع شده‌بود. بانو امين در اين شرايط بيشتر از پيش رنج مي‌کشيد اما منفعل نماند و مدرسه‌اي ساخت که تمام تعاليمش، تعاليم ديني بود و زمينه‌اي فراهم شد براي افرادي که مي‌خواهند هم حجاب‌شان حفظ شود و هم درس بخوانند.

منزلت بانو به حدي بود که دولت وقت نمي‌توانست خللي در جلسات هفتگي ايشان ايجاد کند. مکتب فاطمي که بانو پايه‌گذاري کرده‌بودند ابتدا در شهر نجف آباد اصفهان و سپس درقم احداث شد.

در اين دوران بانو امين نزد علما و مردم مقبوليت بسياري يافته‌بود و همه دريافته بودند که يک زن هم مي‌تواند به مدارج بالاي فقهي برسد. هم چنين به نقل از آيت‌الله سيد کمال ايماني: وقتي در زمان امام خميني(ره) به ديدارشان مي‌رفتم امام احوال‌پرس بانوبودند و مي‌گفتند سلام مرا به ايشان برسانيد.

ايشان تأکيد مي‌کردند بانوي ايراني هستند نه اصفهاني و آثارشان با نام «بانوي ايراني» منتشر مي‌شد. بانوي ايراني در نظر ايشان به اين معنا بود که مي‌خواهد فاصله‌ي بين نويسنده و

خواننده برداشته‌شود و خواننده خود را صاحب اثر بداند. در واقع او مي‌خواست به زن ايراني تشخّص دهد و بگويد که هز زن ايراني مي‌تواند به مراتب بالاي علمي و فقهي برسد.

آوازه و شهرت بانو در کشورهاي ديگر دنيا نيز وجود داشت که چطور در چنين فضايي يک خانم مي‌تواند به اين مرتبه برسد، به طوري که رساله يک جوان انگليسي در مورد بانو بود.

سرانجام شمع تابناک وجود حاجيه خانم امين در شب دوشنبه اول رمضان سال 1403 هجري قمري مصادف با 23 خرداد1362هجري شمسي هنگام اذان صبح خاموش شد.

نویسنده: فاطمه خاوری / 99 ارشد ریاضی

نشریه طلوعبانو امینسرنوشت سازیم 2مجتهده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید