اتفاقی که دیشب افتاد، اولیش نبود، آخریشم نیست.
حس عدم حمایت قانون از پلیس، در نیروهای انتظامی نهادینه شده و اینطوری نیست که چهارتا مسئول ساده لوح فکر کنند صرفا با اصلاح قانون بکارگیری سلاح، قضایا و حوادث توهین به پلیس و بدتر از اون، قتل پلیسِ مسلح توسط یه اوباش با چاقو تموم میشه. بر فرض که قانون رو اصلاح کردین، تضعیف روحیه پلیس و ترس نهادینه شده در نیروهای انتظامی رو چطور درست میکنید؟!
این حوادث ریشه دار هستند. ریشهاش رو باید در زمانی جستوجو کرد که اون درویش، در روز روشن به شونه پلیس میزد و میگفت اگه تا نیم ساعت دیگه برادرمون (که در حین سرقت دستگیر شده بود) آزاد نشه، خودتون میدونید! یا ماجرای دیگه که یه اوباش با قمهای که دستش داشت، پلیس رو تهدید میکرد و پلیسی که دستش اسلحه داشت و به سمت اون اوباش گرفته بود، نمیتونست بهش شلیک کنه!
بله، اینطوریه؛ در روزگاری که در هر جای دنیا با رانندهی متخلفی که چراغ قرمز رو رد کنه، پلیس مثل قاتل باهاش رفتار میکنه، ولی در کشور ما که تروریستها جرئت چپ نگاه کردن بهش ندارن، یه شرور پلیس رو تهدید و حتی به شهادت میرسونه. کی جواب دوتا طفل شهید رنجبر رو میده؟ کی پاسخ اقتدار، حرمت و اُبهتِ هتک شده پلیس رو میده؟
کجاست اون قاضی که حکم اعدام پلیس و محیط بان رو بخاطر دفاع از خودشون در برابر اوباش یا شکارچی مسلح رو میده؟
قوه قضائیه و مجلس هم هنوز خیلی وقت دارن تا بخوان کاری بکنن، بشینید تا پلیس دیگهای به شهادت برسه.
برای روح مطهر شهید رنجبر، فاتحهای قرائت بفرمایید.