جملهی اول رمان غرور و تعصب یکی از مشهورترین جملات تاریخ ادبیات است:
It is a truth universally acknowledged, that a single man in possession of a good fortune must be in want of a wife.
- ترجمهی رضا رضایی:
«صغیر و کبیر فرضشان این است که مرد مجرد پولوپلهدار قاعدتاً زن میخواهد.»
- ترجمهی پیشنهادی:
«حقیقتی است که همگان به آن اذعان دارند: اینکه مرد مجرد صاحب ثروتی کلان لابد به همسر احتیاج دارد.»
به جای «که همگان به آن اذعان دارند» میشود «مورد قبول همگان» هم گفت.
* جملهی آستن پیچیدگی خیلی خاصی ندارد و آنقدر هم معروف است که کمتر اهل ادبیاتی نشنیده است. اما مشکل ترجمهی رضا رضایی چیست؟ اینکه سبک و سیاق را به کلی نابود کرده است. جملهی فاخر (و البته توأم با طنز ironic) آستن در فارسی به جملهای کوچهبازاری تبدیل شده: universally acknowledged آن هم در حالت مجهول که خود نشان رسمی بودن است چگونه شده «صغیر و کبیر فرضشان این است»؟ in possession of a good fortune را چگونه میشود «پولوپلهدار» نوشت؟ «زن میخواهد» چگونه معادل [must be] in want of a wife است؟ ضمن اینکه in want of با want فرق میکند و منظور از اولی «احتیاج/نیاز داشتن» است و دومی «خواستن».
* قول مشهور این شده که «مترجمان فارسی بلد نیستند». ولی اتفاقاً به تجربهی من مشکل در درجهی اول از انگلیسی است. اکثر ترجمهها مشکل بدفهمی، غلطفهمی، جاافتادگی، بیتوجهی به سبک و سیاق متن و امثالهم دارند. تا وقتی متن مبدأ درک نشده باشد، چه جایی برای ارزیابی کیفیت فارسی متن مقصد میماند؟
از سوی دیگر، به گمان من اتفاقاً مترجمانی با تحسین عام و خاص مواجه شدهاند که مقصدگرا هستند. فارسی متن مقصد که روان باشد مخاطب میگوید بهبه چه ترجمهی شاهکاری. کسی نگاه نمیکند که این فارسی روان خیلی وقتها نتیجهی بیتوجهی به متن مبدأ است و گاه اصلاً ترجمه انگار اقتباس و برداشت مترجم است از متن اصلی و نه ترجمهی آن! از طرف دیگر، متنی که مشخص است مترجمش برای هر کلمه و عبارت و جملهی نویسنده عرق ریخته تا آن را به فارسی منتقل کند (مثلاً ترجمهی فرزانهی طاهری از خانم دلوی، رمان واقعاً دشوار ویرجینیا وولف) چون «فارسی روانی ندارد» با انتقاد مخاطب روبهرو میشود.