maha.nevesht
maha.nevesht
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

بهشت تبهکاران

«کشوری که دادگستری ندارد،بهشت تبهکاران است.»

فیلم با این جمله آغاز می شود.بسیار جمله عمیقی است.در عین سادگی،پر از مفهوم است و حتی به نظرم کنایه آمیز هم می‌تواند باشد!

فیلم آشفته بود!

خوب شروع شد،تقریبا خوب و جذاب جلو رفت(البته که گاهی مخاطب از تعداد سکانس ها خسته می شد اما در مجموع خوب بود) و خوب هم تمام شد.(که در این دوره و زمانه که فیلم ها صرفا ساخته می‌شوند که ساخته شده باشند،لطف بزرگی در حق مخاطب است)

بازی امیرحسین آرمان خوب بود.اگر کم لطفی نکرده باشم،”خوب”واقعا واژه مناسبی ست برای «حسن جعفری»بودنش! دیالوگ هایش را درست میگفت،بازی های خوب و به جا داشت،حتی گاهی احساسات آدم را به بازی می گرفت.(در انتهای فیلم تقریبا اشکم را دراورد!)

اما بازی سحر جعفری جوزانی!وای! افتضاح! بد!شرم آور!تمام سالن بعد از اتمام فیلم به این وضع اعتراض داشتند! دیالوگ ها به دهانش اضافه می آمد،نمیتوانست صحنه ها را خوب در بیاورد،کار را برای بازیگر مقابلش سخت می‌کرد،کار را برای مخاطب سخت می کرد!اصلا اگر نبود،همه چیز بهتر بود!(خیلی جمله ی سنگینی ست اما،حق است!)

بازی ما بقی بازیگرهای مکمل خوب بود،

رضا یزدانی خوب بود(در نقشی که نسبتا در کالبد او جدید بود )

لادن مستوفی مثل همیشه، کامل بود،

پژمان بازغی خیلی نکته عجیبی ارائه نکرده بود اما خب خوب بود، حسام منظور نیز همین طور،

بهنام تشکر و صدایش هم ،صحنه های جذابی از فیلم را رقم زدند،

حتی حمید گودرزی که سال هاست کم پیداست در سینما،خوب جلوه کرده بود،

رضا شفیعی جمع در دو صحنه بازیگر محوری بود و بسیار درخشید!در نقش خودش فوق العاده بود،بی نقص و دقیق.

هومن برق نورد،فرهاد قائمیان،فخرالدین صدیق شریف و علیرضا جلالی تبار هم بازی های خوب و قابل قبولی ارائه داده بودند.

اما راجب افسانه بایگان!گریم رویش نشسته بود،لهجه اش را خوب ادا می‌کرد و در کل در همان چند دقیقه محدود بازیش،برایمان خاطره خوبی رقم زد.

در کل انگار کارگردان،خبره بودنش را بیش از اینکه در روند داستان و نوع ساخت به کار بگیرد در بازی گرفتن از بازیگر ها به کار گرفته بود و تا حد بسیاری هم موفق عمل کرده بود.(البته که منهای دخترش!)

موسیقی فیلم چیز خاصی نبود(تقریبا اصلا به گوشم نیامد)به جز یک قطعه که در انتهای فیلم پخش شد و مناسب فضا هم بود.

فیلم برداری فیلم اما مورد علاقه ام‌نبود،زیرا فرعیات دورمان را شلوغ می‌کرد،انقدر همه چیز واضح بود که اصل تصویر را گم می کردیم!

با توجه به نوع مونتاژ،تدوین چیز جالبی نبود و بیشتر مخاطب را عصبانی می کرد تا مشتاق!به یک باره بی نظم و اطلاع صفحه سیاه و میشد هیچ باز در همان صحنه بودیم!تقریبا می شود گفت تدوین ضعیف بود.

در رابطه با داستان بدون اسپویل:

‌قهرمان سازی فیلم به دلم نشست،ادمی که اسطوره نبود اما آرمان های بزرگی در سر می پروراند ،کسی که هدفش مشخص بود و راهش را گم نمی کرد!

از آن متهم هایی که تا آخرین لحظه«اظهار پشیمانی نکرد…»


رضا یزدانیموسیقی فیلمجشنواره فجرسینما
مها:منسوب به ماه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید