حزبالله لبنان، 100 هزار نیروی نظامی مجهز، حرفهای و زبدهای را در اختیار دارد که در جبهههای سوریه، یمن و عراق تجربه جنگی ارزشمندی را کسب کردند. در انبار تسلیحاتی این سازمان و با پشتیبانی مالی 700 میلیون دلاری ایران - که حقیقتاً برای یک بازیگر غیر دولتی عدد بسیار بزرگی است - تخمین زده شده که بیش از 130 هزار راکت و موشک، بیقرار و آماده پرواز نشستهاند. به علاوه، سه عدد از بزرگترین تاسیسات هستهای اسرائیل، در محدوده برد عملیاتی این 130 هزار آتش پرنده قرار دارند و اگر حزبالله بخواهد، میتواند شمال اسرائیل را برای چندین سال غیر قابل سکوت و تلفات چند ده هزار نفره به آن وارد نماید. با این وجود، اگر حزبالله چنان تهدید جدی برای همسایه جنوبی خود است، چرا تاکنون ساکت مانده و دربهای جهنم را برایشان بسته نگه داشته؟
1. نخست؛ حزبالله در خانه مشکلات زیادی دارد. این کشور با زور سرپا نگه داشته شده و در یک بحران اقتصادی بزرگ به سر میبرد. البته این موضوع تاثیری در بودجه حزبالله نداشته؛ زیرا جنگجویان آنها حقوق دلاری میگیرند. اما بحران اقتصادی داخلی، بر قدرت سیاسی و تصمیمگیری گروه به این دلیل تاثیر میگذارد که به شکل قانونی در بدنه دولت حضور دارند. نزاع گسترده با اسرائیل قطعاً اقتصاد لبنان را ذوب خواهد کرد و به احتمال فراوان از محبوبیت حزبالله، چه در بین مردم و چه در بدنه سیاسی کشور به شدت میکاهد. اهمیت توجه به افکار عمومی چنان بالاست که حتی یک سازمان سرکش مستقلی چون حزبالله نیاز به حمایت مردمی، برای حفاظت از صندلی پارلمانش دارد.
2. دوم؛ خواه حزبالله بخواهد وارد شود خواه نه، بیشتر بستگی به بزرگترین حامی مالیاش یعنی جمهوری اسلامی ایران دارد. قدرت سیاسی کشور، در حال حاضر محدودیتهای خاصی دارد. برای مثال، رهاسازی انبار تسلیحاتی 130 هزارتایی حزبالله به معنای از دست دادن اهرم فشار در چندین سال آینده است. به علاوه، یکی از مهمترین، برجستهترین و واقعبینانهترین دلایل استراتژیکی که اسرائیل یا ایالات متحده را در حمله به تاسیسات هستهای کشورمان عقب نگه داشته، قدرت آتشبار بزرگ حزبالله است. استخدام این آتشبار به معنای فدا ساختن بازدارندگی آینده ایران خواهد بود. انجام این عمل، به خصوص با ضعف پدافندی بالا، ایرانمان را در معرض بمباران هوایی سنگین، کشنده و بیرحمانه اسرائیلی و آمریکایی قرار میدهد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران فقط در حرف خط و نشان میکشند و اگر از دید استراتژیک بنگریم، بهتر است به همین شکل باقی بماند تا 700 میلیون دلار خرج شده همچنان نقش بازدارندگی خود را ایفا نماید. حماس، خطرناک بود اما حزبالله سازمان نیابتی است که حاکمیت نمیتواند از دستش دهد. با این وجود، همه چیز امکان دارد و یک اشتباه سهلانگارانه ممکن است خاورمیانه را به آتش بکشد. اسرائیل، حماس را در تیررس خود دارد و تمایلی به مذاکره نیز نخواهد داشت. مقامات، یا میتوانند از این مرداب خطرناک دور بمانند و یا آینده همه ما را به ورطه نابودی بکشانند.
در نهایت امیدواریم استراتژیستهای حکومت عاقلانه رفتار کرده و از رفتار هیجانی، عجولانه و احساسی به شدت پرهیز کنند. مقامات باید بدانند که اسرائیل یک رژیم مستقل، ایزوله و کوچک نیست و حتی اگر زخمی باشد، چکشش توانایی زدن آسیب سنگینی را به ملت و کشور عزیزمان قطعا دارد. به نظر، چند راکت و موشک محدودی که حزبالله در شمال شلیک کرده، میتوانند تنها تهدیدی برای باز کردن دو جبهه در شمال (سوریه و لبنان) باقی بمانند و فراتر از این قلمداد نگردند.
هر انسان عاقلی اگر مجبور به تصمیمگیری شود، میداند که معمولاً فدا کردن سرباز برای محافظت از رخ بهترین حرکت خواهد بود.