احتمالا مقالات زیادی درباره بازاریابی و فروش خوانده ای اما هیچ کدام نتوانسته است مشکلت را برطرف کند.
می خواهی بدانی چرا؟
چون همه ی این ویدیوها،مقالات،پادکست ها فقط یکسری اطلاعات توخالی است.
اطلاعات توخالی، به اطلاعاتی می گویند که از یک گوش وارد می شود واز گوش دیگر آن اطلاعات را خارج می کنی.
اینگونه محتوایی نمی تواند به پیشرفت ما در کسب وکار وزندگی مان کمکی کند.دررست است؟
بخاطر همین من سعی کردم مقالاتی که می نویسم کاربردی باشد تا بتواند مشکلی از مشکل کسانی که در زمینه تبلیغ نویسی وفروش محصولات وخدماتشان دارند حل شود وبتوانند فروششان را بیشتر کنند.
خب برای اینکار می خواهیم با یکدیگر صفحه فروشی را بررسی کنیم تا مزایا ومعایب آن را با یکدیگر ببینیم و در کسب وکار خودمان پیاده کنیم
صفحه ای که با هم بررسی می کنیم از یک محصول در ایسمینار است که به اسم دوره جامع بازاریابی اینستاگرام شناخته می شود.
خب اگر آماده ای بیا با هم شروع کنیم.
خب اولین نکته ای که در عکس بالا می بینید اینست که صفحه محصول بسیار شلوغ است و باعث سردرگمی مخاطب می شود.
تصور کن مخاطب وارد صفحه محصول شده است اما ناگهان پس از دیدن متن تخفیف 50 درصد وبینارها روی دکمه “تا دیر نشده کلیک کن” می زند وکلا از صفحه محصول خارج می شود. می بینی به همین راحتی مخاطبی که میتوانست مشتری ما باشد به جای دیگری می رود.
البته این نکته تقصیر صاحبین کسب وکار نیست این یک مشکل در طراحی وبسایت است که شرکت ها برای سود خودشان این کار را میکنند که باید حل شود، نکته ای که واقعا به صاحبین کسب وکار ضربه می زند.
اما نکته بعدی تیتر این صفحه محصول است.
دوره جامع آنلاین بازاریابی اینستاگرام
هدف از نوشتن تیتر اینست که مخاطب را کنجکاو به خواندن ادامه متن کند. و به او نشان دهد که دقیقا چه چیزی می خواهد دریافت کند. اما این تیتر هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهد. مگرنه؟
احتمالا این محصول یک محصول برای افراد بیسیک است. چرا که همه چیز بسیار کلی بیان شده است. به این معنی که مخاطب این محصول می توانند همه افراد باشند. چه یک پسر15ساله،چه یک پیرزن85ساله. اما حقیقتش اینست که ما نمی توانیم به همه آموزش دهیم. اما از آنجایی که این محصول برای افراد بیسیک و پایه ای است مشکلی ندارد.
نکته بعدی اینست که تاریخ شروع وبینار را به ما نشان داده است.درظاهر شاید مشکلی وجود نداشته باشد اما این را باید بگویم،مخاطب در اولین نگاه برایش مهم نیست که تاریخ ومکان برگزاری چیست ومدت زمان این وبینار چقدر است. چرا که هنوز هیچ اطلاعاتی از محصول و وبینار دریافت نکرده است.
همانند این است که بدون هیچ صحبتی به شما بگویم.
یک مراسم داریم. ساعت 12 تا 2 نصفه شب، تشریف بیارید خانه ما.
در بهترین حالت اگر فکر بد نکنی، فکر خوبی هم درباره این پیشنهاد نداری. درسته است؟
چرا که هنوز برایت روشن نیست چرا باید من در این ساعت آنجا باشم و می خواهیم چکار کنیم؟. پس بهتر است این مورد حذف شود و در پایان صفحه فروش بیاید
مرحله بعدی به عکسی بزرگ می رسیم. در این عکس باز هم همان تیتر معمولی بیان شده. اما نکته بعدی ، عکس مدرس دوره وتوضیحی که درباره این فرد گفته شده است.
اینکه عکس مدرس وسوابق ومدارکش را توضیح داده است خوب است اما می خواهم یک نکته بی رحمانه کسب وکار را بهت بگویم و آن اینست که:
مخاطبین در نگاه اول اصلا به من وتو هیچگونه توجهی نمی کنند چرا که برای هر کسی در این دنیا اولین چیزی که مهم است،خودش ومشکلاتش است. حالا اگر از تو کمک می خواهد بخاطر اینست که می خواهد این مشکلش را حل کند و برایش مهم نیست که تو در آمریکا هستی یا در یکی از شهر های ایران. شلوار لی می پوشی، یا یک بیژامه پوشیده ای.
احتمالا این اتفاقی که می خواهم بگویم برایت افتاده است. تصور کن همه اقوام و آشنایانت در خانه پدربزرگ ومادربزرگت جمع شده اید. بنا برعادت ما ایرانی ها، همه جمع می شویم و دوربین عکاسی را به یک فردی که اهمیت کمتری دارد می دهیم تا از کل خاندان عکس بگیرد. پس از اینکه عکس گرفته شد، روی سر این فرد هجوم می آوریم که عکس را نشانمان بده وبرایمان در تلگرام بفرست. وقتی که عکس را برای اولین بار می بینیم. اولین کاری که می کنیم ، از بین آن همه نفر خودمان را پیدا می کنیم وروی صورت خودمان زوم می کنیم. مگر نه؟این اتفاق برایت افتاده است؟
این به این دلیل است که مهمترین چیز برای هرکس در ابتدا خودش است و میخواهد ببیند درآن عکس خوب افتاده یا نه . پس بهتر است در ابتدا خودمان را معرفی نکنیم چون مخاطب توجهی به آن ندارد.
اما سوال اینست که اگر مخاطب به من توجه نمی کند. پس به چه چیزی توجه می کند و من باید چکار کنم؟
گفتم…..بهتر است ابتدا مشکل مخاطب را بازگو کنی تا او بداند که ما از مشکلش خبر داریم ومی خواهیم دقیقا همین مشکل را حل کنیم. آنوقت می بینی چقدر راحت تو را دنبال می کند.
اما وقتی پایین تر می آییم با قیمت مواجه می شویم. این هم باید تغییر کند. می خواهی بدانی چرا قیمت را در ابتدا نباید بگوییم.
به این دلیل که مخاطب وقتی همان ابتدا با قیمت مواجه می شود یک گارد دفاعی می گیرد. چراکه حس می کند می خواهیم پولش را بزور از او بگیریم. ما گفتیم که اولین چیز برای مخاطب حل مشکلش است و به قیمت در مرحله بعدی فکر می کند. اما با این کار به او یادآوری می کنیم که به جای فکر کردن روی مشکلت، روی قیمت فکر کن. احتمال اینکه همین جا بگوید: اوووه نه خیلی گران است وصفحه را ترک کند بسیار زیاد است.
اما مرحله بعدی که مهمترین مرحله است. توضیحات محصول است.
دوست نداشتم این کلمه را بگویم ولی افتضاح است. افتضضضضاح.
این دوخط هیچ چیزی از محصول را نشان نمی دهد. درحالی که هدف از نوشتن توضیحات فروش اینست که به مخاطب بگوییم
اما می بینی که هیچ کدام از این موارد لحاظ نشده است.
شاید تنها مورد خوب این صفحه سرفصلها باشد که توضیح داده شده است ودر جای مناسبی قرار دارد که نشان می دهد ما در این دوره چه چیزهایی دریافت می کنیم
اما اگر از عکس و مدارک مدرس وهمچنین ساعت برگزاری کلاسها بگذریم یک نکته منفی دیگر ی که وجود دارد اینست که در پایین صفحه ، وبینارهای پیشنهادی برند های دیگر را نشان می دهد.
تصور کن مخاطب با یک اسکرول کردن صفحه ، با این صحنه مواجه شود
احتمالا باید قید آن مخاطب را بزنی. چون پیشنهاد های بسیار بهتری بهش شده است.
پس در صفحه فروش باید از هرگونه عوامل پرت کننده حواس دوری شود تا مخاطب روی متن توضیحات تمرکز کند وبتواند تشخیص دهد که آیا این محصول برای من کارساز است یا خیر.
البته بازهم می گویم اولین مقصر در اینگونه سایت ها طراحان آنها هستند که خواسته یا ناخواسته، صفحات فروش را اینگونه طراحی می کنند. چرا که یک فرد صاحب برند، در صورتی که در فروش محصولاتش مشکل دارد و نمی تواند یک صفحه فروش برای محصولش بنویسد، می تواند با یادگیری تبلیغ نویسی این مشکل را حل کند و یا این کار را به یک تبلیغ نویس واگذار کند تا او به بهترین شکل ممکن متنی بنویسد که فروشش را چندین برابر کند.
البته یک تبلیغ نویس یکبار متنی را برای محصول می نویسد. اما آن متن بارها وبارها برای آن محصول فروش ایجاد می کند واین یعنی یک برد برای صاحب برند.