ویرگول
ورودثبت نام
دغدغه‌های ذهنی یک متممی
دغدغه‌های ذهنی یک متممی...
دغدغه‌های ذهنی یک متممی
دغدغه‌های ذهنی یک متممی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

با ظلم چه باید کرد؟

این روزها خاطرم تا حدی آسوده هست که بخوام برای وبلاگم متن جدیدی بنویسم.
و ای کاش همیشه محل کارم انقدر بی‌حاشیه و آروم بود که من هر روز چنین احساسی داشتم... ولی حدس می‌زنم در ماه‌های آینده بهم قراره سخت بگذره.

همیشه ورود به بازار کار چالش‌های خودشو داره. اولین شغل‌ها معمولا اذیت‌کننده هستن چون هم تجربه‌مون کمه هم قدرت یا دانش کافی نداریم. باید خوش‌شانس باشیم که کارفرمای باسابقه‌مون حامی باشه و اولِ کاری، کمک‌مون کنه راه بیفتیم. ولی خب خیلی وقت‌ها آدما دوست دارن از قدرت و نفوذ خودشون استفاده کنن و واسشون مهم نیست به بقیه چی داره می‌گذره...

برای اینکه خیلی اذیت نشم سعی کردم شرایط رو بپذیرم. درسته راضی نیستم، درسته این برخورد مناسب نیست ولی خب چه کنیم... دنیا همیشه طبق میل ما پیش نمیره. همیشه نمیشه جلوی ظلم رو گرفت. یه وقت‌هایی ما کوچیک‌تر از این حرفا هستیم که بتونیم حقمون رو بگیریم.
قبل از اینکه توی متمم فعال باشم ظلم رو راحت‌تر می‌پذیرفتم؛ چون بلد نبودم چطوری بیانش کنم و جرات و جسارت کمتری داشتم. در نتیجه یه بخشی از تقصیر، می‌افتاد گردن خودم که نتونستم از حق خودم دفاع کنم. الان می‌تونم خواسته‌هام رو مطرح کنم ولی متاسفانه با کسی مواجه شدم که واسش حق و حقوق مهم نیست و دوست داره حرفش رو هر طور که هست پیش ببره.
جمله‌ای که تا همین چند وقت پیش باورش داشتم این بود که اگر کسی بهش ظلم میشه و ظلم ادامه‌دار میشه تقصیر خودش هم هست که ظلم رو می‌پذیره. اگه جلوش بایسته بالاخره یه جایی متوقف میشه. ولی گاهی نمیشه جلوی ظلم رو گرفت... حتی میدونی اگر کارِت رو رها کنی و جای دیگه بری باز وضعیت همینه. در نتیجه تحمل کردن، با وجود اینکه خیلی سخته ولی به صرفه‌تره.

یه جمله‌ای هست توی یکی از آخرین درس‌های عزت نفس که فکر می‌کنم در مورد شرایط من صدق بکنه:

در دنیای واقعی و به دور از خیال پردازی، نمی‌توانید همیشه برای افزایش عزت نفس خود تلاش کنید. گاهی آگاهانه انتخاب‌هایی را انجام می‌دهید که از عزت نفس شما می‌کاهد.
•  گاهی برای مدیری که دوست ندارید، هدیه‌ی تولد می‌گیرید.
•  گاهی از شغلی که دوست دارید استعفا می‌دهید.
•  گاهی جایی که دوست شما را به ناحق نقد یا مسخره می‌کنند، سکوت می‌کنید.
اینها رویدادهای تلخ اما واقعی زندگی است. قرار نیست خودمان را به خاطر آنها ملامت کنیم و درد مضاعف تحمل کنیم. بلکه باید آن‌قدر ذخیره‌ی عزت نفس در قالب توانمندی و شایستگی داشته باشیم که بتوانیم در این انتخاب‌های اجباری آنها را هزینه کنیم.


در مورد ظلم هم میشه این طور گفت که در دنیای واقعی و به دور از خیال‌پردازی، نمی‌توانید همیشه به حق خود برسید. گاهی آگاهانه مجبورید شرایط را تحمل کنید تا به پایان برسد.
این‌ها رویدادهای تلخ اما واقعی زندگی‌ست. قرار نیست خودمان را به خاطر آن‌ها ملامت کنیم و درد مضاعف تحمل کنیم. بلکه باید صبور باشیم و روحیه خود را حفظ کنیم و یادمان باشد اگر روزی به جایگاهی رسیدیم که قدرت داشتیم با زیردستان خود مهربانانه رفتار کنیم!

من معمولا وقت‌هایی که‌ بهم سخت می‌گذره، سراغ زندگی‌نامه‌ها میرم. امروز هم داشتم زندگی‌نامه چارلی چاپلین رو از پادکست رخ گوش می‌دادم. چیزی که توی زندگی‌نامه آدم‌های مشهور و حتی غیرمشهور مشترکه اینه که زندگی بالا و پایین زیاد داره. همه در نوع خودشون رنج‌هایی رو در زندگی تحمل کردن که حقشون نبوده و هر چقدر جایگاه آدم‌ها بالاتر میره رنج‌هاشون هم بزرگ‌تر میشه. رنجی که من الان تحمل می‌کنم در مقایسه با اون‌ها هیچی نیست واقعا. به هر حال این موضوع رو باید پذیرفت که زندگی سخته و هیچوقت بدون رنج سپری نخواهد شد و راه‌رو گر صد هنر دارد، تحمل بایدش...

پی‌نوشت: امروز به این درس از متمم نگاه انداختم و جمله‌های جالبی داشت. کاش این جمله‌ش در مورد من صدق کنه:
.She's a resilient girl_ she won't be unhappy for long

متممظلمتحمل
۹
۲
دغدغه‌های ذهنی یک متممی
دغدغه‌های ذهنی یک متممی
...
دوستان متممی
دوستان متممی
لیان‌شامپویی‌های متمم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید