چند لحظه صبر کن ?????? خیلی مسخرست که بخاطر رد کردن یه پوزیشن شغلی هرچیزی که از دهنش در بیاد بهت بگه ? ۱۵ روزی میشه که به شدت دنبال کار میگردم .
و تصميم گرفتم تجربیات این ۱۵ روز رو تمام کمال بدون هیچ تعصبی در خدمت همه شما دوستان عزيزم بزارم ?و یقین دارم که ممكنه خیلی جاهاش بدردتون بخوره .
چی شد که این تصمیمو گرفتم : من واسه کار از شیراز جمع کردمُ رفتم تهران و یه سری مسائل پیش اومد که حدود ۷ ۸ روز حتی غذا درست نمیخوردم .
اونقدر شوق داشتم واسه کار توی تهران که روز شنبه که حرکت کردم تازه ۷ ساعت بود که دندون عقلمو جراح کرده بودم و تموم درد و . . . اون رو تحمل کردم که به موقع برسم و شروع کنم اما اون شروعی نشد که توقع داشتم . بعد این مدت فهمیدم گاهی با بعضیا حتی پشت گوگل میت اونقد حس نزدیکی میکنی که دلت میخواد بغلشون کنی و بعضی از مصاحبه ها ممکنه اونقد احساسی شی که گریه کنی و چند سال زندیگت جلو چشمات بگذره .
یه سری مصاحبه ها هم اونقد جذاب و چالشی هستن شاید خیلی سوالا رو نتونی جواب بدی اما لذت میبری و کلی چیز یادمیگیری.
در عین حالت یه سری از مصاحبه ها یه جوري انرژیت رو میگیرن که انگار که چندین ساعت داشتی مصاحبه میکنی?? البته که حتی ممکنه سوال سختی هم نپرسن و انرژیتو بگیرن.
چارچوب :
- احساسي که تو این مدت داشتم
- نکات مثبت یه شرکت و مصاحبه خوب
- نکات منفی یه شرکت و مصاحبه بد یا ضعیف
خب من از اونجایی شروع میکنم که بعد از ۷ ماه کار کردن روی مهارت های نرم و سختم تصميم گرفتم توی یه تیم یا شرکت مشغول بشم که علاوه بر تقویت مهارت های فنیم و ثبات یادگیریم و کسب درآمد بتونم با چند نفری توی استک مورد نظر آشنا بشم . (توسعه بک اند پایتون)
توجه : از اونجایی که من از لاراول و پی اچ پی بعد از کمک یکسری از دوستان مخصوصا Jalallinux عزيزم و همچنین دوستان تیم کامرسوت …. کوچ کردم به پایتون و فریموورک های اون به دلایلی که توی پست های بعد حتما بهش اشاره میکنم هیییچ کس رو نمیشناختم که کمکی ازش بگیرم و خودم دست به کار شدم که از طناب خودم بالا برم .
در ادامه ماجرا من قبل اینکه هرر رزومه ای رو بفرستم نیومدم خلاصه تمام جزوه های که نوشتم تو این مدت رو بخونم ?
و این خییلی بد بود چون همه چیو میدونستم و هیچیو نمیدونستم ?
اما خب من رزومه ای که خیلیییی خیلیییی واسش وقت گذاشته بودم رو فرستاده بودم و دیگه نوبت مصاحبه ها بود .
نکته اول : سعی کنید برای هر پوزیشن شغلی نسبت به خودش رزومه بفرستین !؟ نیایین واسه یادگیری ماشین رزومه بک اند دولوپر پایتون یا برای مهندس نرم افزار رزومه کسی که یادگیری ماشین رو انجام میده بفرستین !!!
نکته دوم : دوتا رزومه داشته باشید . یکی برای خود و اون یکی برای دیگری ?? ببخشید شوخی بیش نبود .
یک رزومه فارسی و یک رزومه انگلیسی . برای این موضوع دلیل هم دارم . نکته اینجاست که به هرجا نسبت به آگهی که گذاشته توجه کنید . یه جمله معروف هست که میگه Simple is better than complex ? در نتیجه درسته کلاس کاری یه رزومه انگلیسی بالاتره ? اماااا شما اول باید به کارفرما توجه کنید چون اون وقت نداره ذره ذره رزومه شمارو نگاه کنه و به سختی خیلی از چیزایی که نوشتید رو متوجه بشه تااااااااازه اگر انگلیسیش خوب باشه و آگهی فارسی باشه خب یعنی رزومه فارسی بیشتر مد نظرشه ? پس بهتره انگلیسیه رو نگه داری واسه آگهی انگلیسی ?
خلاصه که من چون حدود یک نیم دو سال پیش یه تجربه ای از ارسال انبوه رزومه داشتم . تصمیم گرفتم آگهی ها رو با جزئيات و در نظر گرفتن ارزشی که برای حقوق و توانایی های یک برنامه نویس نسبتا midlevel قائلن بررسی کنم . در نتیجه برای حدود ۱۳ تا ۱۸ تا تیم یا شرکت ارسال کردم .
نکته سوم : سعی کنید صبر داشته باشید شاید اولایل یکم طول بکشه جواب بدن ولی به خیلی بهتر که به سه تا شرکت یا تیم خوب رزومه بفرستین تا به چندینتا تیم یا شرکت بدون چارچوب !!!
و شروع داستان من دقيقا همون جایی بود که اولین شرکتی که رزومم رو ارسال کردم منو تایید کردن? و بخاطر اون چندین تا از شرکت های خوب که قبول شدمُ رد کردم ?
وقتی که اومدم تهران بخاطر اون شرکت با تمام مشکلاتی که داشتم ، متاسفانه نه شرکتی ثبت شده بود نه حتی کارهای اولیه ثبت انجام شده بود و همچنین جای تیم هم مشخص نبود و هیچ چیزی آماده نبود هیییچ چیز یعنی تموم دنیا رو سرم خراب شد که حالا باید چیکار کنم ! خیلی ناراحت شدم و استرس زیادی بهم تحمیل شد ولی چونکه اون فردی که CTO شرکت خودشو معرفی کرده بود فرد نسبتا معروفی توی شبکه های اجتماعی بود! و ایده اولیشون برام جذاب بود صبر کردم و بهشون کمک کردم.
نکته اخلاقی : خاکی بودن خوبه . دوست بودن خوبه . صمیمی شدن خوبه . مث کف دست رو راست بودن خوبه ولی هر چیزی اداب خودشو داره. هیچوقت رو کسی با توجه به نوع صحبت کردنش تعریف هایی که از خودش یا شما حساب نکنین. این چیز خیلی مهمی بود که من بهش پی بردم چون خیلی وقت بود دچار چنین دامی نشده بودم !
و بلاخره گفتن کار ما از ۱ مهر شروع میشه ! سوال من اینجاست اگر کار شما از یکم مهرماه شروع میشه چرا یکی رو از یه شهر دیگه میکشیونین یه جا دیگه !
بعد سه چهار روز با تمام سختی های پیش روم تمام فشار هارو تحمل کردم و گفتم من نمیتونم بیشتر از این منتظر بمونم و براشون آرزوی موفقیت کردم و گفتم انشالله توی فرصت دیگه بتونیم همکاری کنیم.
نکته چهارم : به موقع باش و برای زمان ، علم ، مهارت طرف مقابلت ارزش قائل شو .
همون شب یه وویس با صدای بلند (داد و بیداد) به من دادن با مضمون اینکه چندین سال خاک برنامه نویسی این مملکت رو خوردن و همچنین گفتن من با ناز کردن هیچوقت به هیچجا نمیرسم و قسم خوردن که چندین نفر بهتر از من پشت دست دارن و این وویس در جواب پیام من بود که گفتم انشالله دوستیمون ادامه پیدا کنه .
نکته پنجم - اخلاقی : یه روز توی یکی از لایو های کوشیار عزیمیان شنیدم یه جمله خیلی مهم گفت :
توی حوزه برنامه نویسی اگ روزی حس کردی از یکی بهتری و صدات رو توی بالا بردی اونجاست که دیگه هیچکس به حرفت گوش نمیده و ممکنه یه عده حتی با خنده ازت بگذرن و بگن چقد ادمه کوچیکیه . تو دنیای تکنولوژی امروز دیگه کسی حوصله و صبر سر صدا دیگری رو نداره و همیشه حتی اگ شما لیدر هستین باید سعی کنین صداتون پایین باشه . به محض بالا بردن صدا دیگه کسی بهتون گوش نمیده .
یه بغض عجیبی داشتم در عین حال یه نفس راحت کشیدم که خداروشکر که کارو قبول نکردم .
سکوت : سکوت کردم چون من تریبون نداشتم و دامن زدن به این مسئله باعث معروف شدن ایشون میشد نه اینکه حق به حقدار برسه البته من فرض بر این میزارم فشار روحی و روانی زیادی روشون بوده بخاطر اینکه میخواسته کسب کار راه بندازه!
پ ن : با کسی که به هر کسی توهین میکنه مخصوصا به صورت عمومی معامله نکنین!!!
خلاصه اون روز ناراحت نشدم که چرا یه نفر اینجوری باهام برخورد کرده .
ناراحت بودم چون که من هیچ نتوورکی با این همه آدم خوب و با شخصیت و با علم جایگاه خوب نزدم همون کسایی که باهاشون مصاحبه کردم و یکسری ها واقعا ارزش کار کردن و وقت گذروندن باهاشون رو داشتن .
نکته ششم : توصیه میکنم بیشترین سعی رو کنین تو همون مصاحبه با طرف مقابلتون کانکت بشید .چون بعدا پشیمون میشید? یکی از ساده ترین دلایلم برای این کار اینه که شما بتونید بعد از مصاحبه هم جهت فهمیدن وضعیت قبولیتون اگر بهتون اعلام نشد سوال کنین??
این سری برای ۳۰ شرکت رزومه فرستادم و توی لیندین هم گذاشتن. خب اینجا یه اتفاقی افتاد …
یه سری جاها اواخر جذبشون بود که تعدادشون کم بود و خیلی جاها اوایل جذت در نتیجه شما میمونید تو آب نمک تا خبر بدن .
تقریبا بین سومین تا ششمین روز بود که دیگه ناامید شدم و حتی اون شرکتی که خیلی دوست داشتم باهاش کار کنم بهم زنگ نزد با وجودی که تاکید کرده بودم This position is mine ?
نکته اساسی : خدمت کسایی که از اینکه پایتون رو به جای زبان برنامه نویسی دیگه انتخاب کردن شک دارن یا پشیمون هستن یا فکر میکنن کار براشون کمه نسبت به زبان هایی مثل php و laravel یا حتی js باید عرض کنم، من توی این چندروز وقتی کار پیدا نمیکردم و مصاحبه ای نداشتم خیلی ناامید بودم و همش فکر میکردم چرا لاراول رو ول کردم و اگر الان لاراول رو ادامه داده بودم الان با یه حقوق خوب توی یه شرکت خوب استخدام میشدم ؛ هر زبانی مزایایی خودشو داره من با توجه به برنامه ای که برای آینده کاری و تخصصم داشتم به پایتون سوئیچ کردم .
همیشه حتی زمانی که دارین ناامید میشین، اون دلیل اولیتون رو که چرا انتخاب کردین هیچوقت فراموش نکنین و مدام مرورش کنید و از این شاخه به اون شاخه نپرین.
خب این قسمتو تشکر میکنم از همه کسایی که این مدت کنارم بودن که مهم ترینشون () که باعث شدن من از مسیرم خارج نشم .
سعی کردم تو اون مدت دیگه تمرکزمو بزارم روی بیشتر خوندن و شروع کردن تمام جزووه هایی که نوشته بودم رو مرور کردم دقیقا همون جایی بود که نهمین روز بود شروع شد ۴ تا مصاحبه تقریبا میانگین روزی ۳ تا مصاحبه میدادم از اون روز
بعضیا تلفنی، گاهی با اسکایپ و بعضی ها گوگل میت و خودم بیشتر تمایلم به گوگل میت بود.
نکته : توجه داشته باشین که درسته اون ها میخوان شمارو انتخاب کنن ولی شما باید اشتیاق لازم رو برای کار توی اون مجموعه داشته باشید. یعنی چی یعنی اینکه بعضیا همون اول ممکنه از نظر شما یه سری مصاحبه ها رد بشه و نخواید اونجا کار کنین .
برای شخص من دقیقا همینطوری بود .
یادمه یه مصاحبه داشتم و مصاحبه کننده ۱۵-۱۰ دقیقه دیر اومدن و وقتی که از پشتیبان توضیح خواستم با این جمله رو برو شدم : اگر وقت نداری مشکلی نیست مصاحبه نکن میتونی بری !!! چه موجودات عجیبی پیدا میشه واقعا . . .
این هم خدمتتون عرض کنم یه عذر خواهی ساده هم نکردن ? هیچکدوم و چقد عجیبه !
شرکت های خوب به زمان بندی های شما اهمیت میدن و به موقع بودنتون گاهی باعث استخدامتون میشه اون مورد یعنی اینکه اونها میتونن روی شما حساب کنن
مصاحبه هایی که از نظرم پایانش بود :
+ مصاحبه هایی که ارزشی برای زمان شما قائل نباشن .
+ مصاحبه هایی که هیچ جو راحتی توشن نبود .
+ اونهایی که هیچ بار علمی نداشتن .
+ یا حتی اونهایی که سریع میرفتن سراغ سوال فنی پرسیدن و هیچ زمانی برای شناخت همدیگه نمیگذاشتن . خب آقای محترم شاید ما از لحاظ اخلاقی شخصیتی اصلا یه ماه ک خوبه یه ساعتم نتونیم همدیگرو تحمل کنیم! چ وضعشه واقعا
+ اگر دو نفر بخوان کنار هم پیشرفت کنن و با هم کار کنن باید ارزش افزوده برای یکدیگر داشته باشن . اینکه وقتی یه سوالی رو میپرسن و جوابشو نمیدونی و وقتی ازشون میپرسی میگن برو سرچ کن؛ همچین آدمایی توی کار تیمی شما نمیتونین چیز زیادی ازشون یادبگیرین.
+ یه سری جاها اینجوری شروع میکنن ما n میلیارد تومن سرمایه داریم یا ما فارغ تحصیل دانشگاه لواسان آبادیم ? خب لعنتی تو اخلاق نداری یه لبخند نمیزنی? حالا فارغ تحصیل MIT باش یا نمیدونم هاروارد، کی دوست داره با آدم مغروری مثل تو کار کنه جذاب لعنتی ?
+ فاز رفاقت رو ترجیح میدم کسی برنداره اما شما میتونین تو این مورد تغیر حاصل کنین (منظورم از فاز رفاقت همون نحوه صحبت اینکه ما تیم نیستیم و رفیقیم خب درست اما ساختار چی میشه نظم چی میشه من به این دومورد خیلی اهمیت میدم نظم و ساختار)
+ یه سری جاها هم اگ میگی نمیتونی باهاشون کار کنی حتی بهت نمیگن موفق باشی ?
حالا در عین حال یه سری جاها برات وقت میزارن
بهت یاد میدن
یه سری با شوخی و خنده خیلی سوالا هارو میپرسن و خب حتی حس نمیکنی زمان کی گذشته
ازت میپرسن چرا اصلا اومدی تو این مسیر
چی شد که به این نقطه رسیدی ، خلاصه که میخوان درباره زندگیت بدون و این خیلی خوبه
مصاحبه ها شکل هایی مختلفی دارن اما عموما چند بخش دارن شامل مصاحبه اولیه (بررسی صحبت رزومه با توانایی) ، مصاحبه فنی (بررسی توانایی های فنی - مهارت های سخت ) ، مصاحبه HR یه همون منابع انسانی (بررسی توانایی های نرم و مباحث شخصیتی و اخلاقی)
حالا چطور پیشرفت مصاحبه ها =>
دسته اول مصاحبه هایی که هم موارد اخلاقی و شخصیتی هم موارد فنی رو همون اول میپرسن و بهتون خبر میدن => این مورد از مصاحبه ها چون طولانی تر هست به بررسی بیشتری نیاز داره در نتیجه ممکنه دیر خبر بدن بهتون.
دسته دوم مصاحبه هایی که نظم ترتیبشون اینجوریه که ۱. مصاحبه اولیه ۲. مصاحبه فنی ۳.مصاحبه HR => که هرکدوم توی روز های مختلف انجام میشه دقیقا مثل اینکه شما هرمرحله رو رد میکنین و تشریف میبرید به مرحله بعد
حالا توصیه های من توی هر مورد اینه :
سعی کنید توی مورد اول که زمان خیلی کمی میبره سری خودتون معرفی کنین و شور اشتیاق خودتون رو نشون بدین? => مصاحبه اولیه
توی مصاحبه فنی سعی کنید یه کم هم از خودتون مسیرتون بگین همون اول ولی ممکنه اجازه اینو بهتون ندن !! من که دوست داشتم خودمو معرفی کنم ? و همچنین سعی کنین از قبل به یه سری مسائل ریز مشرف باشین یعنی چی ! شما ممکنه خیلی چیزا رو بلد باشین و خونده باشین ولی چون ازش گذشته حتی ممکنه اسمشو یادتون بره و این جلوه خوبی نداره و باید سعی کنین یا کامل یا نسبتا خوب بدونین یا بگین نمیدونم سعی نکنین چیزی رو سر هم کنین. . .
مورد اخر مصاحبه HR (human resource) منابع انسانی :
این مصاحبه ممکنه خیلی کلی یا خیلی جزئی و جذاب .
کلی که چنتا سوال ساده بپرسن و ساده هم جواب بدی یا حتی یهو بگن از شخصیتت بگو !! درسته شما باید از شخصیتت خودت خبر داشته باشی ولی به نظرم بهتره HR داستانتو بشنوه تا یه چیز ساخته شده که ممکنه بعضیاش فرضیاتت از خودت باشه . . .
و جزئی جذاب :
وارد خیلی مسائل میشین اخلاقی ، شخصیتی ، مالی ، احساسی و گاها ممکنه اشکتون در بیاد?
سعی کنین اونقدی شناخت رو خودتون داشته باشین که نخواین سوال های اینچنینی رو رد کنین چون برای شرکت ها خیلی اهمیت داره
خب یه جایی گفتم که چرا کوچ کردم به پایتون ؟ از همین جا به همه دوستان عزیزی که قصد یادگیری پایتون و فریموورک های اون رو دارن یه نکته ای رو محکم عرض کنم : اگر جایی شنیدی یا گفتن یا حس کردی پایتون و جنگو یا بقیه فریموورک های اون و ابزار هاش چیز آسونین سخت در اشتباهی چون فوق العاده جزئیات بیشتر و موارد بیشتری برای دونستن دارن و حتی گاها از لحاظ سینتکسی اگر نویسنده نتونه کدی رو خوانا بنویسیه اونقدر پیچیده هست که قاطی میکنین .
حالا چرا کوچ کردم به چند دلیل :
- میخواستم یه تکنولوژی رو از پایه یادبگیرم (زمانی که رفتم سمت لاراول من فقط php رو میدونستم و بلدش نبودم اما بعدها بر حسب اتفاق یه فریموورک mvc نوشتم با php که باعث شد که با ۸۰ درصد موارد مهم کاملا اشنا بشم )
- یکی از مهمترین مواردم این بود که میخواستم با کانسپت مهندس نرم افزار کاملا اشنا بشم حالا این شامل مواردی چون : طراحی الگوریتم ، ساختمان داده ها ، بخشی از نظریه ماشین ، هوش مصنوعی و …. که میخواستم بهتر اشنا بشم و خوب یادشون بگیرم
- میخواستم بتونم بخش زیادی از نیاز های اتوماتیک سازی شخصی خودم (کار های روزانم یا …) رو بر طرف کنم
- مورد دیگ این بود که من به شخصه به این نتیجه رسیدم که توی پروژه هایی که نیاز به داده کاوی یا یادگیری ماشین هست ، نیاز هست که یک نفر بک-اند کار این روند رو انجام بده و کاملا به منطق اون و نحوه پیاده سازیش تا حدودی آشنا باشه به چند دلیل :
+ یکیش اینه که کد شما نیاز داره maintenance بالایی داشته باشه (قابلیت تعمیر و نگه داری)
+ دوم اینکه باید سیستم رو جوری طراحی کنید که کمترین دلیل برای تغیر و بیشترین راه برای توسعه داشته باشه
+ سوم اینکه مورد دوم باعث میشه که سیستم کاملا به هم پیوسته و مچ شده ای طراحی بشه
+ و دلیل تمام این موارد این هست که عموم دیتاساینس ها کد خوبی نمینویسن و میخوان نتیجه رو ازش بگیرن اما توی بک-اند مامیخوایم که کد نوشته شده قابلیت های بالارو داشته باشه نه فقط یکبار استفاده بشه .
نکته هفتم : فقط یک لحظه کافیه که مصاحبه کننده متوجه شه شما عاشق این موقیعتی که قراره فعالیت کنین هستین و همچنین عاشق اون تکنولوژی .
از من به شما نصیحت : سعی کنید توی یه تکنولوژي و فقط توی همووون یکی عمیق شین ولی از بقیه فقط با خبر باشین که کجا استفاده میشن .
با احترام ?،
اردتمند شما Mr.Rezoo ?