انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

همیشه بهتر است رک‌ و‌ پوست‌ کَنده حرف بزنیم. مجسم کن چه مصیبتی می‌شد اگر شک به دلت می‌ماند!

ک نوشته گابریل گارسیا
ک نوشته گابریل گارسیا

نقدي بر کتاب ساعت شوم گابريل گارسيا

تيتر بالا جمله‌اي از کتاب ساعت شوم نوشته‌ي گابريل گارسيا مارکز، نويسنده‌ي مشهور کلمبيايي و اولين خالق و بنيان‌گذار شناخته شده‌ي سبک رئاليسم جادويي (در ادامه توضيح مي‌دهم که چرا) است.

ابتدا مي‌خواستم اين جمله از متن رمان را انتخاب کنم:«عدالت لنگ‌لنگان راه مي‌رود اما به مقصد مي‌رسد». جمله‌اي که مي‌دانم اعتقاد جمعي به آن در حال حاضر چندان مطمئن نيست چه بسا مي‌پندارند کارش خيلي زودتر از به لنگ‌لنگ راه افتادن، تمام مي‌شود. بنابراين براي پرهيز از اين کَل ناخودآگاه چه براي خودم چه براي مخاطب، اين کار را انجام دادم و به تبع آن الان اينجاييم.

بدون گزافه گويي و فقط در حدي که کنجکاوتان کنم بعد از خواندن عرايض بنده، خودتان خودجوش پيگير موضوعات بشويد، مي‌خواهم به ترتيب راجع به سه موضوع با شما صحبت کنم:

1-مروري اجمالي به ادبيات آمريکاي لاتين، جايي که مارکز را مارکز کرد 2-وقايع مهم زندگي او و 3-خلاصه‌اي از رمان ساعت شوم.

1-مروري اجمالي به ادبيات آمريکاي لاتين:

حدود قرن 18، زماني که سرمايه‌داري در دوره‌ي رشد خود بود و نياز مبرم به سرمايه حس مي‌شد، انگليس بر هند و اسپانيا بر آمريکاي لاتين مسلط بودند(که بعدا انگليس هم وارد مي‌شود و شروع به استعمار مي‌کند).

آمريکاي لاتين نزديک به 3 قرن تحت سلطه‌ي اسپانيا بود و اجازه نمي‌دادند رماني نوشته و چاپ بشود. يا حتي رمان از کشورهاي ديگر وارد بشود. به‌طوري که بين بشکه‌هاي شراب قاچاقي رمان وارد کشور مي‌کردند. اولين رماني که به اين طريق وارد اين کشورها شد، دون کيشوت اثر سروانتس بود.

وجود اين ديکتاتوري در آمريکاي لاتين باعث شد زبان اسپانيايي به اين کشور وارد شده و به واسطه‌ي اين زبان، مردم با فرهنگ غربي آشنا شوند و به مرور با ادامه تحصيل محصلين آمريکاي لاتين در اروپا(به ويژه فرانسه)، با ادبيات رئاليسم اروپا نيز آشنا شدند.

اين آشنايي در کنار فرهنگ پيشينه‌ي خود آمريکاي لاتين که پر از اسطوره‌ها و افسانه‌ها(ادبيات سورئاليسم)بود، باعث خلق ادبياتي در اين کشور با نام رئاليسم جادويي شد.

مارکز با کتاب «صد سال تنهايي» اين سبک ادبيات را به جهان معرفي کرد. البته که از قبل، اين نوع سبک نوشتاري خلق شده بود. مثل «عزاداران بيل» از غلامحسين ساعدي در سال 1343 که به خاطر شرايط آن دوره‌ي ايران و مهجور بودن هميشگي ايران، به گوش جهانيان نرسيد و همين طور کتاب «مرشد و مارگاريتا» از ميخائيل بولگاکف که به خاطر شرايط ديکتاتوري آن دوره‌ي روسيه اجازه‌ي چاپ پيدا نکرده بود.

2-وقايع مهم زندگي مارکز:

مارکز اوايل قرن 20(1927)متولد شد. روزنامه‌نگار و فعال سياسي پرکاري در مخالفت با رژيم کلمبيا بود. به دليل خطر دستگيري و زنداني شدن، مجبور به خروج از کلمبيا در سال 1961 به مقصد مکزيک شد و فعاليت رمان‌نويسي خود را به طور جدي در آنجا شروع کرد.

ساعت شوم، اولين کتاب به شکل رمان از گابريل گارسيا مارکز است که در سال 1962 منتشر شد و به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و جايزه ادبي کلمبيا را نيز نصيب خود کرد. اين کتاب در واقع نويدبخش ورود يک نويسنده‌ي افسانه‌اي به تاريخ ادبيات بود. گابريل گارسيا مارکز در اين کتاب همانند ساير کتاب‌هاي خود از سبک نوشتاري رئاليسم جادويي استفاده کرد.

کتاب متن ساده‌اي دارد. پيشنهاد مي‌شود که پيش از خواندن ساير کتاب‌هاي گارسيا مارکز يا هر کتابي در سبک رئاليسم جادويي، اين کتاب را بخوانيد تا با اين سبک آشنا شده و بتوانيد درک بهتر و لذت بيشتري داشته باشيد. از ديگر جذابيت‌هاي اين کتاب مي‌توان به وجود برخي شخصيت‌ها و اتفاقاتي در آن اشاره کرد که در کتاب «صد سال تنهايي» مجددا حضور دارند که موجب شد مارکز برنده‌ي جايزه‌ي نوبل در سال 1982 براي صدسال تنهايي شود. او در خاک مکزيک و در سال 2014 از دنيا رفت.

3-خلاصه‌ي رمان ساعت شوم:

داستان حيرت‌انگيز کتاب ساعت شوم در دهکده‌اي نامشخص در کلمبيا رخ مي‌دهد. دهکده‌اي که مورد تهديد شايعات قرار گرفته و شخصي ناشناس در دل تاريکي شب شروع به چسباندن پوسترهايي تفرقه‌انگيز و جنگ‌طلبانه به در و ديوار مي‌کند. وقتي نوشته‌هاي روي يکي از پوسترها، باعث وقوع قتلي مي‌شود، همه‌ي مردم درمي‌يابند که شخصي بدطينت در کمين شهرشان نشسته‌است. اما آيا کاري از دست شهردار، پزشک و يا کشيش شهر برمي‌آيد؟

در اين کتاب گابريل گارسيا مارکز داستان شهر و شهرونداني را تعريف مي‌کند که در تقابل بين کليسا و شهرداري مانده‌اند. هر يک از سردمداران شهر، از قبيل شهردار و کشيش خود را لايق رهبري مردم مي‌دانند و به شيوه‌ي خودشان سکان شهر را در دست گرفته‌اند. به وضوح تقابل بين دين و سياست مشاهده مي‌شود. اتفاقاتي در اين بين رخ مي‌دهد. رفته رفته اين اتفاقات بزرگ‌تر و جدي‌تر مي‌شوند تا آن‌که...

اميدوارم بعد از خواندن رمان جوابي براي اين دو سوال داشته باشيد:

-اين هجونامه‌ها چه کارکردي داشتند؟

-چه کساني هجونامه‌ها را پخش مي‌کردند؟ مخالفان نظام سياسي بودند يا از خود آن سيستم بودند؟

نداف نیا/ دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد

نشریه الف هامعرفی کتابشعر و ادبیاتهنرموسیقی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید