شناختن دنیای فیلم بدون دانستن نام استیون اسپیلبرگ و تماشای فیلم های او دشوار است. اسپیلبرگ ، کارگردان فیلم های کلاسیک بسیار معروفی مانند Jaws ، Indiana Jones و E.T، احتمالاً محبوب ترین و تأثیرگذارترین فیلمساز از طلوع سینمای معاصر آمریکا است. اسپیلبرگ متولد 1946 است، وی همیشه شیفته سینما و جادوی آن بود. استیون از کودکی در حال خلق فیلم های کوتاه و تصور طراحی های بزرگ برای ایده های خود بود. در سال 1969 ، وی با عقد قراردادی 7 ساله به عنوان مدیر پروژه سینمایی اولین شانس واقعی خود را بدست آورد و جوانترین مدیری بود که با یک شرکت بزرگ هالیوود قرارداد بست. اسپیلبرگ به دلیل فداکاری و سخت کوشی اش ، تنها 8 سال بعد با انتشار فیلم Jawsبه محبوبیت ملی رسید. اسپیلبرگ با بسیاری از بازیگران حرفه ای کار کرده است که باعث می شود فیلم او بسیار قدرتمندتر از سر گرفته شود ، برخی از آنها شامل جورج لوکاس ، ریچارد دریفوس ، کاتلین کندی ، تام هنکس ، هریسون فورد است.
اسپیلبرگ و جان ویلیامز (موسیقی دان) در مدت 40 سال در 27 فیلم با هم کار کرده اند ، اسپیلبرگ اظهار داشت که ویلیامز "به هر فیلمی که ساخته ایم ،" روح بخشیده است ". این دو همیشه برای ایجاد جادوی فیلم برای دهه ها با هم کار کرده اند و آثار جاویدانی ساخته اند.
این سومین فیلم اسپیلبرگ با الهام از آدم های فضایی است. وقتی روی نی (ریچارد دریفوس) شاهد به زمین نشستن یک بشقاب پرنده است متوجه می شود حالا آن ادم فضایی ها به دنبال او خانواده اش هستند. اسپیلبرگ مانند سایر کارگردانان زمان خود - جورج لوکاس ، جیمز کامرون ، ریدلی اسکات - آرزو داشت که تخیل کهکشانی خود را محقق کند و بتواند آن را به دیگران نشان دهد. نسخه های علمی-تخیلی این کارگردانان با فناوری محدود ، مفاهیم جادویی و مرموزی بودند که به سختی می توانستند به صفحه نمایش بیایند و به تخیل وسیع و طراحی های دقیق نیاز داشتند.
اسپیلبرگ ، به عنوان کارگردان خلاق و جاه طلبانه ، با نجات سرباز رایان فیلمی را ساخت که تا ابدیت در خاطرات می ماند. هنگامی که به کاپیتان جان میلر (تام هنکس) ماموریت داده می شود تا سربازی به نام رایان (که 3 برادرش در جنگ کشته شده بودند) مرخصی دهد و از ادامه جنگ عزل کند، اتفاقات بسیار زیادی برایش می افتد. فیلمی در مورد جنگ ، برادری و شکنندگی روح ، این یک تفسیر عالی در مورد تأثیر جنگ بر روی یک شخص است و اینکه او برای زنده ماندن چه خواهد کرد. این فیلم داستانی باورنکردنی است که براساس واقعیت ساخته شده و یکی از بهترین فیلم های جنگ در تمام دوران ها است.
تام کروز در نقش یک نیروی انتظامی است که در سال 2054 از یک فناوری پیچیده برای دیدن و جلوگیری از وقوع جرم استفاده می کند. در این زمان اسپیلبرگ تقریباً 20 از حضورش در هالیوود به عنوان یک کارگردان نابغه می گذشت، بنابراین این داستان علمی تخیلی با بودجه 100 میلیون دلاری اجازه استفاده از جلوه های ویژه بیشتری را داشت. به همین ترتیب ، جلوه های بصری به طرز حیرت انگیزی با جزییات و قوی کار شده بود. اگر شما هم از دیدن بدل کاری های تام کروز لذت کافی را می برید بهتر از این فیلم را تماشا کنید.
بر اساس سو استفاده ها و تقلب های واقعی فرانک ابیگنل جونیور این فیلم ساخته شده است. این فیلم یک درام جنایی است که جزئیات مربوط به اوایل زندگی و دلایل این شیطنت را بیان می کند. فرانک آباناله جونیور (لئوناردو دی کاپریو) نه پزشک ، خلبان و نه وکیل است ، اما باعث می شود چک های جعلی زیادی را جعل می کند و خودش را جای دکتر، خلبان و وکیل جا می زند. فیلمی سرگرم کننده و جذاب است که با بازی لئوناردو دیکاپریو خیلی باور پذیر تر می شود. با حضور کریستوفر واکن ، تام هنکس ، لئوناردو دی کاپریو و تعداد زیادی بازیگر زن جوان که نقش های متفاوتی در این فیلم ایفا کردند.
قبل از فیلم ETهیچکس بیگانگان را موجوداتی دوست داشتنی تصور نمی کرد اما بعد از این فیلم ورق برگشت و راه جدیدی برای نشان دادن آدم فضایی ها ایجاد شد. اسپیلبرگ و تیم او با استفاده از تأثیر عملی بازی های شگفت انگیز ، یک بیگانه جذاب و عجیب و غریب ایجاد کردند که "... فقط یک مادر می تواند آن را دوست داشته باشد." این فیلم با اجرای بازی هایی از هنری توماس و درو باریمور ، به یک فیلم کلاسیک خانوادگی تبدیل شد. جان ویلیامز برای اهنگسازی این فیلم برنده اسکار شد. اسپیلبرگ همیشه از پیشگامان میکس کردن ژانر بوده است ، اما این فیلم کلاسیک علمی تخیلی او را به کارگردان فراموش نشدنی در تاریخ تبدیل کرد.
پدر دکتر جونز در حین یافتن جام مقدس گم می شود و دکتر جونز متوجه می شود پدرش توسط نازی ها ربوده شده است. این سومین قسمت فیلم از ایندیانا جونز بوده است توسط اسپیلبرگ بزرگ ساخته شد. دکتر جونز بر سر دوراهی یافتن جام مقدس و زنده ماندن پدرش باید یکی را انتخاب کند. فیلم با پایانی بسیار عالی بیننده را شگفت زده می کند.
پارک ژوراسیک یکی دیگر از آثار کلاسیک بی نظیر در رزومه اسپیلبرگ ، یک ماجراجویی علمی-تخیلی است و یک ایده بسیار نو از دایناسور های منقرض شده است. وقتی یک میلیاردر با علاقه به دایناسورها یک پارک موضوعی جزیره مانند با دایناسورهای واقعی ایجاد می کند ، به نظر می رسد همه چیز خوب است تا زمانی که اتفاقی ناگوار می افتد و دایناسورها فرار کنند. اسپیلبرگ و تیمش با یادآوری آرواره ها و علی رغم دسترسی به آن ، تصمیم گرفتند این بار نیز مخاطب را در هیجان انگیز ترین حالت خود قرار دهند. بسیاری از کسانی که این فیلم را دیده اند ، هنوز هم تصویر ترسناک تی-رکس را که به پنجره جیپ خیره می شود ، به خاطر می آورد.
منبع: بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ
