ویرگول
ورودثبت نام
پادکست مویه
پادکست مویه
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

اگر سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد - بخش دوم

در این اپیزود از پادکست مویه به بررسی تاریخچه‌ی اعدام و چگونگی لغو آن در کشورهای مختلف می‌پردازیم.

اعدام یک امر جهانی‌ست. که به عنوان سنگین‌ترین مجازات بشری در تاریخ به کار گرفته شده و تقریبا در تاریخ همه جوامع و مکان های شناخته شده، اعمال شده است. با این حال، این به این معنا نیست که اعدام یک امر ثابت و همیشگی تاریخی است و همیشه به یک شکل بوده! استفاده، شکل، عملکرد و معنای اعدام در زمان‌ و مکان‌های مختلف بسیار متفاوت است.

امروزه اما شمار بسیاری از کشورها مجازات اعدام را حذف کردند یا کمتر آن را به اجرا درمی‌آورند. اعتراض‌ها و فشار افکار عمومی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر در کاهش صدور مجازات اعدام یا کنار گذاشتنش دخیل بوده‌اند. و بعضی کشورهای جهان هم از راه برگزاری همه‌پرسی، اعدام را از قوانین قضایی خود برداشته‌اند.

طبق اولین سند تدوین‌شده رسمی که به ۱۸ قرن پیش از میلاد مسیح و حکومت حمورابی شاه بابل برمی‌گردد، مجازات ۲۵ جنایت، اعدام پیش‌بینی شده‌است. در یونان باستان هم از مجازات اعدام برای مجازات جرائمی مثل آدمکشی، خیانت و تجاوز به‌طور گسترده استفاده می‌شد.

https://castbox.fm/episode/id3513148-id449597322?utm_source=podcaster&utm_medium=dlink&utm_campaign=e_449597322&utm_content=%D8%A7%DA%AF%D8%B1%20%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D8%A7%20%D8%A8%DA%A9%D9%86%D9%85%D8%8C%20%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%85%20%D9%85%D8%B1%D8%AF%20%DB%B2-CastBox_FM

انواع روش‌های اعدام در گذشته و حال

روشهای اجرای این مجازات معمولاً با اعتقادات ماورایی، شدت جرم، انگیزه مرتکب، مسائل سیاسی و امنیتی، باورهای دینی و مصالح اجتماعی ارتباط داشته است و دارد. بسیاری از این روشهای غیرانسانی در حال حاضر منسوخ شده و برخی دیگر همچنان در تعداد قلیلی از کشورها اجرا می گردد. در ادامه به برخی از روشهای اجرای مجازات اعدام اشاره می‌کنیم.

۱. اعدام با گیوتین

در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳، انقلابیون فرانسوى دستگاه گیوتین مخصوصى را در پلاس دولارولوسیون (میدان انقلاب) کار گذاشتند. این دستگاه به مشهورترین گیوتین تاریخ و قربانى آن، لویى شانزدهم، به مشهورترین قربانى گیوتین تبدیل شدند. اسم این وسیله از نام جوزف ایگناک گیوتین پزشک فرانسوی و وکیل مجلس موسسان فرانسه که آن را برای جلوگیری از ایجاد «درد غیرلازم» در فرد اعدامی پیشنهاد کرد،گرفته شده است.

۲. غرق کردن در آب

یکی از مجازات های مرسوم در قانون حمورابی می باشد. این قانون منسوب به حمورابى ششمین و بزرگ‏ترین پادشاه اولین سلسله پادشاهان حاکم بر بابل بود که چهار هزار سال قبل از این از سال 2123 تا 2080 قبل از میلاد سلطنت کرد

۳. کوبیدن سنگ بر سر

یکى از روش‏هاى مجازات اعدام در زمان هخامنشیان گذاشتن سر محکوم بر سنگ و خرد کردن آن بوده است.

۴. کندن پوست

۵. اعدام در جوامع اسلامی

در جوانع اسلامی روش‌های اعدام با توجه به نوع جرم تعیین می‌شود. شایع‌ترین روش‌های اعدام هم عبارت بودند از: سنگسار، قطع سر با شمشیر، آتش زدن، صلب (در صورت زنده ماندن فرد مصلوب آزاد می شود)، خراب کردن دیوار بر مجرم، پرتاب کردن از بلندی با دست و پای بسته.

۶. اعدام با صندلی الکتریکی

۷. اعدام با تزریق مرگبار

۸. اعدام بوسیله گاز مرگبار

۹. اعدام با دار زدن

۱۰. سوزانیدن در آتش

یک روش اعدام است که در هند، یونان، روم، ایران و مصر باستان رواج داشته‌است/

۱۱. تیر باران


در طول زمان با پیشرفت دانش‌ها و فرهنگ بشری، بسیاری از متفکران متوجه شدند که اولا اعدام در جلوگیری از حکم تاثیر چندانی ندارد و دوم این که اصل این مجازات یک مجازات خشن است و مجازات اخلاقی نیست و بنابراین بایستی متوقف شود.

از سال ۱۸۶۳ که برای اولین بار در دنیا کشور ونزوئلا در آمریکای جنوبی حکم اعدام را لغو کرد تا کنون بسیاری از کشورهای دنیا به این موج پیوسته‌اند.

در اروپا به خصوص در اوایل قرن گذشته و حتی پیش از آن بسیاری از متفکران با توجه به قبح این مسئله تلاش کردند تا نشان دهند که مجازات اعدام، مجازاتی انسانی نیست و نمی‌تواند در جلوگیری از جرم هم موثر باشد. در انگلیس هم در حدود چهل و چند سال قبل این فعالیت‌ها به ثمر رسید.

اما دولتهای اروپای اولیه از طریق اعدام و حمله به بدن اعدام شده به چه چیزی دست یافته بودند؟

دیوید گارلند استاد حقوق دانشگاه نیویورک که مطالعات زیادی در زمینه‌ی جرم‌شناسی و کنترل اجتماعی داشته، استدلال می کند، که مجازات اعدام در کشورها به ویژه در کشورهای نوظهور، به دوعامل -قدرت دولتی و کنترل جنایت- مرتبط است. از نظر سیاسی، دولت های اولیه اروپایی مدرن ضعیف بودند و با «تهدید دائمی شورش توسط دشمنان داخلی یا جنگ توسط کشورهای متخاصم همسایه» روبرو بودند.

درنتیجه دولت های مستقل نوظهور برای اینکه بتوانند تسلط خود را بر دشمنان خود اعلام کرده و ادعاهای خود را در مورد انحصار خشونت مشروعیت بخشند، از طریق اعدام های وحشیانه خشونت آمیز و در ملاعام ، قدرت خود را بر بدن اجساد کشته شده حک کردند.

درد شدیدی که بر بدن جنایتکار وارد می‌شد (به ویژه افرادی که به خیانت زیاد، خشونت و فتنه محکوم شده بودند) بیشتر برای این بود که مردم را با مثالهای بی رحمانه تسلیم کنند. ادعای شوکه کننده و ترسناک از قدرت دولت درکنار مجازات اعدام و درد وارد شده، به منظور انتقال پیام‌های وسیع تری فراتر از توانایی دولت و برای درهم شکستن دشمنانش بود.

حاکمان اروپا بدون شک هنوز در قرون هجدهم و نوزدهم از اعدام‌های دیدنی و وحشیانه به نفع امنیت دولت در مواقع ناآرامی‌های جدی اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کردند.

اما در کل، گارلند می‌نویسد، «مقامات، مجازات اعدام را در خدمت اهداف وسیع‌تر کنترل جنایت، عدالت کیفری و امنیت عمومی نشان می‌دهند.» این اتکا به مجازات اعدام به عنوان یکی از ابزارهای اصلی کنترل و توقیف جرم انگاشته می‌شد، اما عدالت تا حد زیادی ناشی از فقدان نیروی پلیس یا سیستم مجازات‌های ثانویه بود. اما دولت‌ها می‌کوشیدند که مجازات اعدام را در راستای مبارزه با جنایت و کنترل جرم نشان دهند.

با این حال در اواسط قرن هجدهم، مخالفت عمومی با اعدام با واکنش‌های شدید نسبت به اعدام وحشیانه دامینس در سال ۱۷۵۷ به دلیل اقدام به خودکشی، نشان داده شد. مقامات دیگر معتقد نبودند که چنین نمایش‌هایی از رنج‌های غیرقابل تحمل به عنوان یک عامل بازدارنده موثر است. و جمعیت دیگر پیام مدنظر دولت‌ها را از اعدام دریافت نکردند. اعدام‌های عمومی به «کارناوال» تبدیل شده بود ، که در آن قوانین برعکس شده‌، مقامات مورد تمسخر قرار می گرفتند و جنایتکاران به قهرمان تبدیل می شدند. و اعتقاد جامعه به کنترل مداوم، متمرکز، بوروکراسی و افزایش موسسات «کل» مانند زندان و.. در تاثیر بر کنترل جرم بیشتر شد. و در همین راستا بود که مجازات اعدام بسیار قابل اعتراض شد.

دیگران به اهمیت نگرش به مرگ در توضیح ماهیت و توسعه مجازات اعدام در اروپای مدرن اولیه اشاره کرده‌اند. اما در حالی که برخی این حساسیت فزاینده به دیدن مرگ را محصول فرآیند تمدن‌سازی می‌دانستند، دیگران بر سکولاریزاسیون، فردگرایی و تجربه اجتماعی مرگ به‌عنوان محرک‌های اولیه مخالفت با اعدام دردناک و در مراحل بعد به طور کلی خود مجازات اعدام، در قرن‌های هجدهم و نوزدهم تأکید بیشتری کرده‌اند. به عنوان مثال، در فرانسه انقلابی، تاکید شد که مجازات اعدام باید تا حد امکان شبیه به مرگ طبیعی باشد. بنابراین، در شهر پاریس پیشنهاد می‌کنند که «اجساد اعدامی‌ها یک قبر معمولی دریافت کنند و هیچ اشاره‌ای به دلیل مرگ در گواهی مرگ نشود».

با سکولاریزاسیون و فردگرایی، مجازات اعدام دیگر به معنای تقدیس جامعه نیست، بلکه به معنای «مرگ فرد» است. ایوانز همچنین بر تجربه اجتماعی مرگ به عنوان یکی از اجزای اساسی حذف تدریجی آن از قلمرو عمومی تأکید کرده است: «همانطور که مرگ و رنج کمتر شد، بنابراین اعدام برای مقامت به مایه خجالت و شرم تبدیل شد. اکنون این مرگ وحشیانه بود، چیزی که مردم از آن می ترسیدند یا سعی میکردند نادیده‌اش بگیرند.»

به طور خلاصه، ثبات دولت‌ها، ابزارهای جایگزین کنترل اجتماعی، نگرش به رنج عمومی و درک مرگ و زندگی، برای تبیین اعمال کیفری بسیار مهم هستند و با تغییر در این موارد کم‌کم زمینه برای لغو اعدام در اروپا محیا شد. بنابراین، در اوایل دوره مدرن و در بستر دولت‌های نسبتا ضعیف که فاقد یک سیستم پلیسی مؤثر بودند، حاکمان مستقل قدرت خود را با حک کردن فیزیکی بر بدن مجرم، ابراز کردند. اما بعد از آن با شکل گرفتن دموکراسی و دولت_ملت مخالفان این مجازات بیشتر شدند و تغیرات عمده‌ای در سیستم قضایی و مجازات اعدام رخ داد.

در نتیجه ، اعدام‌های «دردناک و در ملاعام» تا حد زیادی در نیمه اول قرن نوزدهم در سرتاسر اروپای غربی (و آمریکای شمالی) کنار گذاشته و متوقف شد و بعداً اعدام عمومی به طور کلی کنار گذاشته شد.

بخشی از گذار گسترده تر از «اعدام دردناک اولیه» به «شیوه مدرن مجازات اعدام»، با این شعارها مشخص می‌شد: استفاده محدود از اعدام، مرگ سریع نه دردناک؛ خصوصی نه عمومی؛ سکولار نه مذهبی. امروزه تعداد کشورهایی که حکم اعدام در آن‌ها لغو شده تنها کمی بیشتر از تعداد کشورهایی است که هنوز این حکم در آن‌ها اجرا می‌شود. ۹۷ کشور دنیا همچنان بر این اعتقادند که مجازات اعدام در کشورهایشان راه مناسبی برای اجرای نظم و عدالت است. ۱۰۶ کشور دنیا اما متقاعد شده‌اند که اعدام نه عدالتی را اجرا می‌کند و نه نظمی را برقرار و به همین دلیل این مجازات را از قوانین‌شان حذف کرده‌اند.

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین دلائل لغو مجازات اعدام، وجود «اشتباهات» در انجام رسیدگی‌های قضایی است. موضوعی که حتی در کشورهایی با نظام قضایی پیشرفته و پیشرو نیز اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

گزارش‌ها در کشور آمریکا نشان می‌دهد که از هر ۹ پرونده محکومین به اعدام، یک نفر کاملا بی‌گناه بوده است و باید آزاد می‌شد؛ آمار شوکه‌کننده از روند قضایی کشوری که بسیاری سیستم قضایی آن را عادلانه می‌دانند. رسانه‌های زیادی به این موضوع پرداختند و کتابی نیز به نام «تنها بخشش» بر همین اساس نوشته شد که در آن به تلاش وکیلی می‌پرداخت که سعی می‌کرد موکل بی‌گناه خود را از حکم اعدام رها کند. همین ماجرا موجب شد تا عده‌ زیادی به منتقدین لغو حکم اعدام تبدیل شوند.

دومین دلیلی که موافقین لغو حکم اعدام به آن اشاره دارند، غیرقابل‌برگشت و غیرقابل‌جبران بودن حکم اعدام است. شاید بارها شنیده باشید که زندانیانی با کمک وکلا موفق شده‌اند با سپری کردن سال‌هایی از عمرشان در زندان بی‌گناهی خود را به دادگاه ثابت کنند. در این گونه موارد با گذشت زمان پلیس به مدارکی جدید دست پیدا می‌کند که نشان از بی‌گناهی محکوم دارد و باید زندانی آزاد شود. حتی در مواردی که زندانی مدت زمان مدیدی از عمر خود را به گناهی در زندان سپری کرده است، موفق به دریافت غرامت‌های سنگینی هم شده است. اما در مورد محکومین به اعدام، چنین تصوری ممکن نیست و در صورت اثبات اشتباه در روند سیستم قضایی زندگی محکومین به اعدام، باز نخواهد گشت.

سوم این که، اجرای مجازات اعدام برخلاف اصل شخصی بودن مجازات‌ها است و همچنین در عمل بی‌فایده است.

بر اساس این اصل، نمی‌توان هیچ کس را به جز فردی که به جرمی محکوم شده است مورد مجازات قرار داد. در حالی که در اجرای مجازات اعدام که سنگین‌ترین کیفر بشری است علاوه بر شخص محکوم، خانواده و اطرافیان آن فرد نیز مورد مجازات قرار می‌گیرند. در محیط جامعه‌ای که شخص مجرم با اجرای این حکم روبه‌رو می‌شود، افکار عمومی و فشار جامعه بار مضاعفی را بر خانواده محکومین وارد می‌کنند که در اکثر موارد خانواده‌های آن‌ها نیز هرگز قادر نمی‌شوند به روال عادی زندگی برگردند.

جامعه و اطرافیان همواره نوع نگاه همراه با شماتت به خانواده بزهکاران دارند، به خصوص در مواردی که آن‌ها جرم‌هایی سنگین همچون قتل را در پرونده خود داشته باشند. علاوه بر این کشورهایی که به منع مجازات اعدام پیوسته‌اند و به کلی این مجازات را از قوانین کیفری خود حذف کرده‌اند با روند افزایش میزان جرم ومجازات روبه‌رو نشدند و در طرف مقابل به طور مثال کشور ایران که یکی از بالاترین رقم‌های اعدام سالیانه را دارد با افزایش بی‌سابقه جرم و جنایت روبه‌رو است.

اعدام در میدان توپخانه تهران
اعدام در میدان توپخانه تهران

در حالی که در تمام این مدت قوه قضاییه ایران با اجرای حکم اعدام موفق نشده تا جلوی بزهکاری را درسطح جامعه بگیرد. در نهایت، این‌ها تنها چند دلیل از هزاران علتی است که موافقین لغو مجازات اعدام به آن اشاره دارند. امروزه در اکثر کشورهای توسعه‌یافته مجازات‌های تامینی و تربیتی را بسیار مفیدتر از مجازات‌های خشن می‌دانند؛ به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علم جزا و جرم‌شناسی، تلاش قانونگذاران باید مبتنی بر بازپروری مجرمین و بازگرداندن آن‌ها به چرخه اجتماع باشد و به این ترتیب علاوه بر این که شخص مجرم فرصت دوباره‌ای برای جبران می‌یابد، سایر شهروندان نیز از اجرای مجازات‌های نامناسب و خشن آسیب نمی‌بینند و در این حالت است که جامعه‌ای روند سلامت روانی شهروندان را تامین می‌کند.

امروزه مسئله قتل دیگر یک مسئله شخصی و خصوصی نیست بلکه به حکومت و قانون مربوط است بنابراین باید مثل اکثر کشورهای دنیا حکومت برای آن یک مجازات مشخص در نظر بگیرد، نه خانواده مقتول. در ایران متاسفانه به دلیل کوتاهی رسانه‌ها در آگاهی‌رسانی صحیح، تصور عمومی این است که اعدام ضروری است، زیرا این مجازات از تکرار جنایت جلوگیری میکند! اما علی‌رغم وجود مجازات اعدام در طول سال‌های گذشته، آمار قتل و جنایت نه تنها پایین نرفته بلکه بالاتر هم رفته است.

قصاص یک عمل خشونت‌بار است. و مگر در مواردی که ضرورت ایجاب کند مثل دفاع از خود کسی نباید دست به کشتن بزند. اما این موضوع در مورد قصاص صادق نیست. متاسفانه به دلیل اینکه در ایران عموما این مباحث طرح نمیشود، جامعه در مورد این مسایل آگاهی چندانی ندارد و تصوراتی سنتی درمورد مجازات اعدام در جامعه حاکم است. که نیاز به آگاهی رسانی صحیح و بحث در مورد اعدام را دو چندان میکند.

عفو بین‌الملل می‌گوید در سال ۲۰۲۰ میلادی دست‌کم ۴۸۳ تن در جهان اعدام شدند که این پایین‌ترین آمار ثبت‌شده طی ۱۰ سال گذشته است. این آمار بدون احتساب موارد اعدام در چین است، زیرا دولت چین آمار اعدام‌ها را به عنوان اسرار حکومتی طبقه‌بندی می‌کند و آماری در این باره ارائه نمی‌دهد، اما عفو بین‌الملل در گزارش امسال خود نوشته اطلاعات موجود حاکی است که هر سال هزاران نفر در این کشور به مجازات مرگ محکوم و اعدام می‌شوند. ایران با اجرای ۲۴۶ حکم اعدام در سال ۲۰۲۰ میلادی، به تنهایی نیمی از کل اعدام‌های ثبت‌شده در جهان را به خود اختصاص داده است.

عفو بین‌الملل می‌گوید این حداقل آمار ثبت‌شده در ایران است و احتمال می‌رود که شمار اعدام‌ها در ایران از این تعداد نیز بیشتر باشد. پس از ایران، به ترتیب کشورهای مصر با ۱۰۷ اعدام، عراق با ۴۵ اعدام و عربستان سعودی با ۲۷ مورد اعدام در رده‌های سوم تا پنجم قرار دارند. بنا به گزارش عفو بین‌الملل، ایران، مصر، عراق و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۰ به ترتیب بیشترین شمار اعدام‌ها را داشتند و ۸۸ درصد از کل اعدام‌های ثبت‌شده در جهان، در این چهار کشور رخ داده است.

بر اساس این گزارش در سال ۲۰۲۰ تنها ۱۸ کشور جهان حکم اعدام را اجرا کردند. این کشورها شامل چین، ایران، مصر، عراق، عربستان سعودی، سومالی، آمریکا، سودان جنوبی، یمن، هند، عمان، بوتسوانا، بنگلادش، قطر، تایوان، سوریه، ویتنام و کره شمالی است. بر اساس این گزارش تا پایان سال ۲۰۲۰ میلادی، مجازات مرگ در ۱۰۸ کشور برای همه جرایم لغو شده است و ۲۸ کشور دیگر نیز در عمل اجرای این مجازات را متوقف کرده‌اند.

پادکستاعدامقصاصمویه
مویه آوای ضعیفی است زیر چوبه‌ی دار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید