تصور کنید همراه کودک خردسالی به باغی پر از درختان میوه رفتهاید. برخی میوهها رسیدهاند و برخی دیگر هم تا پاییز باید روی شاخه بمانند تا رشد کنند. فرض کنید به کودک خردسال گفتهاید آزاد است از میوههای رسیده استفاده کند اما حق ندارد میوههای کال را بچیند. حالا اگر او پیش شما بیاید و بگوید میوهای را که فاسد شدهبود و داشت میوههای کناریاش را هم خراب میکرد چیده و دور انداختهاست بیشتر ناراحت میشوید، یا ببینید میوهای را که هنوز نرسیدهبود چیده، یک گاز زده و به خاطر بدمزگیاش دور انداختهاست؟! حتی اگر خیلی هم مقید به اصول تربیتی باشید و با عصبانیت به کودک تشر نزنید که چرا به حرفم گوش نکردی، حتما برایش توضیح میدهید که اگر آن میوه روی درخت ماندهبود و سر وقتش چیده میشد، حتما خوشمزه بود و او را متوجه اشتباه کارش خواهید کرد. راستی اگر میوهای در اثر آفت روی زمین افتاده بود چه حسی داشتید؟!
بگذارید مثال دیگری بزنم. جنگ، پدیدهای ناخوشایند و تجاوز به تمامیت ارضی یک ملت همواره محکوم است. دیدن کشته شدن انسانها به دست افراد زورگو، همیشه دردناک است. فرقی هم نمیکند از چه نژاد، جنسیت، رنگ و ملیتی باشند. اما حتما تایید میکنید که وقتی کودکی میان قربانیان است، قلبمان بیشتر درد میگیرد و ظلم برایمان آشکارتر میشود. مگر غیر از این است که هرچه موجود مورد ظلم قرار گرفته بیدفاعتر باشد، جنایت ظالمانهتر و هولناکتر است؟!
حالا چگونه است هر از گاهی برای جنایتکاری یا کسیکه فسادی مرتکب شده هشتگ اعدام نکنید ترند میشود اما کسی به فکر هزار انسان بیگناهی که هر روز در کشور به قتل میرسند نیست؟! بله، این مقدمه را گفتم تا با شما از سقط جنین صحبت کنم. از جنایتی که هر روز به هزار انسان بالقوه روا داشته میشود اما کسی صدایش درنمیآید. از جنایتی که روزانه 3 برابر بیشتر از سیاهترین روزهای کرونایی جان ایرانیها را میگیرد اما در رسانهها یک سوم آن هم دربارهاش نمیشنوید چه برسد به آن که برایش ستادی تشکیل دهند! گویا جان آنها برابر با سایرین نیست. بدتر آنکه عدهای با وقاحت تمام سقط را تصمیمی حیاتبخش مینامند در حالیکه خداوند متعال در قصاص کسیکه به حیات دنیوی یا اخروی دیگری خدشه وارد کرده، حیاتی قرار دادهاست.1
اعداد و ارقام چه میگویند؟
براساس گزارش «worldpopulationreview» کشورهای جدول زیر بالاترین میزان سقط را به ازای هر هزار زن داشتهاند:2
این در حالی است که در اروپا، سوگند دانشجویان پزشکی در یونان باستان، آنها را از انجام سقط جنین منع میکردهاست. در مسیحیت کاتولیک، سقط جنین بدون در نظر گرفتن اینکه در چه مرحلهای از حاملگی باشد، قتل محسوب میشود و مخالفت با سقط جنین تا قرن19، بهطور سرسختانهای ادامه داشت.3
با اوجگیری حرکتهای فمینیستی در اواسط قرن بیستم موضوع آزادی سقط جنین در کشورهای اروپایی و آمریکایی سبب افزایش شکافهای اجتماعی شد و چالش بین موافقان و مخالفان، بحث درمورد این پدیده را شدت بخشید. گروههای فمینیستی سقط جنین را حق مسلم زنان میدانند چرا که از نظر آنان این مسئله از مبانی حقوق بشر است. اما آنها چگونه میتوانند موجودی که از 18 هفتگی صداهای دنیای بیرون از رحم را میشنود4، انسان ندانسته و از اولین حق انسانی یعنی حیات محروم بدانند؟!
آیا میتوان در فرآیند پیوستهی تشکیل انسان مرحلهای را یافت که جنین بطور کامل موجودی غیر از انسان باشد؟ آیا اینکه جنین درون بدن انسان دیگریست، به معنای این است که مادر یا هر دو والد صاحب زندگی او هستند و اجازه دارند آزادی و حق حیات او را سلب کنند؟ چگونه است برخی افراد که مشورت و راهنماییهای پدر و مادر به کودک و نوجوان خود را دخالت در زندگی و کاری خلاف حقوق وی میدانند، اراده بر کشتن همان کودک را تا زمانی که درون رحم است نه یک جرم، بلکه حق طبیعی زن قلمداد میکنند؟!
اگر دوباره به آمار برگردیم، باید بگوییم که در ایران نیز سقط جنین در دهههای اخیر زنگ خطر را به صدا درآوردهاست. بر اساس آمار وزارت بهداشت، سالانه بین 300 تا 500 هزار سقط جنین در کشور رخ میدهد و نکته جالب آنجاست که 90درصد این رقم سقط جنین مشروع بودهاست. بنابراین به نظر میرسد در این مورد با یک معضل فرهنگی که جنسی متفاوت با مفاسد اخلاقی دارد، مواجهیم.5
در جستوجوی علت العلل!
عوامل متعددی را میتوان در تمایل به سقط جنین دخیل دانست. با مرور مقالات مرتبط در این زمینه مشخص شد که عوامل سقط عمدی در ایران شامل: بارداری ناخواسته، شکست روشهای پیشگیری از بارداری، عدم تمایل به داشتن فرزند بیشتر، فاصله سنی کم با فرزند قبلی، افزایش میزان تحصیلات مادر یا پدر، بالا بودن سن والدین، سن کم مادر، نامطلوب بودن جنسیت جنین، تزریق واکسن سرخجه، بیماری مادر، نقص جنینی، اشتغال مادر، اختلاف والدین، اعتیاد شوهر، وضعیت اقتصادی خیلی خوب یا نامطلوب، بارداری در دوران عقد و بارداری در ابتدای ازدواج میباشد. هچنین اعتقادات مذهبی به عنوان مهمترین علت انجام ندادن سقط عمدی ذکر شدهاست.6
نگاهی بر سیر پدید آمدن این معضل نشان میدهد این پدیده نه در خلا، که در بستر عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که هرکدام نقشی اساسی دارند، رخ دادهاست. اواخر دهه60 سیاستهای کنترل جمعیتی تصویب و در سالهای بعد با شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» بهسرعت رواج یافت و از سال 72 به بعد نیز به غلط پابرجا ماند. شعاری کوتاه که تاثیری عمیقی بر شیارهای فرهنگ فرزندآوری گذاشت. این شیارها چنان عمیق شد که تعدد فرزند را منفور و عامل مشکلات نمایاندهاست.
بنابراین پیداست که در میان عوامل ذکر شده، سهم مسائل فرهنگی لااقل از مشکلات اقتصادی پررنگتر است. نکته دردناک این واقعیت است که هرچند قانون کشور بر اساس احکام اسلام این مجوز را میدهد که اگر ادامهی بارداری برای مادر خطرناک باشد، قبل از دمیده شدن روح عمل سقط صورت پذیرد، اما اغلب افرادی که اقدام به سقط میکنند از حرام بودن این کار اطلاع ندارند. که این مورد را میتوان در آمار بالای سقطهای مشروع اما غیرقانونی و عواملی که ذکر شد مشاهده کرد. مسائلی چون نگه داشتن تعداد فرزندان در حد مطلوب-عمدتا به دلیل نگاه منفی جامعه- و یا بارداری در دروان عقد، عواملی هستند که مجوز شرعی و قانونی دریافت نمیکنند و باتوجه به بازدارندگی عامل مذهب، اگر افراد از حرام بودن سقط و تعلق گرفتن دیه7 (که خود نشاندهندهی انسان بودن جنین است) مطلع شوند و همینطور اگر بارداری در دوران عقد از حالت تابو خارج و سایر باورهای غلط اصلاح گردد، میتوان امیدوار بود که آمار سقط غیرقانونی کاهش یابد.
نکته دیگر درمورد سقط به دلیل بیماریهای ژنتیکی و یا ادامه تحصیل مادر است. به نظر نگارنده سقط به این دلایل نه یک راهحل، که پاک کردن صورت مسئله است! اگر دولتها همت کرده و آزمایشهای پیش از ازدواج با هزینه کمتر و یا تحت پوشش بیمه انجام شود، همچنین اگر دانشگاهها در سیاستهای خود بازنگری کرده و بجای آنکه مادران را از چرخهی اشتغال و تحصیل حذف کنند، شرایط ویژهای چون آموزش مجازی برای آنها تدارک ببینند، بجای رفتن به سمت آزاد کردن قتل جنینهای بیگناه، میتوان علاج حادثه پیش از وقوع کرد. در اینصورت دیگر هیچ زنی مجبور به انتخاب میان مادری و کار یا تحصیل نخواهد شد و به دلیل نقص عضو فرزندش فشار روحی و روانی پیش و پس از سقط را تجربه نخواهد کرد.
در این یادداشت سعی شد کمتر از جنبهی دینی به این موضوع پرداخته شود. حتی از عوارض پزشکی هم بعنوان عوامل اجتناب از سقط صحبت نکردم چرا که این موضوع کاملا انسانی و مربوط به قتل و جنایتی است که آن را جدی نگرفتهایم و اصلا انگار آن را نمیبینیم. هنوز ماجرای تکاندهنده راوی مستند ایکسونامی در گوشم است که چگونه زجری را که هنگام کشتن جنینش متحمل شدهبود، روایت میکرد و باور دارم خداوندی که در روز قیامت از دختران زنده به گور خواهد پرسید که به کدامین گناه کشته شدهاند؟8؛ قاتلان و تشویق کنندگان عمل سقط را نیز مورد حسابرسی سختی قرار خواهد داد.
پینوشت: چند روز پیش توییتی از یک کاربر دیدم که جنین را به «انگلی» درون مادر تشبیه کردهبود و آن را فاقد وجود انسانی میدانست. مدام از خودم میپرسیدم آیا او و لایک کنندگان توییتش هرگز طعم محبت مادری را چشیدهاند؟ آیا هرگز عروسکهایشان را دوست داشتهاند؟ اگر روزی بفهمند مادرشان در زمان بارداری چنین حسی به آنها و قصد سقط داشتهاست؛ چه حالی میشوند؟!
1-آیه 179 سوره بقره
2-https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3688271
3-https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=38021
4-https://virtualdr.ir/116313
5-https://snn.ir/003dW3
6-عوامل موثر بر تمایل به سقط عمدی جنین در ایران: یک مطالعه مروری، سهیلا حاجی قاسمعلی، کارشناس ارشد آموزش مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی.شعبه بین الملل، تهران، ایران
7-https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=113
8- آیه 8و9 سوره تکویر
منصوره جعفری/ ارشد فیزیک دانشگاه تربیت مدرس