صدرا مرادیان
صدرا مرادیان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

مسئولیت‌پذیری به بیان یالوم، شازده کوچولو و دیگران

واژه‌ی مسئولیت، معانی ضمنیِ زیادی داره. قابل اطمینان بودن، پاسخ‌گویی، دغدغه‌مند بودن، داشتن چهارچوب و خطوط قرمز، تلاش لحظه به لحظه برای درست زندگی کردن و غیره. (روان‌درمانیِ اگزیستانسیال؛ اروین یالوم)

من اگر بخوام مسئولیتِ تمامِ چیزی که هستم رو به عهده بگیرم، باید درمورد تک‌تکِ حرف‌هایی که می‌زنم، حرف‌هایی که نمی‌زنم، کارهایی که می‌کنم یا نمی‌کنم، تک‌تکِ انتخاب‌هام، آری‌هایی که نباید بگم و نه‌هایی که باید بگم (یا بالعکس) و.... "فکر" کنم. باید برام مهم باشه که اگر -مثلا- حرفی رو نمی‌زنم، به خاطر کنار زدن مسئولیتم به عنوان یک موجودِ حرف‌زننده نباشه! بلکه براساس ارزش‌هام انتخاب کرده باشم که در فلان موقعیت صحبتی نکنم! باید انتخابش کرده باشم و باید مسئولیتِ این انتخاب رو به عهده بگیرم.

ماندن در مسیرِ درست در زندگی، بزرگ‌ترین نشانه‌ی مسئولیت‌پذیریِ ما
ماندن در مسیرِ درست در زندگی، بزرگ‌ترین نشانه‌ی مسئولیت‌پذیریِ ما

علاوه بر معنای گسترده‌ی مسئولیت، این مفهوم حوزه‌های زیادی رو هم شامل میشه. یکی از بدیهی‌ترینِ این حوزه‌ها کاره. ما هر شغلی که داشته باشیم، اساسا وظایفی به عهده داریم و مسئولِ انجام دادنِ اون وظایف هستیم. همین‌طور توی روابطمون (اعم از کاری، خانوادگی، دوستی، عاطفی و مهم‌تر از همه رابطه با خودمون) هم مسئولیم! در توضیح اهمیتِ مسئولیت در روابط به جمله‌ای از کتاب "شازده کوچولو"ی آنتوان دوسنت اگزوپری اکتفا می‌کنم:

روباه به شازده کوچولو گفت «تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلیش کردی مسئولی».

این حرف رو بعد از دیالوگی که با هم داشتن بهش زد. قسمتی از دیالوگ که برام مهمه، اونجاست که مفهومِ اهلی کردن رو داره میگه:

«تو الان واسه من یه پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ی دیگه. نه من به تو احتیاج دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. اما اگه منو اهلی کنی، هر دومون به هم احتیاج پیدا می‌کنیم! تو واسه من میونِ همه‌ی عالم موجود یگانه‌ای میشی و من واسه تو».

وقتی این چند خط رو می‌خونیم، دیگه حرف مثبت و مفید بیشتری زدن درمورد "مسئولیت در روابط" سخت میشه! اما می‌خوام به چند تا چیز اشاره کنم:

من (بخوانید "ما") از وقتی به دنیا اومدم، در حال اهلی کردن آدما بودم! مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ، دایی‌ها، خاله‌ها، عمه‌ها و عموها، بچه‌های اونا، دوست‌های مدرسه‌م، حتی معلم‌هام، بچه‌های دانشگاه، شاگردام، هم‌کارام و غیره. مسئولیت من در برابر اهلی شدن اونا چیه؟

توی NVC (ارتباط بدون خشونت؛ مارشال روزنبرگ)، گفته میشه که:

«ما مسئول احساسات آدم‌ها نیستیم! ما فقط مسئول کارهایی هستیم که داریم انجام می‌دهیم».

این درسته، اما مهمه که چطور تفسیرش کنیم!

من مسئول کاری هستم که دارم انجام میدم. یکی از کارهایی که من می‌تونم انجام بدم (ولی معمولا انجام نمیدم) اینه که به دیگرانی که تصمیمم روشون تاثیر داره درمورد دلایلِ تصمیمم توضیح بدم و سعی کنم اونا رو متقاعد کنم که این کار برای شخص من خوبه (یا هر چیز دیگری). اون وقته که می‌تونم بگم من مسئولیت این رابطه رو پذیرفتم و هر کاری که می‌تونستم براش انجام دادم. البته قطعا قرار نیست پذیرش مسئولیت در مقابل دیگران باعث بشه مسئولیتم در مقابل خودم رو فراموش کنم، ولی برعکسش هم به هیچ وجه قابل قبول نیست!

یکی دیگه از کارهایی که اگه مسئولیت پذیر باشم باید بکنم اینه که وقتی می‌خوام یه تصمیمی بگیرم، به این فکر کنم که اثراتش روی آدم‌هایی که بالا ازشون حرف زدیم چیه؟ آیا اذیتشون می‌کنه؟ غمگین میشن؟ یا هیجان‌زده و شاد؟ چه فکری، چه احساس و چه برداشتی از کاری که من دارم می‌کنم براشون اتفاق می‌افته؟ نه بخاطر اینکه خودم رو مسئول اون احساس یا فلان بدونم!! نه! بخاطر اینکه بتونم پیش‌بینی کنم و توی توضیحاتی که بالاتر درموردش گفتم لحاظ کنم.

این کارها به هیچ وجه ساده نیستن! ولی آیا درست نیست اگر بگیم آدمی که به این میزان مسئولیت اهلی کردن دیگرانش رو به عهده نمی‌گیره، نشاید که نامش نهند آدمی؟!

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...

یه نمونه‌ی دیگه از مسئولیت‌پذیری در روابط که این روزها خودش رو به شدت نشون میده، مسئله‌ی ویروس کرونا و فاصله‌گذاری اجتماعیه. من فقط مسئول زندگی یا مرگِ خودم نیستم، بلکه مسئول مریض نکردنِ دیگرانی که برام مهم هستند (و حتی آدم‌های random توی خیابون) هم هستم!

حقیقتا چرا ما چشممون رو روی مسئولیت‌هامون می‌بندیم؟!
حقیقتا چرا ما چشممون رو روی مسئولیت‌هامون می‌بندیم؟!

شاید زیاده‌گویی کرده باشم؛ اما مسئله به اینجا ختم نمیشه!
ما قبل از هر چیز، قبل از تمام زمینه‌هایی که قبل‌تر ذکر کردم، مسئول زیستنِ آگاهانه و درستِ زندگیِ خودمونیم. ما بی هدف به این دنیا وارد نشدیم و مسئولیتی به عهده‌ی تک‌تک‌مون هست که باید اون رو تمام و کمال انجام بدیم. یا به بیانِ نیچه، ما باید بشویم آنچه هستیم! فقط به این روشه که می‌تونیم در خلوتِ با خود، به جای عذاب وجدان اگزیستانسیالی که حاصل شکست در به انجام رساندنِ خودمونه، به خودمون افتخار کنیم :)

بحث در این مورد یک پستِ جداگانه می‌طلبه! به امیدِ روزی که فرصتی بشه و در این مورد بیشتر بنویسم..

کارِ برزگی که
کارِ برزگی که

به نظر شما مسئولیت‌پذیری چه زمینه‌های دیگری داره که توی متن بهش اشاره نکردم؟

دغدغه‌ی شما هم شبیه منه؟ شما هم چنین دغدغه‌ای دارین یا من تنها موجودِ مسئولیت‌پذیر و عجیب و غریب روی کره‌ی زمینم؟ :))

مسئولیتمسئولیت‌پذیریاروین یالومشازده کوچولومارشال روزنبرگ
روان‌شناس و مشاور فردی. تحلیل با طعم لبخند :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید