بیگانگان
هر بار که داستان جدیدی از موجودات فرازمینی میشنوم، با هیجانی بیسابقه آن را دنبال میکنم. اخبار از گسترش ارتباط احتمالی با موجودات فضایی خبر میدهند و با بررسی تصاویر ماه بارها و بارها اثری از تمدن فرازمینی یافتهاند.
سالها پیش یوفوشناسان فنلاندی موفق به کشف هرم موجودات بیگانه بر روی کره ماه شدند. آیا میشود چیزی که هزاران نفر دیدهاند را نادیده گرفت و بیاعتنا از کنار آن گذشت. اطلاعات حاکی از این است که بیگانگان و ساکنان زمین بارها سعی داشتند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و حتی در صورت برخورد، ده قانون در این زمینه تصویب شده که باید مورد توجه قرار گیرد.
مشاهده آب بر سطح سیاره مریخ به امکان وجود حیات در سیارات دیگر قوت بیشتری داد. خبر بعدی از محققان آژانس بین المللی دانشگاه اوهایو بود که یک سیگنال غیر عادی و عجیب(از مکانی که در آن جهت، تا 220میلیون سال نوری هیچ ستارهای وجود ندارد،) از یک تلسکوپ رادیویی دریافت کردند؛ که در حقیقت از مکانی خالی به زمین میرسیده است!
یک مرد بیست وسه ساله برزیلی ادعا کرد؛ توسط موجوداتی بیگانه ربوده و سپس بازگردانده شده است. خلبانی جسم دلتامانندی در کنار هواپیما مشاهده میکند که بعد از عبوری بادقت از کنار آن، به طرز عجیبی محو میشود.
گفته شده شی بزرگی در آسمان دریای خزر، ردیابی شد اما دو فروند جنگنده که برای رهگیری اعزام میشوند، از کار افتاده و تمام سیستم شان بهم میریزد. چهل و پنح دقیقه بعد جسمی غول پیکر بر کوهی که بعدها" شیطانِ فرار" نام گرفت سقوط میکند و دو هلیکوپتر نظامی روسیه که به محل اعزام میشوند؛ به دلایل نامشخصی سقوط میکنند.
در سال2011 دانشمندان، شواهدی از وجود میکروبی در شهاب سنگی که از مریخ به زمین آمده بود، مشاهده کردند.
نوعی از باکتریهای قرمزرنگ در شهاب سنگ کربنی، که از خارج از منظومه شمسی به زمین آمده...اگر میلیونها سال پیش این میکروبها از فضا به زمین آمده باشند؛ بر اثر تکامل به چه شکلی درآمدهاند؟! آیا همهء ما، مهاجران فضا هستیم؟؟؟
میگویند که ماه مشتری، یکی از محتملترین مکانها برای وحود حیات است... نوعی از حیات در زیر اقیانوس یخی این ماه.
حتی بسیاری معتقدند که فناوریهای پیشرفتهای که امروزه برای ما عجیب جلوه میکند را، احتمالا همان گذشته، موجودات فرازمینی در سفرشان به زمین به ما آموختند... مثل اهرام ثلاثه مصر، قانون نسبیت انیشتن یا حتی معجزات پیامبران! درخطوط هیروگلیف که مصریان باستان چندین هزارسال پیش اختراع کردند؛ تصاویری شبیه هلیکوپتر، زیردریایی، قایق و هواپیمای جت دیده میشود که خیلیها بر این معتقدند که این فناوری پیشرفته و همچنین تکنولوژیهای امروزِ انسان، از مکانی فراتر از زمین به ما رسیده است.
با این توصیفات میتوان به این نتیجه رسید که این موجودات از تکنولوژی بالاتری نسبت به ما برخوردارند و با قوانینی که سازمان ملل تصویب کرده و به آن قانون طلایی میگویند، تاکید شده در صورت مشاهده بیگانگان در روی کره زمین، باید با آنها طوری رفتار شود؛ که ما انسانها دوست داریم با ما رفتار کنند.
با وجود پنهان سازی ناسا در خصوص اطلاعات فرازمینی ها، آنها احتمالا شبیه ما هستند؛ چیزی که مسلم است واقعیات زیادی را از ما مخفی کردهاند؛حتی آتشنشان هایی برای رویارویی احتمالی با موجودات فضایی آموزش دادهاند.
هر چه که هست و نیست، فکر کردن به این موجودات عجیب...و نوع و چگونگی زندگیشان در فضا و هدف و رسالت شان در زندگی، یکی از جالبتوجه ترین سرگرمیهای من قرار گرفته؛ اینکه چگونه زندگی میکنند، آیا زاد و ولد میکنند، اولاد دارند، به درد و بیماری دچار میشوند، تحریکات بر اعصابشان اثر میگذارد، جنگ و صلح و انقلاب آنها را به هیجان وامیدارد، برای عدالت و آزادی تلاش میکنند؟!
آیا بیگانگان هم تعهد میبندند و رفاقت سرشان میشود، رویا و خواب و اندیشهشان چگونه است، در بین انواع آنها نیز شکلهای مختلفِ هوشیار و تهی مغز و مضحک و فرومایه وجود داردد؛ حتی اگر در مقیاسی وسیع تر رو به مدرن شدن حرکت میکنند، از کجا معلوم که خدا را هم پرستش کنند و دین و مذهب و آیینی داشته باشند و اگر نه؛ پس تکلیف اینها در سیارهای دیگریا آنها که در قبیله و قارهای دور از تمدن زندگی بدوی دارند و پیام آسمانی، اصلا به گوششان نرسیده، چه میشود؟!
چگونه میخواهند از عواقب بهشت و جهنمِ ما در امان بمانند؟! اگر در امان میمانند آیا این نقض عدالت و تبعیض بین انسانها و موجودات شبیه انسان که دارای شعور هستند نمیباشد؟ مگر یک بیدین یا یهودی و ترسائی به جرم اینکه در مورد دینش تحقیق نکرده نباید جواب پس دهد؟!
چه خوب که یوفوهای فضایی مثل ما سیب سرخ را نخوردند و از بهشت رانده نشدند و دنیا و آخرت شان را مثل ما به باد ندادند یا شاید در کره زمین، افقی زیباتر انتظارشان را بکشد... معناهای زمینی را درک کنند و طعم شیرینِ گناه و لذت به دهنشان مزه کند! حتم زشتیها و زیباییهای جهان مادی مجذوبشان میکرد.
در نظر بگیرید روزی به زمین مهاجرت کنند و دستخوش احساسات زیبا شوند! از نوای روحبخش موسیقی و آهنگ های ملکوتی، جانی دوباره بگیرند؛ به عشق های زمینی دچار شوند و عاشقانههای دلدادگی سر دهند! مثل ما هیچ چیز را با هوای فرحناک صبحگاهی و نسیم خنک عصرهای تابستان عوض نکنند. آه اگر دیدگان شان به چمنزارهای سبز و باغها و مناظر نفسگیر زمینی روشن شود و از گل و پروانه و رنگ به غایت لذت ببرند.
شاید ما روزی آنها را به یک موزیک یا دیدن فیلمی دعوت کردیم، شاید به تقلید از ما روی صندلی پشت به آفتاب، نشستند و کتاب خواندند، عینک آفتابی زدند و به سفرهای بهیادماندنی رفتند.
رخت مهمانی بپوشند و سرخاب سفیدآب بمالند! نثر ببافند و شعر بسرایند. گریه کنند و قهقهه های شیطانی سردهند، در اوهام غرق شوند و برای آیندهشان خاطره بسازند!
از کجا معلوم که به معجزه، دعا و خرافات هم اعتقاد پیدا کنند.
و همینطور ما هم روزی که با آنها در تماس باشیم؛ شاید ازشان تاثیر بگیریم و دین و معجزه و خرافات از زندگیمانمحو شون، یا مثلا بیاحساس و بی عاطفه شویم، درد وبیماری را حس نکنیم، ترسی از مجازات و تقاص نداشته باشیم؛اشتیاقی برای آزادی و دموکراسی و چه و چه... دانا و هوشیار از دغدغههایی همچون تنهایی، کسالت، خودکشی، چشم و همچشمی، تجملات فارغ شویم و در بند زیبایی و جوانی نباشیم.
شاید در نهایت آینده ما انسانها، به جاهای بهتری بکشد! روزی همه بتوانیم بدون هزینه و فقر، رایگان زندگی کنیم. ممکن است به شعوری برسیم که نگاهمان بهکل متفاوت شود... و در آخر به ساحل نجاتی دست پیدا کنیم.
اینکه در آینده راهمان از فرازمینی ها، جدا میشود یا از یکدیگر تاثیر میگیریم، اینکه همه چیز خودبخود حل میشود یا از چاله به چاه میافتیم را نمیشود برای هیچکدام از ساکنان زمین و آسمان، پیش بینی کرد؛ اما ایکاش آغازی خوب یا پایانی خوش، انتظارمان را بکشد...
یک جای دنج تر یا حالی خوشتر.