محتوای خوب کم پیدا میشود. هرچند گوگل نسبت به قبل بهتر شده اما هنوز که هنوز است وقتی در مورد بسیاری از موضوعات در گوگل جستجو میکنیم با لیستی از نوشتههای بهدرد نخور با سئوی خوب مواجه میشویم. اکثرا این محتواها بخاطر اعتبار دامنهی بالای آن سایتها یا تکنیکهای دیگر سئو در صفحهی اول گوگل هستند و فقط وقت آدم را میگیرند. بارها شده که تصمیم داشتم چند محتوای فارسی در مورد موضوع خاصی بخوانم اما در صفحهی اول گوگل با مشتی محتوای آبکی رو به رو شدم. بهنظرم اگر بخواهیم این مشکل را ریشهیابی کنیم باید به روشهای کاری تولیدکنندگان محتوا، کارفرماها و سئوکاران برگردیم.
سئو در خدمت کارفرما (وبسایت) است تا محتوای او را از طریق موتورهای جستجو (در حال حاضر گوگل) به دست مخاطب برساند. هدف فروش است، هدف ارتباط با مشتری است، هدف رساندن محتوای خوب به دست مخاطب است؛ شاید اهداف دیگری نیز وجود داشته باشد اما هیچ وقت هدف، سئو نیست. سئو یک ابزار است و البته ابزاری است بسیار کارآمد، اما محتوا اگرچه بهشکل یک ابزار مینماید اما چیزی فراتر از ابزار است، محتوا چیزی است که مستقیما باعث ارتباط مشتری با کسبوکار خواهد شد، محتوا چیزی است که مخاطب را جذب میکند، اعتماد ایجاد میکند و میفروشد. البته منظورم از محتوا تنها محتوای متنی نیست، به قول آقای یاور مشیرفر محتوا هرآن چیزی است که ارتباط ایجاد میکند. متاسفانه به اشتباه، سئو برای بسیاری از کسبوکارها به عنوان یک هدف در نظر گرفته شده، بخاطر همین هم هست که گوگل با آپدیدتهای خود قصد دارد این رسم را برچیند. سئو باید در کنار محتوای خوب قرار بگیرد.
تهیه و تولید محتوای خوب نیاز به زمان دارد، زمانی برای تحقیق، زمانی برای یادداشتبرداری، زمانی برای نوشتن، زمانی برای ویرایش کردن. این نوع محتوا است که مخاطب با خواندنش از وقتی که گذاشته راضی خواهد بود، این نوع محتوا است که باعث میشود مخاطب سایت را به بوکمارکهای خودش اضافه کند، این نوع محتوا است که باعث میشود مخاطب به کسب و کار ما برگردد و با ما ارتباط برقرار کند.
حال آن دوستی که میگوید روزی ۱۰ تا محتوا ۱۰۰۰ کلمهای مینویسد چطور مینویسد؟ چطور تحقیق میکند؟ تایپ کردن ۱۰۰۰۰ کلمه، فقط تایپ کردنش، بدون حتی فکر کردن و استراحت کردن حدود ۴ ساعت الی ۴ ساعت و نیم طول میکشد. من در این باره بیشتر توضیح نمیدهم، به قول شاعر «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». (مجمل یعنی مختصر و کوتاه.)
تولیدکنندگان محتوا باید همزمان روی چه و چگونه نوشتن تمرکز کنند. هرچقدر هم متن بدون ایراد و با رعایت تمام علائم سجاوندی نوشته شده باشد، مادامی که چیز بهدرد بخوری به مخاطب ندهد اسمش محتوای خوب نیست، اصلا اسمش محتوا نیست، چون ارتباط درستی با مخاطب برقرار نمیکند. بنابراین محتوانویس باید برای کار خودش، برای محتوا و برای مخاطب ارزش قائل باشد. متاسفانه ارزشگذاری روی محتوا کیلویی است. چند کلمه یا چند هزار کلمهی نوشتهای؟ کلمهای فلان تومن. تولید کننده محتوا هم میبیند به ازای ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ ضربدر کلمهای فلان تومن چیزی گیرش نمیآید، از خودش میپرسد چرا باید برای یک محتوا دو روز وقت بگذارم؟ نتیجه میشود محتوایی که الان در گوگل پر است. متاسفانه بازار محتوا اینگونه شکل گرفته.
کارفرما فروش میخواهد، نتیجه میخواهد، سوددهی میخواهد. انتظارش از سئوکار این است که بیاید لینک یک گوگل، از تولیدکننده محتوا هم میخواهد بهترین محتوا را تولید کند تا مخاطب دوباره به سایتش برگردد. اگر کارفرما ارزش محتوا را نداند گاهی اصلا محتوای خوب هم نمیخواهد؛ یا در بسیاری از مواقع بهترین محتوا را میخواهد با کمترین هزینه. به عبارتی دولا دولا میخواهد شترسواری کند. نمیشود کارفرمای محترم، عزیز دل، سئو و محتوا در کنار هم کار میکنند و هرچقدر بهتر باشند نتیجه هم بهتر خواهد بود. بهتر بودن در آنها هم نیازمند صرف زمان و هزینه است.
حرف آخر
گفتن حرف تازه، تحلیل کردن، یافتن چیزهای جدید، بافتن دانستهها به هم نیازمند صرف زمان و حوصله است. گاهی نیازمند این است که نوشتن را ول کنی و کمی فاصله بگیری تا مغزت دانستهها را تحلیل کند. این نوع نوشتن است که مخاطب را درگیر میکند. وقتی نوشته، حتی من نویسنده را درگیر نکند چطور میتوانم انتظار داشته باشم مخاطبم را درگیر کند؟
پینوشت:
چگونه محتوای معتبرتری بنویسیم؟
این نوشته که به تازگی در سایتم منتشر کردهام شاید قدمی برای بهتر شدن محتواهای وب فارسی باشد.