محمد رضا نصرالهی
محمد رضا نصرالهی
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

دلایل کم­ مایگی و عدم استقبال مخاطب از ژانر کارآگاهی و پلیسی در سینمای ایران

دلایل کم­ مایگی و عدم استقبال مخاطب از ژانر پلیسی در سینمای ایران

محمد رضا نصرالهی - پژوهشگر امور کارآگاهی و جنایی ( منتقد فیلم های ژانر کارآگاهی ، پلیسی ، معمایی و جنایی )
محمد رضا نصرالهی - پژوهشگر امور کارآگاهی و جنایی ( منتقد فیلم های ژانر کارآگاهی ، پلیسی ، معمایی و جنایی )


ژانر پلیسی یکی از جذاب ترین و پر طرفدارترین ژانرهای سینمای دنیا محسوب می شود و در همه جای دنیا هنوز طرف داران و هواداران متعصب خود را دارد. هیچ وقت در هیچ جای دنیا فیلم های پلیسی، معمایی کارآگاهی کهنه نمی شوند و هنوز پس از گذشت سالها، شخصیت هایی همچون پوآرو ، شرلوک هلمز ، ناوارو ، خانم مارپل ، جیمزباند ، کاستر ، دریک و حتی نویسندگان این داستانها همچمون آگاتاکریستی ، سر آرتور کانن دویل ، یان فلمینگ ، گریشام و ... در خاطره ی جمعی جهانیان ثبت است که بخشی از هویت فرهنگی جوامع مختلف را ساخته است.

نمی دانم چرا ما هنوز قادر به خلق یک اسطوره ی کارآگاهی در ایران نبوده ایم ، هر زمان عنوان واژه ی کارآگاه در ایران به کار می رود ، ناخودآگاه به دنبال آن، نام کارآگاه علوی به ذهن ما دهه ی شصتی ها متبادر می شود. کارآگاهی که هنوز نمی دانیم شخصیت واقعی او واقعیت داشته است یا خیر ؟؟ و اینکه آیا این شخصیت آنقدر تاثیرگذار، دراماتیک و به یادماندنی بوده است که مانند شرلوک هلمز پس از اتمام سریال و درگذشت خالق اثر هزاران نفر در مراسم خاکسپاری وی حاضر شوند؟

این تفاوتِ میان آثارِ ژانر کاراگاهی میان سینمای کشورهای صاحب سبک و آثار ساخته شده در ایران از کجا می­آید؟ ما که مدعی غنای فرهنگی کهن­تر از آنها هستیم ، پس چرا در دنیای مدرن نباید صاحب اسطوره هایی همچون رستم و آرش و ... باشیم؟ چرا نباید آیندگان به اسطوره های هنری ما فخر بفروشند؟

وقتی فیلم های پلیسی ایران را می بینم ساعت ها به از دست رفتن امکانی می­اندیشم که در این ژانر رخ داده است. پس از تماشای هر فیلمی در این حوزه دوست دارم دیداری با عوامل آن خصوصا نویسنده و کارگردان اثر داشته باشم و انتقادات خود را که همه از عدم درک صحیح و شناخت کافی و تحقیقات واقعی ست با آنها در میان بگذارم. این ژانر پا در واقعیت دارد. هر روزه دارد ابعاد مختلفی از این داستان ها به وقوع می­پیوندد. به همین خاطر چیزی نیست که نویسندگان بتوانند تنها با استمداد از تخیلات غیرواقعی و خودبسنده ی خود با آن مواجه شوند؟ جای تعجب بسیار است که چرا نویسندگان محترم در هنگام نوشتن فیلمنامه­ی اثر ، موضوع را با کارشناسان متعدد خبره در آن حوزه­ی تخصصی مطرح نمی کنند و از آنها نظر کارشناسی نمی طلبند­؟ این بی نیازی از مشاوران متخصص از چه چیز شکل می­گیرد؟....چرا باید تفکرات و تخیلات یک فرد غیر متخصص به موضوعات جنایی در ژانری تخصصی ، بدون تشکیل اتاق فکر به رشته ی تحریر در آید ؟

به نظر من برخی از دلایل ضعف ژانر پلیسی در ایران می توانند موارد زیر باشند:

1) یکی از مهمترین نواقص سینمای ایران در ژانر پلیسی ، استفاده از حضور متخصصین و کارشناسان انتظامی و پلیسی صرفا در زمان تولید و فیلمبرداری است. در حالی که بخش عظیمی از خطاها در زمان پیش از تولید و در زمان نگارش فیلمنامه به وقوع می­پیوندد. قاعده بر این است که وقتی نام یک کارشناس در فیلم ها قید می شود تمامی ارکان و عناصر قصه تا زمانی که به تصویر کشیده می­شود کارشناسی­شده و بدون ایراد باشد در حالی که در واقعیت این طور نبوده و صرفا کارشناسان انتظامی بیشتر در زمان تولید حضور دارند و فقط در حد معمول به مشاوره می پردازند. از طرفی فیلم سازان محترم نیز خیلی علاقه ای به درگیری کارشناسان به محتوای فیلم ندارند و همین مساله باعث ضعف های محتوایی و ایرادات فاحش تخصصی در فیلم های ایرانی خواهد شد.

2) کمبود یا عدم وجود کارشناسان زبده ی بین رشته ای ، که هم کار کارآگاهی را خوب بدانند و هم هنر سینما را بشناسند.کارشناسان محترم منتخب انتظامی سینمای ایران فقط محدود به افرادی انگشت شمار شده است که البته علی رغم احترامی که بنده برای همه ی این پیشکسوتان عزیز قایل هستم اما بد نیست سوابق اجرایی ، تخصص ها و نقش این بزرگواران در فیلم ها ، میزان دخالت در تولید فیلم و نحوه ی گزینش و انتخاب ایشان برای کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد. کما اینکه دیدگاه کارگردان محترم سریال کارآگاه علوی نیز بر همین گفته استوار است ، جناب استاد حسن هدایت در خصوص سریال پلیسی معتقد هستند: «سريال پليسي در تلويزيون ما نه تا به ‌حال خوب ساخته شده و نه ساخته خواهد شد؛ چون ما علاوه بر مسائل متعدد، با كمبود تكنيك و كارشناس مواجه هستيم. » بنده نیز بر این عقیده استوارم و صحت این گفته را می­توان در فیلم­ها و سریال­هایی که تا به امروز ساخته شده مورد قضاوت قرار داد.

3) سوال بعدی این است که کارشناسان محترم انتظامی تا چه حدی با هنر سینما و ساز و کار آن آشنایی دارند و می­توانند به عنوان کارشناسی بین رشته ای در هر دو حوزه یعنی سینما و مسائل قانونی و انتظامی صاحب نظر باشند؟ متاسفانه در مواجهه با برخی از بزرگواران که با عنوان کارشناس در این زمینه فعالیت می­کنند دریافتم که حتی کمتر از افراد عادی جامعه مخاطب آثار پلیسی شاخص در حوزه ی سینمای خارجی بوده اند. آیا رسالت یک کارشناس انتظامی در فیلم های ایرانی فقط به درج عنوان و تشخیص نوع درجه و گرفتن اسلحه ختم می شود ؟؟؟ که گاهی آنهم به درستی واقع نمی شود و درجه ی گروهبان یا استوار را به صورت وارونه بر روی لباس بازیگر نصب می کنند و به راحتی از آن می گذرند.

4) یکی دیگر از مشکلات سینمایی ما در ژانر پلیسی ناتوانی در خلق شخصیتی ست که با هوش کاراگاهی بتواند برای مخاطب ایجاد جذابیت کند. تعقیب و گریزهای پلیسی تنها یک عنصر از عناصری ست که می تواند مخاطب را پای قصه نگه دارد و برای مخاطب کشش و جذابیت ایجاد کند. تجربه ی آثار موفق در این حوزه ی پرطرفدار نشان می­دهد که پیچیدگی ها و کشف و شهودات شخصیت اصلی که عمدتا همان کارآگاه است و فن و ترفندهایی که شخصیت برای رسیدن به حقیقت به کار می برد بیشترین بار جذابیت قصه را به دوش می­کشد که متاسفانه بیشتر نویسندگان از زیر بار آن شانه خالی می کنند و کارگردان های وطنی نیز برای حفظ جذابیت به غیرحرفه ای ترین و کم خلاقانه ترین شکل ممکن که نسخه ای دست چندم از کارهای موفق غربی ست سعی می کند ضعف فیلمنامه را با صحنه های آویز و گریز جبران کنند. که البته آن هم به خاطر عدم امکانات تکنیکی به چالشی خطرناک که در مواردی به از دست رفتن جان کسی می انجامد مبدل می­گردد.

5) یکی دیگر از مسایلی که نقش بسزایی در عدم کیفیت فیلم های پلیسی ایران دارد تخصیص ساخت و تولید آثار پلیسی به یک موسسه ی خاص است که در ظاهر باید فرصتی برای این ژانر محسوب شود اما در عمل گاهی به یک فرصت سوزی تکراری مبدل شده است. حضور موسسه ناجی هنر به عقیده ی اینجانب علیرغم کمکی که دوست دارد به این ژانر و بالابردن سطح کیفی این ژانر بکند اما نگاه انحصاری، فرصت را از کسانی که به راستی در این حوزه استخوان خورد کرده اند گرفته و با عواملی که همواره عدم توفیق خود را در ساخت این ژانر اثبات کرده اند به نتایجی کماکان کم مایه، غیرشاخص با اشتباهات فراوان رسیده است. زیرا با کار کارمندی و استخدامی نمی شود کار جهادی و پر مغز هنری انجام داد.

6) نکته ی دیگری که میتوان به دلایل فوق افزود آن است که ما در سینمای ایران متنقد تخصصی در خصوص فیلم های پلیسی و سریال های تلویزیونی نداریم ، که بنده واقعا دلیل عدم پرداختن به موارد مذکور و نقد آنها را می دانم اما ترجیح می دهم در سایر نوشته ها مفصل تر به این نکته بپردازم.

در آخر آرزوی قلبی بنده این است که با همت همه ی هنر دوستان بتوانیم اقدامی موثر در احیاء این ژانر جذاب و هیجانی و در عین حال از دست رفته به انجام رسانیم.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید