ویرگول
ورودثبت نام
محمد مهدی عبدی
محمد مهدی عبدیدانش گرا | سایت: Vitaro.ir
محمد مهدی عبدی
محمد مهدی عبدی
خواندن ۸ دقیقه·۶ ماه پیش

جنگ با رژیم آخرالزمانی: نکات و راه‌‎حل‌ها

1. در کوتاه مدت، برای دشمن، آسیب به قابلیت ضربه متقابل ایران از نابودی سیستم پدافندی کشور و حتی تاسیسات هسته‌ای دارای اهمیت بیشتری است. قطعاً پدافند و آفند مکمل یکدیگرند، اما اگر قرار باشد با منابع محدود، فاصله زیاد لجستیکی و پنجره زمانی کوتاه به یک بخش آسیب زده شود، آن بخش قطعاً توانایی آفندی خواهد بود. آن‌ها تلاش خواهند کرد به هر شکلی که شده، بذر شک و تردید را در مورد توانایی موشکی ایران، در ذهن رهبران بکارند و کم کم آن را پرورش دهند. با این کار خواهند توانست، میان نهادهای سیاسی و نظامی تفرقه بی‌افکنند. ضربه روانی حاصل از این امر، ممکن است به اندازه تخریب فیزیکی دارایی‌های موشکی و هسته‌ای مهلک باشد.

به علاوه، اثر روانی کمپین موفقیت آمیز هوایی، می‌تواند دومینویی از اتفاقات را رقم بزند که تا به حال خوشبختانه با آگاهی ملت کهن، بزرگ و هوشمند ایران ناموفق مانده است. ناتوانی نیروی نظامی ایران در حملات آفندی، می‌تواند مشروعیت حاکمیت را زیر سوال برده و در این برهه حساس، منجر به آشوب داخلی در شکل‌های مختلف مانند تظاهرات خیابانی، جنگ‌های قدرت داخلی و حتی تفرقه در میان شاخه‌های مختلف نظامی گردد. تغییر رژیم مانند انداختن یک تاس است اما در هر صورت، در چنین شرایطی منجر به ریسک‌های فراوانی برای ایران و ایرانی خواهد شد که اثراتش ممکن است تا دهه ها بر ایران باقی بماند.

 

2. نباید از ظرفیت‌های بین‌المللی و فشار مردم جهان بر اسرائیل غافل شد. دشمن‌سازی بین نیروی نظامی کشور و مردم، قطع دسترسی ملت به جامعه جهانی و جلوگیری از فعالیت‌های دیپلماتیک متداوم از کارهایی است که نباید در این زمان صورت پذیرد. مردم، بهترین سرمایه، قدرتمندترین لایه دفاعی و ارزشمندترین دارایی کشور هستند. اکنون بهترین فرصت برای بازگشت به مردم است. شرایط جنگی، بهترین زمان برای کنار گذاشتن تعارفات اقتصادی، قطع کردن گردن رانت خوران سیاسی و ماموران فاسد امنیتی است. بسیاری از ترورهای رده بالا، با همکاری کامل بدنه سیاسی-اقتصادی حامی ایزوله ماندن ایران صورت گرفته‌اند. گیوتین‌ها، برای حذف این بدنه زالوصفت سیاسی از تاروپود حاکمیت ایران، بایستی 24 ساعته فعال باشند. از دریای خون این زالوها، مشارکت همه مردم در حاکمیت پدید خواهد آمد.

اگر افکار عمومی مردم ایران همچنان به این شکل باقی بماند و خائنین داخلی و دشمنان خارجی آن را تغییر ندهند، می‌توان با فشار خارجی محدودیت‌های زیادی بر حملات دشمن اعمال کرد. تاکید زیاد بر کلمه Preventive Strike در عوض گفتمان غالب Preemptive Strike باید رایج شود.

 

3. نتانیاهو، خود را مسیح صهیونیسم و نقاش جدید خاورمیانه معرفی کرده و جنگ میان ایران و اسرائیل را یک جنگ الهی قلمداد می‌کند. در مورد گرایشات آخرالزمانی و مذهبی او و کابینه دولتش مقالات بسیاری نوشته شده که همگی در دسترس هستند. باورهای مذهبی تاثیر عمیقی برای سیاست خارجه اسرائیل گذاشته و در آینده نیز خواهد گذاشت. نابود کردن چهره مذهبی او، می‌تواند به هدف تهران - که منحل شدن دولت نتانیاهوست - کمک شایانی کند. آشتی با مردم و استفاده از ظرفیت‌های عظیم ملت ما، بهترین ابزار برای نابودی این چهره ظاهراً الهی و باطناً اهریمنی است. تصمیم‌گیران حاکمیتی باید تعارف را با سیاست‌گذارهای مختلف کنار گذاشته و اقشار مختلف مردم را وارد سیستم حاکمیتی کنند.

 

4. یکی از اصول اساسی و پایه‌های جنگی اسرائیل، بهره‌گیری از دیگر بازیگرهای خرد منطقه است. ایران به تصویر کشیده شده در ذهن اعراب، یک بازی مجموع صفر است. این تصور باید به هرشکلی که شده بهم بریزد. هرگونه حمله مستقیم (موشکی) یا غیر مستقیم (نیابتی) به دارایی‌های کشورهای حوزه شاخاب پارس، رنگ‌آمیزی این تصور محسوب می‌گردد و به نظر می‌رسد چنین نقشه‌ای به خوبی توسط تصمیم‌گیرندگان کشور درک شده است. دوری از نجواهای اهریمنی کاسبان تحریم و طرفداران نابخرد ایران ایزوله و در حالت ایده‌آل به آتش کشیدن بی‌رحمانه‌ آنان، بهترین راهکار است.

 

5. موساد، تاکتیک‌های متنوعی برای دستکاری محصولات وارداتی به کار می‌گیرد. خطر دستکاری تجهیزات موشکی، الکترونیک و دیگر صنایع و حوادثی مشابه پیجر، برای سران نظامی، سیاسی و امنیتی (نه مردم عادی) بسیار بالاست. بازرسی دقیق موشک‌ها، قطعات الکترونیکی، مراکز صنعتی و دیگر مراکز حیاتی مهم باید به شکل مداوم ادامه یابد. عملیات ناموفق خرابکاری موساد در سیستم‌های موشکی بالستیک ایران در گذشته - که خوشبختانه با امداد الهی برطرف شد - باید تجربه خوبی برجای گذاشته باشد. همچنین چهار بازوی موساد، یعنی IMINT و HUMINT و SIGINT و CYBINT مکمل یکدیگر هستند و با دفاع عمیق هوش مصنوعی بیش از پیش قدرتمندتر شده‌اند. با تمرکز بر جاسوس‌های انسانی، نباید از دیگر قابلیت‌های موساد غافل شد. کمااینکه با وجود اخطارهای گذشته، بازهم شاهد حملات موفق به سیستم بانکی و زیرساخت‌های اینترنت فیبرنوری کشور از طریق بدافزارهای مختلف مانند برمودا (که باعث داغ شدن بیش از حد کابل‌ها و آسیب فیزیکی به آن‌ها می‌گردد) بوده‌ایم.

 

6. اسرائیل، بر خلاف آمریکای نوین علاقه شدیدی به جنگ داخلی و تفرقه‌افکنی قومیتی در ایران دارد. اهداف پشت این حرکت، چند بعدی هستند. ایجاد فشار داخلی، منحرف‌سازی منابع کشور از حملات دشمن و در حالت ایده‌آل، ساخت حکومت‌های محلی کوچک همسو با اسرائیل در فلات ایران، برخی از اهداف اسرائیل از تفرقه‌افکنی در کشورمان هستند. نخست، بازوی HUMINT موساد با بکارگیری فریب‌خورده‌های ناراضی در قسمت‌های مختلفی قومی به کشور ضربه می‌زند. دوم، در شرایط جنگی، همین افراد می‌توانند با ضربه زدن به خطوط لجستیکی، حمله به زیرساخت‌های حیاتی، ترور افراد کلیدی و مشغول کردن نیروهای مرزی، کشور را آسیب‌پذیرتر کنند. سوم، اگر حملات اسرائیل منجر به سرنگونی نظام حاکم شود، هر کدام از این گروه‌ها می‌توانند به عنوان رئیس بخشی از تکه‌های جدا شده ایران اعلام حضور کنند. دو مورد از این سه مورد متاسفانه کم و بیش اتفاق افتاده است.

چنین اهداف اهریمنی در بلندمدت، با هوشیاری، میهن‌دوستی و آگاهی ملت قطعاً شکست خواهند خورد اما می‌توانند در کوتاه‌مدت مشکلات بزرگی برای امنیت کشور ایجاد کنند؛ خصوصاً در مناطق شمال غرب ایران که اتفاقاً با همکاری کشورهای آذربایجان و ترکیه، مورد حملات شدیدتری هم قرار گرفته‌اند. راهکار جلوگیری از این نقشه شوم در مورد دوم توضیح داده شده است.

 

7. ورود نظامی آمریکا به شکل مستقیم، با اینکه با توجه به شواهد بسیار بعید به نظر می‌رسد و دولت رئیس جمهور ترامپ، تلاش زیادی می‌کند از مهلکه دور بماند، اما بازهم نباید به هیچ وجه قدرت فوق‌العاده لابی اسرائیل را دست کم گرفت. ورود آمریکا به هیچ‌وجه به سود منافع ملی آمریکا نیست؛ اما لابی اسرائیل 24 ساعته هفته برای کشاندن آمریکا به جنگ تلاش خواهد کرد. نکته منفی تاریخی، این است که از دهه 1970 به این طرف، لابی اسرائیل در مسائل حیاتی، همواره بر سیاست‌خارجه آمریکا فائق آمده و هیچ استثنایی در کار نبوده است.

 

8. در بحث پدافندی، شاید مهم‌ترین دارایی اسرائیل پهپادهای شناسایی آن‌ها باشد. هنوز گزارشی مبنی بر سرنگونی و یا حتی شناسایی پهپادهای جاسوسی پیشرفته‌ای همچون RA-01 و یا Heron TP در آسمان ایران نشده است. ما شاهد استفاده از پهپاد Harop برای عملیات‌های سرکوب پدافندی (SEAD) و ایجاد حفره‌های راداری بودیم و می‌دانیم چه کاری از دستشان برمی‌آید. به نظر می‌رسد اهمیت این پهپادها در حوزه تصمیم‌گیری نظامی سران ایران به خوبی درک و تدارکاتی برای مقابله با آن‌ها اندیشیده شده؛ اما در عمل چندان موفقیت آمیز نبوده. سرنگونی Hermes 900 یک پیروزی ارزشمند اما بسیار ناکافی است.

 

9. دشمن اسرائیلی، ممکن است در حملات آینده، با حملات سایبری به شبکه‌های انرژی کشور (مانند حمله به PLC های زیمنس ایستگاه‌های ترنسفورمر) و فالس فلگ‌های متعدد از سرورهای چینی و شرق اروپایی، تاسیسات حیاتی را خاموش نمایند.

 

10. اسرائیلی‌ها، حتی در صورت عدم ورود آمریکا، تلاش خود را برای نابودی تاسیسات فردو خواهند کرد. صهیونیست‌ها بمب GBU-57 را در اختیار ندارند، اما آسمان فردو را چرا. ابتدا، حدود 30 تا 50 سنگرشکن کوچک‌تر، در حملات متوالی برای انباشت اثر موج‌‎های انفجاری، بر سر تاسیسات فرود خواهند آمد. انگیزه این حملات، سوءاستفاده از آسیب‌پذیری‌های ذاتی مانند تونل‌های ورودی، لوله‌های تهویه و اتصالات تاسیساتی است.

فاز نخست، جهت تضعیف ساختار کلی تاسیسات و کوه‌های گرانیتی محافظ آن – که در برابر موج انفجاری بسیار آسیب پذیرند - طراحی می‌شود و در تلاش خواهند بود با حملات متعدد به سانتریفیوژها، ساختارهای خنک‌کننده و مکانیزم‌های کنترل آسیب بزنند. هدف، نه نفوذ به داخل کوه‌ها بلکه بهره‌گیری از ساختار متراکم گرانیت برای انتقال شوک سنگین و مداوم به تاسیسات خواهد بود. زمان‌بندی حملات بسیار حیاتی‌اند؛ اگر نیروی دفاعی کشور بتواند به هرنحوی وقفه‌ای در بین حملات ایجاد کند، ضربات بی اثر خواهند شد.

در فاز دوم، حدود 20 تا 30 سنگرشکن بهبودیافته با کیت JDAM برای استفاده از نقاط ضعف ایجاد شده در فاز نخست، جهت آسیب به تونل‌های ورودی، اتصالات تاسیساتی و ساختاری به کار گرفته می‌شوند. هدف از این فاز، ایجاد حفره و انفجار در آن لایه‌ها برای ایجاد موج انفجار قدرتمندتر خواهد بود. در فاز سوم نیز 10 تا 20 سنگرشکن در نقاط استراتژیک تاسیسات، برای فروپاشی درونی مراکز حساس مانند سالن سانتریفیوژها، سیستم‌های خنک کننده و مکانیسم‌های کنترلی بر سر تاسیسات فرود می‌آید.

چنین عملیاتی نیازمند برآورده شدن سه شرط است؛ اول، رصد دائم فردو با حفظ ISR بیست‌وچهار ساعته، دوم، زمان‌بندی دقیق و سوم، بی‌اثر کردن روانی/فیزیکی حملات موشکی تلافی‌جویانه ایران. اگر هر کدام از این سه شرط عملی نباشند، این حمله صورت نخواهد پذیرفت. همچنین غیرفعال کردن سانتریفیوژها می‌توانند اثر موج‌های انفجاری را کاهش دهند که به نظر می‌رسد این مورد انجام شده است.

 

11. در روزهای باقی مانده از جنگ، اسرائیل تمام تلاشش را خواهد کرد تا برتری سایبری-هوایی را جهت مقابله با هرگونه بازسازی زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی و هموارسازی راه ورود آمریکا حفظ نماید. به دلیل فرسایش بالای جنگنده‌های غربی، به خصوص F-35، همین‌طور به مرور از تعداد حملات هوایی کاسته خواهد شد. اما فعالیت‌های تروریستی و حملات هوایی گاه و بیگاه ادامه خواهند یافت. اسرائیل می‌خواهد در عین نابودی تاسیسات هسته‌ای کشورمان، جنگ را محدود نگه دارد. به همین علت، احتمالاً حملات به فردو و زیرساخت‌های انرژی در مراحل آخر صورت پذیرند.

 

12. خطر استفاده از سلاح کشتار جمعی توسط اسرائیلی‌ها در این نزاع، حتی اگر موجودیت حکومت صهیونیستی به خطر نیفتد، کاملاً ممکن است. بدیهی است که اگر حملات ایران به قدری بزرگ، گسترده و مخرب باشد که موجودیت آن‌ها به خطر بیفتد، بی‌درنگ موشک‌های هسته‌ای خود را از هوا، زمین و زیردریا به سمت کشورمان روانه خواهند کرد. اما حتی در شرایط غیر حیاتی نیز امکان استفاده از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی برای نابودی تاسیسات هسته‌ای ما و سلاح‌های کوچک‌تر ساب‌کیلوتنی برای دیگر اهداف نظامی (مانند شهرهای موشکی) وجود دارد. به خصوص اگر آمریکا تا انتها خود را از جنگ دور نگه دارد و یا نتواند جلوی تصمیم‌گیران اسرائیلی را بگیرد.

ایرانجنگاسرائیلصهیونیسم
۶
۲
محمد مهدی عبدی
محمد مهدی عبدی
دانش گرا | سایت: Vitaro.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید