تیم برتون کارگردان مشهور آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به شهرت رسید ، زیرا فیلم های منحصر به فرد او در ژانر علمی تخیلی و ترسناک نگاهی انتقادی به طبقه متوسط آمریکا و درد متعارف بی امان آن داشت. زیبایی شناسی چشم نواز او ، با الهام از اکسپرسیونیسم آلمانی و تاریخ سینمای خالی از سکنه ، زمینه بصری متفاوتی را به داستان های مربوط ارائه داد.
برتون سرانجام ابرقهرمانان، کلاسیک های علمی تخیلی دیزنی را تجربه کرد و به موفقیت در سطوح مختلف رسید. اگرچه اولین کارهای او توسط منتقدین و علاقه مندان به این ژانر تحسین می شدند اما او با ورود به دنیای دیزنی شهرت خودش را افزایش داد. درست است که اخیراً کیفیت فیلم های او کمی بالا رفته است و مقاومت او در برابر تنوع دقیقاً به پرونده او کمک نمی کند اما تیم برتون حالا توانسته قلب میلیون ها نفر در سراسر جهان را علاقه مند به کار هایش کند. ما در این لیست از مقالات مووینه فیلم های این کارگردان نابغه را مورد بررسی قرار می دهیم.
یک فضانورد روی سیارهای می نشیند که در آن میمونهایی شبه انسان ساکن هستند، و با مشت آهنین بر سیاره حکمرانی می کنند. منتقدان به درستی جلوه های پیچیده عملی ، طراحی گریم و طراحی لباس فیلم را ستودند – و به درستی پایان دادن به زمان فیلم را مورد انتقاد قرار دادند (که انصافاً ، در واقع نسبت به کتابی که فیلم بر اساس آن ساخته شد وفادار است). امتیاز دنی الفمن طبق معمول شگفت انگیز است.
ملودرام فوق العاده جدی خارج از محدوده برتون است: Big Eyes نامزدی های جوایز مهم BAFTA و گلدن گلوب را به دست آورد. Big Eyes که فاقد شکوفایی سبک و سیاق غریب است که برتون را به عنوان یک نماد تثبیت کرده است ، داستان هنرمند زندگی واقعی مارگارت کین را روایت می کند ، که پرتره های بی روح کودکانه او توسط شوهر بد دهنش دزدیده شد. این یک استعاره عالی از راههای تحقیر زنان در دنیای هنر است.
برتون با داستان کوتاه واشنگتن ایروینگ آزادی های خلاقانه زیادی را به دست آورد ، و شخصیت اصلی اش Ichabod Crane را از یک معلم مدرسه ای به یک دانشمند پزشکی قانونی زیبا و بسیار دوست داشتنی تبدیل کرد. در سال ۱۷۹۹ بازرس ایچابود کرین، از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح مرد اسب سوار بدون سر، که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد. این یک فیلم ماجراجویی سرگرم کننده و غیر جدی با جلوه های ویژه است که با رواتی قدیمی خنده دار و دوست داشتنی به پایان می رسد.
داستان این فیلم انیمیشنی در شهر کوچکی در انگلستان و در عصر ویکتوریایی اتفاق میافتد. ویکتور ون دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحظات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. اما در هنگام تمرین مراسم عروسی ، ویکتور مدام خطابهای را که باید بگوید فراموش میکند. اما حتی جدی ترین منتقدان نیز نتوانستند کاردستی کاملاً جزیی و دقیق این فیلم متحرک استاپ موشن را که شامل دنیاهای خیالی دست ساز ساخته شده است ، انکار کنند. از نظر موضوعی همه کمی واضح بود ، اما سکانس های موسیقی واقعاً هیبت آور همانقدر زیبا و جذاب هستند.
یک خلاصه داستان کمدی در مورد مهاجمان متجاوز از یک سیاره دیگر است. اگرچه فیلم از نظر عاطفی وزن کمی دارد ، اما همه این نمایش ها با خنده و شادی در یک بخش از جذابیت های داستان هستند و یک طرف دیگر طراحی منحصر به فرد و خلاقانه برتون. «پرزیدنت جیمز دیل» و معتمدش، «جری دانن»، پی می برند، که ارتشی از بشقاب پرنده های مریخی بالای کره ی زمین در حال پروازند. اما هر کسی نسبت به این موضوع واکنش متفاوتی نشان می دهد.
گرچه این روزها از کریستوفر نولان بعنوان کارگردان سری فیلم های بتمن تقدیر بسیار زیادی می شود ، اما برتون تعادل بین جدی بودن و پوچی را در فیلم های بتمن درک می کرد که با دقت بیشتری روح کمیک های اصلی را وارد داستان فیلم نامه اش کند. نقش جوکر را نیز جک نیکلسون در این فیلم ایفا می کند. مایکل کیتون به عنوان قهرمان مشهور، اما کمتر به یاد ماندنی به عنوان بتمن در این فیلم حضور داشت.
دنیای نابالغ و بی گناه کودکانه بی پی هرمان سال ها تصور جوانان (و بزرگسالان!) را به خود جلب کرده بود قبل از اینکه او از خانه خیالی خود و ماجراهای عجیب و غریب اش بگوید. تفسیر اغراق آمیز برتون از واقعیت کاملاً با انرژی جنون آمیز روبنز مطابقت داشت. علی رغم عجیب و غریب بودن این فیلم ، شیرینی داستان واقعی و صادقانه ای از این فیلم باعث شده تا در بسیاری از رسانه های مخصوص بچه ها یا بزرگسالان وجود ندارد. روبنس در اینجا نیز در اوج قدرت است و هرگز حتی یک لحظه شخصیت را را تغییر نمی دهد.
برتون دنیای گاتهام را به چیزی جادویی واقعی تر از آنچه باب کین و بیل فینگر تصور می کردند تبدیل می کند. برتون کاملاً از مطالب اصلی فاصله گرفته بود – او آزادی های زیادی را در اختیار داشت. تام هاردی و آن هاتاوی را فراموش کنید ، دنی دیویتو و میشل فایفر به راحتی بزرگترین اعضا در بتمن هستند و بازی های آنها – به نوعی زرق و برق پوسیده – فراموش نشدنی است را احیا کرده. مردی بدذات و عجیب و غریب، مشهور به «پنگوئن» به کمک یک تاجر فاسد بنام «مکس شرک» قرار است کنترل شهر گاتهام را در دست بگیرد. «بتمن» تنها کسی است که می تواند جلوی این دو را بگیرد اما با ورود یک شخصیت ضدقهرمان ماجرا پیچیده تر میشود.
تعجب آور نیست که برتون به شخصیت یک هنرمند مشهور ، به نام اد وود علاقه مند است . «ادوارد وود» که کارگردانی بیاستعداد اما بلندپرواز است، تلاش میکند تا به هر قیمتی که شده به رویای خود برای ساخت فیلمی اثرگذار و رسیدن به شهرت دست پیدا کند.
در زمان اکران ، شایعاتی مبنی بر اینکه Big Fish قرار است آخرین فیلم برتون باشد به گوش می رسید اما این شایعات کاملا بی معنا بود و احتمالا برای تبلیغ فیلم به کار رفته بود. بر اساس رمانی به همین نام از دانیل والاس ، چشم ماهی داستانی عجیب و غریب درباره قصه های بلندی است که پدر پسر جوانی از گذشته برای او تعریف می کند. علاقه ی برتون به رئالیسم جادویی به نوعی از طریق سوالی که این فیلم می پرسد توضیح داده می شود: اگر تخیلات خیالی که نیاکان ما به ما می گویند ، از برخی جهات ، کاملا واقعی باشند آن وقت چه می شود؟
ادوارد دست قیچی یک افسانه حومه ای است: یک داستان علمی تخیلی رومئو و ژولیت که با به طور ظریفی نقاشی شده اند. مخترع دیوانه ای (پرایس)، موجودی مصنوعی به نام «ادوارد» (دپ) می سازد. «ادوارد» تمامی استانداردهای جسمانی بشر را داراست و فقط دست هایش مشکل دارد. (مخترع، موقتا یک جفت قیچی در انتهای دست های او کار گذاشته است.) ولی مخترع مهربان می میرد و «ادوارد» تنها می شود. تصویربرداری برتون به طرز حیرت انگیزی زیباست.
توصیف Beetlejuice به عنوان یک کمدی ترسناک نادرست نیست ، اما فیلم خیلی بیشتر از این ها است. یک تفکر وجودی در مورد زندگی پس از مرگ ، ویترین مد گوتیک ، مراقبه در مورد بیگانگی اجتماعی و خنده های ترسناک. Beetlejuice به نوعی چندین ژانر را در بر می گیرد و در هر گروه موفق می شود. مایکل کیتون هرگز بهتر از عنوان “زیست-جن گیر” و وینونا رایدر در نقش لیدیا دیتز به یکی از شاخص ترین شخصیت های گوتیک در تاریخ سینما تبدیل شده است. کاترین اوهارا شایسته ستایش بی پایان برای همگام سازی فیلم هری بلافونته است. هر مجموعه از جزئیات و یک ظاهر کاملاً نفس گیر است ، از طراحی لباس تا صحنه.