در ۱۶ سپتامبر صفا الهاشم نماینده مجلس کویت اعلام کرد که «مهاجران باید برای هوایی که تنفس می کنند مالیات بپردازند». نشانه تازه ای از این که درفضای عمومی کویت خصومت نسبت به کارگران تشدید می شود و شهروندان و نمایندگان مجلس در مسئول نشان دادن آنها برای تمام مشکلات جامعه تردید نمی کنند.
كانتن مولر - کویت از دیرباز نقطه عطفی مهم در منطقه خلیج فارس و مرکزی پویا برای هنر و فرهنگ از سال های دهه ۱۹۳۰ و محل تردد مهاجران بوده است. این کشور پس از نخستین صادرات نفت درسال ۱۹۴۷، شمار زیادی از کارگران را جذب کرد. اما، تنها پس از ملی شدن صنعت نفت این کشور درسال ۱۹۷۵ بود که مهاجرت میلیونها کارگر خارجی سرعت بیشتری یافت. این نیروی کار خارجی برای بهرهبرداری از نفت و توسعه شهری رشد یابنده کشور ضروری بود و به توسعه قابل ملاحظه آن کمک کرد. به این ترتیب، امروز مهاجران بیش از دوسوم جمعیت ۴/۷ میلیونی کویت را تشکیل میدهند که ۴۷۵ هزار کارگر مصری، حدود ۹۰۰ هزار هندی و نزدیک به ۲۰۰ هزار بنگلادشی را در بر میگیرد. بنابر نوشته روزنامه محلی «عرب تایمز»، «شمار مهاجران با سرعتی بیش از اتباع محلی افزایش مییابد. آمار نشان میدهد که افزایش جمعیت کویتیها در ١٠ سال ٣١٠ هزار تن بوده، در حالی که شمار مهاجران ٩٧٠ هزار تن بیشتر شده است. در برابر هر نوزاد کویتی سه مهاجر جدید وجود دارد».
جریان گسترده نیروی انسانی خارجی با درآمد و مهارت حرفهای ضعیف از حدود ٣٠ سال پیش انشقاقی بارز در جامعه به وجود آورده و به شکلی از نژادپرستی دامن زده که نه وابسته به رنگ پوست، بلکه بیشتر وابسته به ملیت است. این نژادپرستی خاستگاه جغرافیایی کارگران مهاجر را سلسله مراتبی میکند و به نوعی مدارا و رواداری، یا عکس آن یعنی نفی کامل میدان میدهد. به این ترتیب، مصریها، هندیها، پاکستانیها، بنگلادشیها یا حتی فیلیپینیها به صورت واحدهای خارجی عام دیده نمیشوند بلکه، گروههای مشخصی هستند که اثرهای مثبت یا منفی بر جامعه کویت دارند.
به نظر شفیق الغبرا، استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت که در مورد فلسطینیها که قدیمیترین مهاجران هستند - که برای بهرهگیری از رونق نفتی سالهای دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به کویت آمدند - کار کرده، انگ زدن بر کارگران خارجی بر مبنای اصلیت ایشان بارها در تاریخ این امیرنشین رخ داده است. پس از جنگ لبنان که در سال ١٩٧٥ آغاز شد، مقامات کویت بر مراقبت همه جانبه خود افزودند تا با کاهش تدریجی میزان مهاجرت از اختلالی که ممکن بود برای آرامش ملی به وجود آید اجتناب کنند. احساسات پان عربی و انقلابیای که در آن زمان بسیاری از فلسطینیها را فراگرفته بود، برای حاکمیت کویت یک تهدید بالقوه محسوب میشد.
این بیم در ماه اوت سال ١٩٩٠، هنگام جنگ خلیج فارس (٢ اوت ١٩٩٠ تا ٢٨ فوریه ١٩٩١) و اشغال کویت توسط عراق تحقق یافت. یاسر عرفات که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از نظر سیاسی منزوی شده بود، در صدام حسین متحدی مغتنم یافت و اشغال کویت توسط عراق را محکوم نکرد. ٣٠٠ هزار فلسطینی حاضر در قلمرو کویت در آن زمان به صورت غیررسمی مظنون به حمایت گسترده از سربازان صدام حسین شده و بیشتر آنها در پایان جنگ از کویت اخراج و غالبا به اردن فرستاده شدند.
این همکاری مورد ادعا را شفیق الغبرا در کتاب خود با عنوان «نکبت و ظهور مهاجران فلسطینی در کویت» (منتشر شده به زبان عربی توسط «مرکز پژوهش و مطالعات سیاسی» در اکتبر ٢٠١٩) واکاوی میکند: «من نشان دادم که برخی از فلسطینیها با حزب بعث عراق همکاری کرده بودند، اما برخی دیگر مقاومت کرده و از شهروندان کویتی محافظت کرده بودند. از این رو، گفتن این که فلسطینیها هوادار این اشغال بودند نادرست است». اکنون تقریبا ٣٠ سال از آن اشغال گذشته و هنوز به نظر میآید که نفرت علیه فلسطینیها باقی مانده باشد: «پس از انتشار کتاب، من صدها پیام توهین و تهدید درمورد فرازهائی از کتاب که به آنها نسبت نادرست بودن داده میشد، دریافت کردم. به ویژه اصلیت دور فلسطینیام به رخم کشیده شد. من کویتی ولی “غیر اصیل” هستم. علاوه بر نژادپرستی نسبت به خارجیها درکویت، در این کشور یک نوع نژادپرستی هم بین خود کویتیها وجود دارد که نژادپرستی عربی است و تعیین میکند چه کسی در میان عربها سفیدپوست است و بقیه چه کسانی هستند».
خلیل ابول، نماینده لیبرال مجلس کویت، به نوبه خود بر این باور است که بخشی از مردم کشورش «خود را از نژادی برتر میدانند. این به اندازه نازیسم هیتلر خطرناک است. من بیم آن را دارم که یک روز، برخی خواهان آتش زدن خارجیها شوند».
کارین لحود تاتار، دکترای علوم سیاسی و دانشیار «انستیتو علوم سیاسی» دانشگاه سن ژوزف بیروت و نویسنده کتاب «اسلام و سیاست در کویت» (نشر پوف، ٢٠١١)، تغییری در سیاست مهاجرتی درست پس از پایان جنگ خلیج فارس (فوریه ١٩٩١) را رصد کرده است: «در آن زمان ارادهای وجود داشت که برپایه استفاده از نیروی انسانی عرب بود، که پس از اشغال به عنوان تهدیدی بالقوه دیده میشد. نیروی انسانی آسیایی که ازنظر فرهنگی، زبانی و سیاسی نزدیکی کمتری با سیاست داخلی کشور داشت، بیشتر ترجیح داده میشد. درواقع، بنگلادشیها، پاکستانیها، هندیها و فیلیپینیها ازنظر امنیتی و هویتی کمتر تهدیدکننده بودند». به این ترتیب، جامعه مهاجران آسیایی اهمیتی بیش از گذشته یافت و این درحالی بود که پیشتر هم، پس از بحران نفتی سال ١٩٨۶، این جامعه ترجیح داده شده بود.
اما، گفتمان نفرت پراکن در همین حد کاهش نیافت. ناصر المجیبل، استاد و معاون ارتباطات دانشگاه کویت تحلیل میکند که: «در طول دهه اخیر، این نفرت در صحنه عمومی حتی بیشتر هم شد. بدتر از آن این است که مسئولان سیاسی این موضوع را دستاویز محاسبات انتخاباتی قرار دادهاند. امروز، کویتیها نسبت به نماینده مجلسی که خارجیها را هدف قرار میدهد، توجه و حساسیت بیشتری نشان میدهند».
امروز صدایی بلندتر از صداهای دیگر به گوش میرسد: این صدای صفا الهاشم، تنها زن نماینده مجلس کویت است. شخصیتی جدل برانگیز که «ترامپ کویت» خوانده میشود، زبان سیاسی و لحن انتقادی تند و تلخ و پر سروصدایی دارد و خواهان جامعهای است که در آن خارجیها و اتباع کشور از حقوق برابر برخوردار نباشند. در سال ٢٠١٨، او خواستار آن شد که مهاجران ساکن کویت برای «هوایی که تنفس میکنند» مالیات بدهند و هنگام مصاحبه با ما گفت: «خدمات عمومی یارانهای باید فقط مختص کویتیها باشد و خارجیها نباید به طور رایگان از آنها برخوردار شوند».
کارین لحود تاتار (١) میگوید: «این بالا گرفتن گفتمان عوامگرایانه (٢)، در وضعیتی رخ میدهد که کشور با مشکلات اقتصدی رودررو است. سیاست “ملی کردن” اشتغال، در حالی که “نرخ بیکاری جوانان” کویتی بالا است (۱۴/۶ درصد برای گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال) کافی نیست. در مورد قرارداد اجتماعی و سیاست پدرسالار حکومت پرسشهایی مطرح است. در کویت یک رشته از منابع با بهای یارانهای عرضه میشود که بهای واقعی آنها با قیمتی که برایشان پرداخت میشود تناسبی ندارد. گاه حتی بهایی نیز پرداخت نمیشود. این واقعیت که همه افراد از این منابع بهره میبرند، میتواند تنشآفرین باشد. به ویژه هنگامی که اتباع اصیل در کشور خود در اقلیت هستند...».
پس از سقوط بهای نفت در سال ۲۰۱۴، بازار کار رقابتیتر از پیش شد و میزان بالای کارگران خارجی کشور را به نمایش گذارد. کویتی کردن اشتغال در طول سالهای ٢٠١٧ و ٢٠١٨ تنها موجب جایگزینی ١١٢٨ غیر کویتی با کویتی در بخش عمومی شد.
به علاوه، اقدامهای تبعیضآمیز مانند برنامه وزارت بهداشت و درمان در ایجاد بیمارستانهایی منحصرا برای کویتیها، یا همچنین افزایش هزینه صدور گواهینامه رانندگی برای خارجیها اخیرا رخ داده است. از سال ٢٠١٧، کویت بهای برق و آب را نیز برای خارجیها افزایش داده است.
اما به رغم نقص و تبعیض فزاینده، کارگران خارجی همچنان موتور اقتصاد کشور هستند. ناصر المجیبل میپرسد: «جامعه ما هنوز خیلی زیاد وابسته به خارجیها است، اما ما گناه را به گردن آنها میاندازیم و به علت که خطاهای مدیریتی خودمان است توجه نمیکنیم. به عنوان نمونه، چرا حکومت ما به سوداگران روادید و خوابگاههای مخصوص کارگران مهاجر که کویتی هستند حمله نمیکند؟».
صفا الهاشم خواهان آن است که تا چند سال دیگر شمار کارگران خارجی به ۴۰ درصد کاهش یابد و حداکثر مدت اقامت برای کار ٧ سال شود. امروز کارگران خارجی ٧٠ درصد از کل کارگران را تشکیل میدهند و میتوانند در صورت اشتغال به فعالیت حرفهای به مدت نامحدود در کشور بمانند. او میگوید: «از همه چیز گذشته، این وظیفه من است که از کویتیها محافظت کنم. برای همین انتخاب شدهام». علاء الدین عبدالفتاح البربری، سردبیر مصری یک مجله مذهبی کویتی با انزجار میگوید: «از او بپرسید چرا اینقدر از مصریها متنفر است» و میافزاید: «همه کویتیها چنین نیستند، اما بسیاری از آنها ما را به عنوان آدمهایی که در سطح و اندازه ایشان نیستیم میدانند. زندگی روزمره به این صورت بسیار سخت است».
صفا الهاشم در پیکار خود تنها نیست. در مارس ٢٠١٩، خلیل الصالح از دولت میخواست که نیمی از ٣/٣ میلیون کارگر خارجی را در پنج سال آینده اخراج کند.
به باور المجیبل، در امیرنشین کویت، بیشتر رسانهها در صدد اغوای افکار عمومی هستند. واقعیتی که گفتمان نفرتپراکن در عرصه عمومی را تسهیل میکند. به خلاف دیگر کشورهای خلیج فارس، کویت از آزادی بیان و تنوع لحن گفتار برخوردار است. از این رو، انتقادکردن، مخاطب قراردادن و هدف گرفتن افراد بدون هیچ مانعی ممکن است به شرط آن که از خیلی نزدیک خاندان سلطنتی را هدف نگیرد.
اما، لایهبندی جامعه بر پایه اصلیت اجتماعی، قومی یا ملی امری جدید نیست. از زمان کسب استقلال از انگلستان در سال ۱۹۶۱، شهروندان محلی در معرض نوعی نژادپرستی اجتماعی بودند که توسط حکومت ترغیب میشد. آژانس فرانس پرس (AFP) ارزیابی کرده که حدود ١٠٠ هزار فرد بدون ملیت مشخص در میان بسیاری از کشورهای خلیج فارس تردد میکنند و به سرعت در شمار افراد بدون تابعیتی در میآیند که نمیتوانند ملیت خود را اثبات نمایند و از دریافت گذرنامه، و به تبع آن همه حقوق، خدمات بهداشتی و آموزش رایگان محروم میشوند. کارین لحود تاتار چنین تحلیل میکند که: «هویت ملی در کویت برپایه مرد، سنی و شهرنشین بودن بنا شده است. این امر زنان، بادیهنشینها و شیعهها را در بر نمیگیرد». امروز، برخی راه مهاجرت به انگلستان، استعمارگر پیشین که در جریان وضعیت حساس این مردان و زنان بدون ملیت است، را در پیش گرفتهاند.
اما کشور فاقد مدافعان حقوق مهاجرانی که به ویژه به لطف یک روند مهاجرتی قانونی آمده و با رعایت دقیق مقررات انتخاب شدهاند نیست. ابو خلیل، نماینده مجلس یادآوری میکند که کویت همچنان برای ساختن اقتصاد خود به شدت وابسته به کارگران خارجی و در پنج دهه گذشته تا حد زیادی به آنها مدیون است. او در هنگام مصاحبه با ما میگوید: «ما چگونه جرئت میکنیم با آنها چنین رفتاری داشته باشیم؟».
انور الراشید، رئیس جنبش لیبرال کویت درحالی که روی کاناپه مطلای زردرنگ در گوشه سالن خود لم داده، این بالا گرفتن سیاست کنارنهادن را توضیح میدهد: «رهبران از برگ عوامگرایی استفاده میکنند تا مانع از ظهور هرگونه اپوزیسیون ساختارمند شوند. آنها بین ما تفرقه میاندازند تا بهتر حکومت کنند: شیعه علیه سنی، بادیهنشین علیه شهرنشین و ملی علیه خارجی».
از سالهای دهه ١٩٨٠، بیشتر برنامههای بزرگ توسعه اقتصادی کویت توسط خارجیانی عملی شده که کارهای دستی کم درآمد را انجام دادهاند. این نیروی انسانی نقشی حیاتی در ایجاد ثروت داشته است. درسال ٢٠١٧، کارگران مهاجر ۱۳/۷۶ میلیارد دلار (۱۲/۵۱ میلیارد یورو) به کشورهای خود پول فرستادهاند، رقمی که معادل ۱۱/۴ درصد از تولید ناخالص داخلی (PIB) کشور است.
با این حال، حفره عمیقی بین کارگران مهاجر که شیوه زندگیشان (به خاطر فرستادن پول برای خانوادههایشان) خیلی ساده و محقر است و کویتیهایی وجود دارد که غالبا خبری از مشکلاتی که کارگران مهاجر به طور روزمره با آنها دست به گریبانند ندارند. به نظر مصطفی قدری، مدیر سازمان شورای حقوق کار «پژوهش اکیدم»، منافع کویت کاملا ایجاب میکند که به این بیگانهستیزی فزاینده پایان دهد تا بتواند جریان تردد کارگران به این امیرنشین را حفظ کند. او پیشنهاد میکند: «شبکههای تلویزیونی باید نقش خود را ایفا کنند و داستان کارگران مهاجر را حکایت کنند تا پلی بین کویتیها و خارجیها زده شود».
با این حال، کارشناسان محلی از این افسوس میخورند که اقدامهای مشخص و جدی کمی انجام شده و حفره بین خارجیها و کویتیها را ژرفتر کرده است. کارین لحود تاتار میگوید: «خارجیها قربانی میشوند تا توجه عامه را از اصلاحات سیاسی اساسیتر، مبارزه علیه فساد یا آزادی فردی در فردای بهار عرب منحرف کنند. چرا نباید تقصیر را گردن کارگران خارجی انداخت و بدین ترتیب دشمنی دیگر را جایگزین خاندان حاکم الصباح کرد؟».
١- در واقع خارجی ستیز و ملی گرای افراطی
٢- دکتر در علوم سیاسی، پروفسور در انستیتو علوم سیاسی دانشگاه سنت ژورف بیروت و نویسنده کتاب اسلام و سیاست در کویت
منبع: لوموند دیپلماتیک