Rezvan Alavi
Rezvan Alavi
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

تغییر نظام آموزشی(قسمت سوم)...!


در دنیای رقابتی امروز وجود یك عامل محرک برای پیشرفت و حرکت رو به جلو کشور ها لازم است و یکی از این عوامل نظام آموزشی و خلق نیروهای انسانی توانا و کارآمد می باشد. اما امروز شاهد آن هستیم که تقریبا سخن تمام دلسوزان آموزشی کشور یك جمله می باشد:» شیوه آموزشی نامناسب«. شیوه ای که در گذشته به اجرا در می‌آمد که در آن دانش آموز متکی به کسب نمره عالی بوده اند تا بتواند به جایگاه بالاتری دست یابند و این عوامل باعث آن شد که دانش آموز دیگر به یادگیری کامل دروس نپردازد و بیشتر به دنبال حفظ مطالب و کسب نمره باشد. در طی زمان این شیوه با وجود مزایا و معایب و همچنین با وجود نظر موافقان و مخالفان تغییر نمود و اکنون به شیوه جدید آموزشی دست یافته ایم که این شیوه هم مشکلات خود را دارد. دانش آموزانی که از این شیوه فارغ التحصیل شده اند به یك میدان مسابقه بزرگتری به نام کنکور وارد می شوند که درمورد آن سخنان زیاد از طرف افراد اهل فن سخن به میان آمده است که نتیجه آن وجود تعداد زیادی نیروی جوان بیکار در کشور می باشد. شیوه های تدریس در دانشگاهها که معمولا بر محوریت استاد متمرکز هستند و استاد تنها در کلاس به بیان مطالب می پردازد و دانشجو در آن حداقل مشارکت را دارا است و بیشتر به یك شنونده شباهت دارد و همواره مطالب به صورت تئوریك بیان می شود و آن مطالب در عمل کاربردی ندارد و جامعه متشکل از افرادی شده است که علم دارند ولی قابلیت عملی سازی آموخته های خود را ندارند. الیته این مشکل ناشی از نظام آموزشی کشور است که دانشجو را راحت طلب و فارغ از جستجوی علمی مطالب نموده است و آموخته های آنها را در سطح مطالب ارایه شده در کالس درس نگه داشته است و همچنین تعدادی از اساتید که به صورت رابطه مداری و به زبان ساده تر همان آشنا بازی وارد محیط های آموزشی می شوند و دانشجوی از همه جا بی خبر را با مطالب محدود و آن هم چندین سال عقبتر از زمان خودش ارایه می دهند و به طرق مختلف سعی در جلب رضایت دانشجو و کسب نمره رزشیابی خوب می باشند. البته وجود تعداد زیادی دانشگاه در هرشهر خود نیز عامل دیگری بر این مشکل می باشد زیرا دانشگاهها نیزسعی می کنند از طریق راه های مختلف به دنبال جلب رضایت جامعه و حضور بیشتر دانشجویان در این مراکز و افزایش آمار قبولی و سعی در ایجاد یك برند زیبا از مراکز خود باشند. وجود مراکز آموزشی گوناگون در کشور باعث آن شده است که سطح آموزشی مراکز هر سال کاهش یابد و بیکاری فارغ التحصیلان نتیجه رشد مدرک گرایی وافزایش بی رویه دانشگاهها است . لازم است که مسئولین امر آموزشی، وزارتخانه علوم و آموزش و پرورش ضمن مشارکت و مشورت با یکدیگر به دنبال راه عالجی برای این مشکل یاشند. ضمنا باید نوع نگاه افراد جامعه به دانشگاه تغییر کند و دانشگاه را قله آمال و آرزوهای فرزندان خود قرار ندهند و باید به افراد جامعه از طریق شبکه های ارتباطی و اجتماعی آگاهی داده شود و با آموزش و ایجاد مراکز فنی و حرفه ای قوی و احیای هنرستانهای فنی و حرفه ای و کاردانش و ایجاد یک پل ارتباطی بین شرکتها و این هنرستانها و ایجاد دوره های آموزشی در شرکتها و اعتبار بخشیدن به مدارک علمی و عملی مراکز حرفه ای از ورود سیل جمعیت به ماراتن کنکور و دانشگاه کاسته شود.

مدیریت آموزشیآموزش عالیتحصیلی و آموزشیکارآفرینی
مدیریت رفتار سازمانی/مدیریت منابع انسانی/ آموزش و توسعه سازمانی/مدیریت آموزشی/ گردشگری/ / مدیریت اسلامیhttps://rezvanalavi.blog.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید