يکراست سر اصل مطلب برويم! آيا حفظ خانواده براي ما، يک دغدغه و يک ارزش، تلقي ميشود؟!
بعيد است جواب اين سوال ، يک «نه» ي محکم باشد و بر سر قوام و بالابودن شان خانواده، اتفاق نظري ميان عمدهي ما، وجود دارد. چرا؟ چون احتمالا بخش عمدهي «کيستيِ ما» حول خانواده شکل گرفتهاست. بعلاوه اينکه به تجربه ديدهايم که افراد جامعهي سالم، خروجيهاي خانوادهي سالم هستند. دعوا اما سر اين است که «چطور خانواده را حفظ کنيم؟!» در ديد اول اگر اين حرف ما را ياد سمينارها و مقالهها و طرحهاي کلانِ کمبازده نيندازد، عجيب است! راهکارهايي کاريکاتوري و عجيب غريب که بعضي وقتها، در عقلمان هم نميگنجد! (اما به هرحال خانواده را بايد حفظ کرد!!)
به اطرافمان با دقت بيشتري بايد نگاه کنيم. نديدهها را بيشتر ببينيم. عناصر کمرنگِ پر اهميت را پررنگ کنيم و... زمانيکه مشغول مترکردنِ خانوادهي سالم بوديم، چه معيارهايي از چشم ما پنهان مانده؟ چه نکاتي را طبق عرف و ذهنيتهاي پوسيدهمان، از دم تيغ گذراندهايم؟! قطعا يکي از آن موارد، آرامش و سکونت زن در خانواده بودهاست! قطعا يکي از آن موارد، نقش بسيار پررنگ و خوشرنگ زنان، در خانواده و نشاطبخشي به اعضاي خانواده و به تبع آن، جامعه بودهاست! چرا اينها را نديدهايم؟! نميدانم! شايد توجه ما، مديريت شدهاست...!
يکي از عوامل سلب آرامش زنان در خانه، عدم امنيت و کرامت و جايگاه متناسب با شان يک زن، در خانه است. خشونت خانگي عوامل متعددي ميتواند داشته باشد. جهل، عدم فرهنگسازي مناسب، فقر و شرايط اجتماعي، عدم وجود قوانين مصونيتآور براي زنان و...، عوامل متعددي هستند که خشونت خانگي را موجب ميشوند. يکي از مواردي که کمتر تابه حال شنيدهايم؛ فقدان يک روح توحيدي بر افعال و کارهاي زندگي است! روحي که مجوز کوچکترين ظلم و ناحقياي را ندهد و «انّ اکرمکم عندالله اتقيکم» را ريلِ همهي حرکات بعدي بداند. روح توحيد، زندگي را بهشت ميکند و روح غيرتوحيدي، دقيقا همين آمارها و اتفاقات عجيب و غريب سراسر دنيا را نمايانگر است!
از همهي اينها که بگذريم، بايد توجه کنيم که پرداختن ما به موضوعي چون «آرامش زن» چقدر ضروريست؟ چقدر مهم است؟ چقدر در اولويت است؟ آيا وقت تلفکردن نيست که به اين موضوع، بها بدهيم؟! يا دقيقتر بپرسيم! توجه به آرامش زن در خانه، ما را به هدف نهاييمان نزديکتر ميکند يا خير؟ جواب نسبتا واضح است! قلهي ما کجاست؟ مگر نه اينکه قلهي ما، همان تمدن اسلاميست؟ پس توجهمان به اين مباحث هم، از جنس تمدنسازيست؛ در رقابت کورکورانه با دنيا نيست که به خودکمبيني دچار شويم! دکوري نيست که به معضلات پيشين گرفکار شويم و...
راه ما، نه يک کلمه بيشتر است و نه يک کلمه، کمتر؛ راه ما همان سبک زندگي اسلامي ست که يکي از الزامات اساسياش، آرامش زنان و منع خشونت عليه آنان در محيط خانه است. «انسان» مهمترين هدف سيستم سبک زندگي اسلاميست و سلامت يک انسان، جز با وجود يک خانوادهي سالم محقق نميشود و زن، در اينجا يکي از عناصر مهم نيست و اتفاقا مهمترين عنصر است. هر چه در اين راه، تلاش کنيم کم است چرا که تلاش براي «انسان»، هدف ماست!
مریم محمدی/ 98 مهندسی مواد