انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

در پی آزادی در هنر

هنر در لغت

غرض در دهخدا «تافندگی و اندوهناکی» و اصطلاحا «مقصود وحاجت و مطلب» معنا شده است. هرچند که غرض این چنین معنایی دارد ولی ما و شما در همین سخنان روزمره وقتی از غرض استفاده می‌کنیم به یک نیت پنهانی اشاره داریم که شاید جلوه‌ی خوشایندی هم نداشته باشد؛ بنابراین اگر این نوع غرض را کنار بگذاریم، خالص‌ترین مقصد هنر کجا خواهد بود؟

واژه هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه «سو» به معنی نیک و «نر یا نره» به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی حروف «سین» به «ها» تبدیل شده و واژه «هونر» ایجاد گشته است. این کلمه در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی «هنر» درآمده که به معنای انسان کامل و فرزانه است.


مقاصد هنر

لئو تولستوی در سال ۱۸۹۷ پیرامون هنر مدعی می‌شود که هنر باید یک ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند به طوری که مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد؛ بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای متحد کردن مردم از طریق ارتباط را داشته باشد. این ادراک زیبایی شناسانه، تولستوی را یاری می‌دهد تا معیارهایی را که مشخص می‌کند دقیقاً کار هنر چیست وسعت بخشد. او اعتقاد دارد هنر شامل هرگونه فعالیت انسانی می‌شود که شخصی به وسیله نشانه‌های بیرونی، احساساتی را که قبلاً تجربه کرده نمایش می‌دهد. بنابراین از این نوع نگاه به هنر می‌توان دریافت که یک مقصد هنر مردم هستند. این نگاه که هنر برای مردم است یکی از رایج‌ترین مقاصد هنرمندان و صاحب‌نظران در جهان است.

اما در جای دیگری هنر را باید تنها به خاطر خود هنر تحسین و ستایش کرد، از آن هیچ استفاده‌ای انتظار نداشت و تنها به دنبال زیبایی آن بود. در واقع هنر باید آزاد و مستقل باشد. تئوفیل گوتیه در این مورد می گوید:

به محض اینکه، هنر مفید و سودمند شد، زیبایی و ارزش خود را از دست می دهد و تنها فایده هنر زیبایی آن است.

این نوع نگاه به هنر به صورت پراکنده در جهان مطرح شد اما به اندازه نگاه قبلی که هنر را برای مردم و تعالی انسان می‌دانست، طرفدار نداشت و عموما مردود می‌شد. آلبر کامو نویسنده و فیلسوف فرانسوی - که معتقد به اگزیستانسیالیسم است - هنر را تکلیفی در برابر دیگران عنوان می‌کند و اینگونه هنر را متعهد می‌داند. او در اعتراض به جامعه زمان خودش که خدای پول است که در آن پرستیده می‌شود می‌گوید:

جامعه بازرگانی، آزادی را به مثابه حقی از آن خویش تلقی می‌کند نه تکلیفی در برابر دیگران.

آیا مقصد دیگری هم هست؟

والاترین هنر، هنری است در راستای خداوند و تکلیفی است بر عهده هنرمند. او متعهد است تا جهان پیرامونش را ارتقا بخشد. این نظر یک گام نسبت به نگاه های پیشین جلو رفته‌ایم و می‌گوییم چون برای خدا پس برای مردم هم

حکایت هم چنان باقی است.

این سه مورد از مقاصدی که نام برده شد این راه را کفایت نمی‌کند. مقاصد دیگری چون لذت در این راه عنوان شده‌اند. بررسی بیشتر مقاصد و زیربنای آنها مجالی بیش از متنی هزار کلمه‌ای می‌خواهد.

آیا آزادی در هنر ولنگاری به دنبال دارد؟

شهید آوینی پیرامون حد آزادی می‌گوید:

آزادی نفی تمام تعلقات است به جز تعلق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می‌گیرد و برای همین معنا هنر ملتزم می‌شود.

شاید سوال شود که چرا تعلق به حقیقت فرای آزادی معنا می‌شود؟ باید گفت نتیجه نفی تمام تعلقات، هیچ‌انگاری را به دنبال خواهد داشت. در اواخر قرن نوزدهم، هیچ‌انگاری تفکری بسیار رایج در غرب شد تا حدی که نیچه را بر آن داشت تا به نقد این تفکر بپردازد. در اواسط قرن بیستم بود که تفکر اگزیستانسیالیسم روی کار آمد و با پذیرفتن حقیقت ذات انسان، از جنبه مخرب تفکر هیچ‌انگاری کاست.

حال هنر و آزادی را کمی جزئی‌تر واکاوی می‌کنیم و به این سوال می‌پردازیم که

حتی اگر برای هنر الزاماتی قائل شویم، در جمهوری اسلامی چه اتفاقی برای هنر رخ داده؟ آیا هنر چون برای خداست، به صرف احکام بسنده شده و در پاره‌ای از روایات محبوس و خاموش مانده؟

این سوال پاسخی شفاف می‌خواهد که کامل‌ترین نظر پیرامون آن را باید در سخنان رهبر انقلاب یافت. ایشان می‌فرمایند:

هنرمند علاوه بر تکالیف ذاتی انسانی، به علت ویژگی های ممتاز هنر، باید در خصوص قالب و مضمون آثار خود نیز احساس تعهد کند ... در هنر دینی الزامی به استفاده از واژگان و نماد های مذهبی نیست، بلکه ترویج هنرمندانه مقولاتی نظیر عدالت انسانی و مسائل اخلاقی و پرهیز از ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه می‌تواند نمونه های خوبی از هنر دینی باشد.

هنر حقیقتی بسیار فاخر و عطیه‌ای از جانب پروردگار است که مانند هر موهبت دیگر الهی، مسئولیت‌ها و تکالیفی را برای صاحب آن به همراه می آورد

یا سخنی به نقل از ایشان که نگاه ایشان به موسیقی را عنوان می‌کند:

موسیقی یک نعمت است و یک امر خداد و مطابق فطرت انسان است و موسیقی خوب می‌تواند انسان را به تعالی برساند و می‌تواند انسان و جامعه را به تحول و انقلاب روحی برساند.

با این تفاسیر به نظر نمی‌آید که هنر در ایران محبوس مانده باشد و اتفاقا حال به خاطر یگانگی مقصد هنر باید هماهنگی و یکپارچگی و درخشنگی بیشتری دیده شود.

نویسنده:سیده صغری کراماتی / ۹۷ مهندسی شیمی

آزادیهنرنشریه الف‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید