ایران تنها و کهنترین تمدنی است که سابقه مدیریت جهان را داشته و از حوادث، تلاطم و فراز و نشیبهای تاریخی به طور کامل جان سالم به در برده است. مصریها عربی صحبت میکنند، رومیها نابود شدند، یونانیها هیچوقت توانایی مدیریت جهان را نداشتند، اسکندر و سلوکیان از روش های مدیریتی ایرانی و افراد ایرانی برای اداره کشور استفاده میکردند، مغولها ایرانیزه شدند، اعراب خواستند با کمک اسلام ایران را عربیزه کنند، اما بعد از مدتی متوجه شدند که اسلام ایرانی شده و ترکها نیز ادعای تمدنی را در منطقهای دارند که اصلاً به آن جا تعلق ندارند.
منطقهای که امروز ایران نامیده میشود، بیش از هزاران سال مرکز تمدنی جهان بوده و نقش بسیار موثری را در توسعه دنیای مدرن ایفا کرده است. از تمدن نیاایرانی ایلامی ها در سه هزار سال پیش از میلاد گرفته تا سلسله شیعی صفویان در چهار هزار سال بعد، ساختار مدیریتی توسعه یافته در این منطقه برای قرون متمادی بدون تغییر باقی ماند.
شهرت مدیریت ایرانی، از هیچ علاقهمند به تاریخی در هیچ کجای جهان پوشیده نیست. شهر باستانی شوش در اواسط قرن پنجم پیش از میلاد، در کنار سومر و مصر به اولین تمدنهای بشری در جهان تبدیل شد. به احتمال زیاد سنت کارآمدی مدیریت ایرانی در این دوره پایهگذاری شده و در قرون بعدی توسعه پیدا کرده است. در همین زمان یکی از نخستین نظامهای دیوان سالاری (بروکراسی) پایه ریزی شد.
سیستم حکومتی متمرکز-غیرمتمرکز (فدرال) نیز در دوران مادها به کار گرفته شد تا سرزمین چند نژادی، چند قومی و چند فرهنگی به شکل موثری اداره شود. شاید مهمترین ویژگی سیستم دیوانسالاری اختصاصی ایرانی در این دوره، نقش فعال مردم در اداره کشور بود. این حکومت یکی از موثرترین سیستمهای شایستهسالاری را به جهان معرفی کرد و مشارکت همگانی بی نظیر مردم را به عنوان یک اصل مهم در اداره کشور قرار داد.
در اواسط قرن ششم پیش از میلاد، کوروش بزرگ، ایرانی ها را از فارس امروزی رهبری و در نهایت پادشاه ظالم ماد (آستیاگ) را سرنگون کرد. او با این عمل، اراده و خواست مردم را بر سرزمین ایران جاری نمود و یکی از عظیمترین، ترسناکترین و موفقترین امپراتوری های جهان را در حوزه تمدنی ایران بنا نهاد.
در این زمان بود که نیاز به یک نظام مدیریتی جدید، وسیع و اصلاح شده حس شد تا بتوان با آن چنین امپراتوری وسیعی را اداره کرد. این نیاز را کوروش و داریوش بزرگ به شکلی استادانه پاسخ دادند و نظامی به شدت موثر بنیان نهادند؛ نظامی که توانست 26 فرهنگ عمده، واگرا و متفاوت آن دوران را زیر یک پرچم واحد به نام فرهنگ ایرانی و با احترام به اندیشه، آزادی و عدالت همگانی متحد کند. هنوز هم که هنوز است، پس از گذشت حدود 2600 سال، از نظام مدیریتی ایرانی به عنوان یکی از برترین نظام های دیوان سالاری تاریخ بشریت یاد میشود.
حال در این برهه مهم تاریخی، بازهم نیاز به یکاندیشه نوین مدیریتی احساس میشود. رنسانس فکری-علمی عظیم ایرانی، پس از وقفهای کوتاه مدت، مدتی است از سر گرفته شده و شکی ندارم که اندیشمندان، متفکران و نظریه پردازان دلسوز ایرانی، به زودی برای این امر مهم دست به کار خواهند شد و با اندیشههای تاریخ ساز خود، جهان را تکان خواهند داد.