آيا تاکيد اسناد حقوقي بينالمللي و سازمان ملل بر مسئلهي خشونت عليه زنان نشاندهندهي اين است که اسلام در اين مورد بيتوجه بودهاست؟ براي پاسخ به اين سوال بايد بررسي تطبيقي انجام دهيم. در اين بررسي ما بايد به اين نکته توجه کنيم که مبناي علوم در غرب تجربه و استقراست به همين دليل معمولا وقتي آفتي ايجاد شود به دنبال درمان آن هستند اما دين اسلام به دنبال پيشگيري قبل از تحقق آفت است. اسلام آکنده از توصيههايي است که عمل به آن مانع تحقق خشونت ميشود. در اين يادداشت بطور اجمالي به موضوع منع خشونت در دين اسلام ميپردازيم.1
نگرش اسلام نسبت به مسئلهي نفي خشونت عليه زنان
1-نگاه پيشگيرانه و تاکيد بر سلامت رواني: وصيت حضرت علي(ع) هنگام شهادت اين بود که:«خدا را درمورد زنان و خدمتکاران درنظر بگيريد.» امام باقر(ع) نيز فرمودهاند:«در مورد دو گروه که در ضعف قرار گيرند تقوا پيشه کنيد: زنان و يتيمان.»
2-مقابله با عوامل فرهنگي زمينهساز خشونت عليه زنان: يکي از اين عوامل، ترجيح دادن پسران بر دختران است و در زمانهاي که پدران، دخترانشان را زندهبهگور ميکردند، پيامبر(ص) وظيفهي سنگيني برعهده داشتند تا اين فرهنگ غلط را اصلاح کنند. عمدهي آموزههاي اسلام در سيرهي پيامبر(ص) و چگونگي رفتار با دخترشان مشهود است. بعنوان مثال، به نقل از امام صادق(ع)، پيامبر(ص) به فردي که از تولد فرزند دختر ناراحت بود فرمودند:«دختر گلي خوشبو از گلهاي بهشت است که از آن لذت ميبري.»
3-ترويج روشهاي نفي خشونت عليه زنان: اسلام به پرورش مبتني بر عدالت تاکيد دارد. از اين رو پيامبر(ص) بارها فرمودهاند:«خداوند دوست دارد حتي در بوسيدن فرزندانتان عادلانه رفتار کنيد.» و يا «در هديه دادن به فرزندان مساوات را رعايت کنيد. اگر ناچاريد يکي را بر ديگري ترجيح دهيد، دختران را ترجيح دهيد.»
4-نفي خشونت خانگي عليه زنان خانواده: عمدهترين خشونت روا داشته عليه زنان، خشونت خانگي است که اسلام در اين مورد آموزههاي پيشگيرانهي متعددي دارد:
4-1) دختر: به دليل رواج داشتن فرهنگ برتري پسران بر دختران، اسلام خواستار توجه ويژه به آنان شدهاست تا اين فرهنگ اصلاح شود. پيامبر(ص):«هرکس خداوند به او فرزند دختري عطا کند و پسرش را بر دخترش ارجح نداند، خداوند او را وارد بهشت ميکند.» و يا «بهترين شما کسيست که براي همسر و دختران خود بهترين باشند.»
4-2) همسر: در اسلام توجه خاصي به همسر ارائه شدهاست و هر دو از حقوق ويژهاي برخوردارند. امام صادق(ص):«همين يک گناه براي مرد کافي است که خانواده خود را اذيت کند.» و يا «هرکس اردواج کند حق ندارد حق همسر خود را ضايع کند.» پيامبر(ص):«مردي که با همسر خود بد رفتاري کند، هيچ حسنهاي از او پذيرفته نميشود و اولين کسي است که وارد آتش جهنم ميشود.»
4-3) مادر: در اسلام به نيکي به والدين توصيه فراوان شده و بر محبت به مادر به طور ويژه تاکيد شدهاست. همچنين بزرگان ديني به شدت فرزندان را از درشتي نسبت به مادر نهي کردهاند.
5-حمايتهاي خاص از زنان در معرض خشونت: علاوه بر خشونت خانگي، گاه خشونتهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي نيز ممکن است رخ دهند که باتوجه به آسيبپذيري بيشتر زنان، روي کاهش اثرات اين نوع خشونتها تاکيد فراوان شدهاست:
5-1) حمايت از زنان در مناقشات مسلحانه: يکي از توصيههاي پيامبر(ص) و امام علي(ع) در زمان حکومتداري و در جنگها اين بودهاست که به زنان و کودکان آسيبي نرسد. امام علي (ع) خسارتهاي واد شده ناشي از جنگ به قبيله بني جزيمه را جبران کردند و حتي به ازاي ترس و وحشت وارد شده به زنان و کودکان، حقي به آنها بخشيدند.
5-2) حمايت از زنان آسيب ديده بواسطه مناقشات مسلحانه: براي حفظ و تثبيت حکومت اسلامي، پيامبر(ص) و امام علي(ع) نيازمند برخورد قاطعانه با دشمنان بودند. بنابراين زناني بودند که مردانِ خانوادهشان در جنگها کشته ميشدند و لازم بود مورد حمايت قرار گيرند.
5-3) حمايت از زنان مظلوم و ستم ديده: خداوند در قرآن ميفرمايد: چرا در راه دفاع از مردان و زنان و کودکان مستضعف نميجنگيد؟!
5-4) حمايت از دختران بيسرپرست و حمايت از خدمتکاران زن و زنان نيازمند و سالمند و آسيب ديدهي عاطفي نيز از ديگر موارد تاکيد شده در معارف اسلاميست.
هدف اسلام از محو خشونت
در اسلام انسان موجودي جاودانه معرفي شده که دنيا فقط بخشي از زندگي او را تشکيل ميدهد و ابزاري براي رسيدن به حيات اخروي ميباشد. از اين رو برخلاف اهداف اسناد بينالمللي، در اسلام هدف زندگي انسانها و به طور خاص زنان، تعالي ميباشد نه توسعه. هر چند نظام اجتماعي-اقتصادي اسلام ميکوشد تا آسايش دنيايي را نيز براي افراد فراهم کند؛ اما هدف نهايي اين نبوده و تنها مقدمه و رسيدن به سعادت ابدي است.
هرچند جنس زن و مرد در هويت انساني خويش يکسانند ولي در ويژگيهاي جسماني و رواني داراي تفاوتهايي هستند به همين دليل نياز به قوانين متفاوتي دارند. اسلام هدف اساسي براي انسانها را برابري ذکر نميکند بلکه بر عدالت تاکيد دارد بنابراين با وضع حقوق و تکاليف متناسب با جنسيت، سعي در برقراي تعادل در زندگي خانوادگي دارد.
راهکارهاي اسلام براي محو خشونت
در اسلام زنان از حضور در برخي موقعيتهاي اجتماعي خشونتزا باز داشته شدهاند و به همين دليل جهاد بر آنان واجب نيست در حالي که در قوانين حمايتي بينالمللي و بنابر اصل برابري، زنان نيز بايد در پستهاي نظامي و در جنگها مشارکت کنند. اعلاميههاي مکرر بينالمللي کوشيدهاند تا دردهاي موجود در جامعه زنان را حتيالمقدور درمان کنند اما بايد يادآوري کرد که اديان به موضوع پيشگيري قبل از درمان بيشتر پرداختهاند که اين موضوع در سياستگذاريهاي بينالمللي کمتر مورد توجهاست. به عنوان نمونه برخي احکام و قوانين ديني سبب ميگردد زنان از خشونت جنسي در اجتماع محفوظ بمانند. از جمله التزام مردان و زنان به پرهيز از نگاههاي آلوده، استفاده از پوشش مناسب، غيرت مطلوب مردان نسبت به همسرشان، منع اکيد روابط جنسي آزاد و ضابطهمند ساختن آن به وسيله ازدواج، از جمله عوامل بازدارندهي خشونت جنسي عليه زنان در جامعه ميباشد.
توصيههاي مکرر ديني به ياد خدا و رعايت تقواي الهي در رابطه با جنس مکمل سبب ميشود تا مسلمانان به دليل انگيزهي قوي ديني، رفتار با زنان را بر مبناي عدالت قرار دهند. بر خلاف توصيههاي عمدتا سکولار و بينالمللي که سعي ميکنند با وضع قوانين بشري و با قدرت نيروهاي انتظامي و پليس مانع برخورد خشونتآميز عليه زنان گردند و براي آنکه زنان گرفتار خشونت خانگي نشوند؛ خانواده را از حوزهي خصوصي خارج کرده و پليس را تا زواياي پنهان کانون خانواده داخل مينمايند. ترس از پليس با اطمينان به عدم اطلاع او از برخي کجرفتاريها، منعي از ظلم به زنان ايجاد نخواهد کرد ولي ترس از خداوند با يقين به علم خداوند نسبت به تمام رفتارها، مانع ستم به زنان خواهد شد.
ضمانت اجرايي
قوانين پس از تدوين، نياز به ضمانتي براي اجرا دارند که باعث شود فرد از تخلف در اجراي آن خودداري نمايد. در قوانين داخلي هر کشور، مسئوليت برخورد با متخلفين بر عهده پليس و ماموران انتظامي است ولي مصوبات بينالمللي راهکار چندان مناسبي ارائه نميدهند. مسمانان معتقدند که در صورت تخلف از قوانين الهي، خدايي که ناظر بر پنهان و آشکار آدميان است از جرم متخلف آگاه بوده و او را کيفر خواهد داد و هيچ امري نميتواند مانع اجراي اراده الهي گردد. در جايي که تنها اهرم بازدارنده از رفتار نادرست، ترس از پليس باشد در موقعيتي که پليس از خطاي انسان مطلع نگردد و يا بتوان با تطميع او را از مجازات منصرف کرد، افراد به جرم خويش ادامه خواهند داد و به همين دليل قوانين انساني هر چقدر هم سفت و سخت باشند، به دليل نداشتن روح توحيدي، ضمانت اجرايي کافي پيدا نخواهند کرد.
1-اين يادداشت خلاصهاي از بخش «خشونت عليه زنان» صفحات 395 تا 418 کتاب «حقوق زنان، برابري يا نابرابري» نوشتهي زهرا آيتاللهي است. براي دستيابي به متن اصلي آيات و روايات به کتاب مرجعه فرمائيد.
فاطمه خاوری/99 ارشد ریاضی