ایران تنها کشور جهان است که ظرف یکصد سال، دو انقلاب را با چشم خود دیده است.
جامعهای که چندان با انقلاب سر و کار ندارد، آرام است. کمتر با حادثه و خبرهای غیر منتظره دست به گریبان میشود. آرزوهای بزرگ ندارد و به بهبود تدریجی زندگی روزمره عادت کرده است. اما جامعهای که در آن انقلاب روی میدهد، ناآرام است. شب که به خواب میروی، صبح ممکن است در وضعیتی تازه بیدار شوی.
جامعه انقلابی همیشه آبستن است. گاهی آشکار گاهی پنهان. در جامعه انقلابی، نظام مستقری هست اما هیچگاه خود را باور نمیکند. همیشه دلنگران است طوفانی بوزد و موجودیتش را با مخاطره مواجه کند. به پشتیبانی مردم شدیداً نیازمند است. هر روز به بهانهای میخواهد از حمایت گسترده مردم کسب اعتماد کند. اگر احساس کند، پشتیبانی مردم رو به کاهش میرود اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. به سرعت خشمگین و خشن میشود و در خطر گسیختگی قرار میگیرد. صدای مخالف را بر نمیتابد. اقبال مردم از مخالفین را حتی یک لحظه تحمل نمیکند. حکومت برآمده از انقلاب مرعوب است. مرعوب زاده میشود و مرعوب زندگی میکند.
مردم در جامعه انقلابی همیشه ناراضیاند. به هیچ وضع موجودی رضایت نمیدهند. چرا که هر وضع موجود با مشکلاتی همراه است و آنها با توقع ریشهکن شدن مشکلات انقلاب کردهاند. آنها با این فرض انقلاب کردند که همه مشکلات کشور ناشی از وجود یک نظام دیکتاتور و فاسد است. حال که انقلاب کردهاند معیارشان برای ارزیابی موفقیت نظام تازه ریشهکن شدن مشکلات است. اگر نظام در ریشهکن ساختن مشکلاتی مثل فقر و فساد ناموفق است و حتی بر دامنه مشکلات افزوده، در شمار همان نظامی قرار میگیرد که انقلاب علیه آن اتفاق افتاد.
نظام مرعوب، برای اداره متعارف یک جامعه چیزی نمیآموزد و مردم نیز سهمی از مشکلات موجود را بر عهده نمیگیرند. نظام برای پوشش دادن به ناکارآمدیهای خود، مرتب بحرانهای تازه خلق میکند تا وانمود کند از بس گرفتار بحرانهای بزرگ و حماسی است به کار و بار روزمره مردم نمیرسد. مردم هم روز به روز خستهتر و ناتوانتر میشوند و وضع موجود را جز با دگرگونیهای بنیادی قابل رفع نمییابند. پس منتظر یک منجی میمانند و انقلابی تازه.
انقلابها انرژیهای بزرگ خلق میکنند اما کمتر انقلابی هست که پس از پیروزی بتواند آن همه انرژی را هدایت کند و به جای تخریب، تاسیس کند، بیافریند و چشماندازهای تازه را به صحنه عملی زندگانی مردم بیاورد.
جامعهای که به انقلاب خو کرده، به بیماریهای مزمن دچار است. قبل از هر کار باید به این بیماریها توجه کرد و به رفع یا تقلیل آثار آن کوشید.