ژست روشنفکری ممنوع . هنر مانند مکانیک و فیزیک نیست. هر کسی که توان دیدن و شنیدن داشته باشد این اجازه را دارد تا در مورد یک اثر هنری صحبت کند. بدون نیاز به تحصیلات آکادمیک. زیرا هنر برای مخاطب خودش ساخته شده است و مخاطب انتخاب نمیشود. چه یک تابلو نقاشی باشد چه یک فیلتر خاص در نورپردازی یک صحنه. دامنه مخاطب هنر قسمتی از جامعه هنری نیست. هنر برای هنرمندان خلق نمیشود. هنر برای کل جامعه خلق میشود. از این رو هیچ کس حق ندارد به شخصی بگوید تو از هنر چیزی نمیدانی پس در مورد آن صحبت نکن.
هر کس به اندازه ادراک خودش میتواند در مورد اثر هنری صحبت کند حتی اگر تخصصی در آن زمینه نداشته باشد. مثلا شما در مورد لنز دوربین هیچ اطلاعاتی ندارید اما این دلیل محکمی است که نتوانید در مورد فیلمبرداری یک فیلم نظر بدهید؟ شما میتوانید بگویید فیلمبرداری آن فیلم را دوست دارید یا نه. حتی بگویید فیلمبردای فیلم از نظر شما خوب است یا نه.
این مقدمه را گفتم تا مشخص کنم دیدگاهم در مورد هنر و مخاطب آن چیست و برای هر نظری در هر موردی احترام قایل هستم. حتی در مورد اندی وارهول و قوطیهای سوپ کمپبل یا در مورد سالوادور دالی و تداوم حافظه اش. اگر کسی بیایید و بگوید شاهکار است مورد احترام است. اگر کسی بیاید و بگوید مسخره است و احمقانه باز هم مورد احترام است نظرش.
حرفی که میخواهم بزنم از جنس دیگری است.
شما این اجازه را دارید که بگویید هانس زیمر از نظر شما برترین آهنگساز تاریخ سینماست. دیگران هم این اجازه را دارند تا از شما بپرسند "چرا؟".
مشکل هانس زیمر نیست . در استادی هانس زیمر هیچ شکی نیست. بر منکرش لعنت. سوال اینجاست. آیا فردی که میگوید بهترین آهنگساز هانس زیمر است بر اساس سلیقه اش دارد این جمله را بیان میکند؟ خودش است که دارد این پیام را میدهد؟ اگر چنین باشد مطمئنا حق دارد نظرش را بیان کند و ما هم دهانمان را میبندیم. کور شود هر آنکه نتواند دید. پس مشکل کجاست؟
مشکل از شبکه های اجتماعی شروع میشود. یک فردی که اصلا در این نوشتار مهم نیست کیست و چه تخصص و تحصیلات و هدفی دارد قسمتی از موسیقی متن فیلم میانستارهای کریستوفر نولان را در صفحه اینستاگرام خودش میگذارد و آن نوشته دست به دست میچرخد یا به قول متخصصین شبکه های مجازی وایرال میشود و بعضی دیگر از افراد فعال در عرصه سینما با تاثیر پذیری از وایرال شدن آن پست اقدام به انتشار موضوع مشابه میکنند و موضوع به قدری گسترش پیدا میکند که وقتی شبکه اجتماعی خود را باز میکنید امکان ندارد در طول روز به موسیقی از هانس زیمر برخورد نکنید.
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد اما تاثیر این وایرال شدن یک موضوع ایجاد اشکال در ذهن مخاطب میکند. باعث بوجود آمدن ژست روشنفکری در کاربران میشود که اصلا هم دارای ارزش نیست این ژست.
در ابتدای نوشته مشخص کردیم که هیچ کس حق ندارد به شخصی که به یک موضوع خواص هنری ابراز علاقه میکند ایراد بگیرد و هر کسی آزاد است نظر خودش را بیان کند. اما اینجا با پدیده ای مواجه میشویم که چندان خوب نیست. ژست روشنفکری ، پدیده دروغ گفتن به خود برای مقبولیت در شبکه های اجتماعی . برای خاص نشان دادن خود در یک موضوع. همین موضوع را در مورد داستان عامهپسند (Pulp Fiction) کوئنتین تارانتینو شاهدش هستیم. چند نفر در اطراف شما هستند که میگویند فیلم داستان عامه پسند بهترین فیلم زندگیشان است؟ چند لحظه بعد کریستوفر نولان بهترین کارگردان زندگیشان است؟ چند لحظه بعد هانس زیمر بهترین آهنگساز ؟
این که اینها انتخاب افراد است هیچ شکی نیست اما انتخاب آزاد است ؟ یعنی فرد تحت تاثیر جو موجود نظر نداده باشد و نظر خودش باشد قابل احترام است اما اگر بخواهد وانمود کند به چیزی که نیست دیگر این وانمود کردن و نفاق از طرف دیگر قابل احترام نیست.
فردی که میگوید هانس زیمر بهترین است اگر سلیقه خودش است باید به آن احترام گذاشت اما اگر دارد محتویات شبکه های اجتماعی را بازپخش میکند باید از او سوال پرسید: آهنگساز رده دومت کیست؟ رقیبان قدرتمند هانس زیمر در سینما کیستند؟
نظرش را در مورد برنارد هرمن . انیو موریکونه . جری گلدسمیت . جان ویلیامز . جیمز هورنر . ای.آر. رحمان و ... بپرسید. اگر دست و پایش را گم کرد ادامه ندهید. اگر نظرش را در مورد دیگر آهنگسازان بیان کرد سکوت کنید و به نظرش احترام بگذارید. حتی اگر راجب هیچ کدام از اینها اطلاعی نداشت باز هم به نظرش احترام بگذارید اما به او بفهمانید که دوست ندارید لیست ها و اسم های شبکه های اجتماعی را برایتان بازگو کند. ژست روشنفکری او را برای خودش بشکنید نه برای خودتان.
اگر بهترین فیلم تارانتینو قصه عامه پسند است بدترینش کدام است ؟ شما که لقب بهترین را میدهید حتمی اثار دیگر این کارگردان را دیده اید که رده بندی بهترین را دارید و این اولین سر لیست بهترین است. پس ما بدبخت بیچاره ها را از اشتباهاتمان رها کنید و مارا هدایت کنید.