erfan
erfan
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

اتفاقات روزانه

دارم به هدف اولم برای این سال میرسم و باید دو نفر دیگه رو بیارم توی تیمم تا هدف امسالم کامل بشه.امروز باید با تیم سه نفره ای که جمع کردم جلسه میزاشتم که بچه ها جمع نشدن و بیایم صحبت کنیم.این بار اومدم همه ایده هام رو حذف کردم و اومدم به خودم گفتم عرفان بیا به حرف تیمت هم گوش بده ببین چی میگن همیشه که تو نباید ایده بگی.حالا شنبه که توی مدرسه میبینمشون میرم بهشون میگم و 1شنبه باهاشون جلسه میزارم که این هفته هر چی ایده داریم بگیم و در صورتی که از فیلتر هایی که خودمون قراره بزاریم رد بشه میتونیم توی لیست ایده ها مون بزاریم و بعد میریم در موردش تحقیق میکنیم تا ببینیم همچین چیزی وجود داره یا نه.

نمیدونم چرا ولی خیلی وقتا خیلی ایده به ذهنم میرسه و سریع میرم روی اون تمرکز میکنم و قبلی و مذارم کنار این داره منو دیوونه میکنه باید یه کاری کنم تا ایده دیگه ای به ذهنم نرسه.خب بیایم روی امروز تمرکز کنیم که باید ببینیم چیکار کنیم امروز طبق معمول خواستم سر ساعت بلند بشم و نشدم و نمیدونم این رو هم چیکار کنم هر سری همینطوری میشه.حالا اینو ولش کن پا شدم رفتم یه دوش سرد گرفتم بعدش یه ناهارم خوردم الان هم باید برم 50 صفحه کتاب بخونم بعدش 100 تا شنا برم علاوه بر این ها باید اتاق رو هم مرتب کنم چون اگه نتونم دفتر خودم رو مرتب نگه دارم پس نمیتونم تیمم رو هم کنترل کنم.

راستی دیروز میخواستم برم قاب گوشی که 200 بود رو 150 بخرم و 250 بفروشم از دیوار و شانس اوردم که رفتم تحقیق کردم و فهمیدم هیچ کسی قاب گوشی دست دوم ازم نمیخره و شانس اوردم قبل از اینکه برم بخرم تحقیق کردم البته خوشحالم چون تجربه بدست آوردم که همیشه قبل از انجام کاری تحقیق کن شاید چیزی که تو فکر میکنی نیست.

خیلی خب دیگه وقت تلف کردن بسه بریم دنیا رو بگیریم تو دستمون.


ایدهتحقیق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید