صدر اسلام
در بین صحابه پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار افرادی بودند که قرار بود به نمایندگی از آنها سخنی بگویند و اقدامی کنند ولی نتوانستند حق مطلب را ادا کنند و به علت کارهایی که برخلاف نظر موکلین خود انجام دادند در تاریخ رسوا شدند؛ به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ عبدالله بن قیس مشهور به ابوموسی اشعری از اصحاب پیامبر اکرم(ص) بوده است. وی اصالتا از طایفه اشعر قبیله قحطان از قبایل یمنی است. ابوموسی در شوال سال هشتم هجری جانشین فرمانده سپاهی شد که پیامبر اکرم(ص) برای سرکوب قبایل هوازن فرستاده بودند. او پس از شهادت فرمانده، نبرد را تا پیروزی رهبری کرد. وی در سال دهم هجری از سوی پیامبر(ص) والی بخشی از یمن شد.
ابوموسی در دوران خلیفه اول والی بخشی از یمن بود. خلیفه دوم او را حاکم و قاضی بصره نمود، وی بیش از 1۲سال در آنجا حکومت و قضاوت کرد.
ابوموسی در این دوران بارها به ایران لشکر کشید و شهرهایی از خوزستان، فارس و... را به تصرف درآورد. وی علاوه بر دوران خلیفه دوم، در شش سال از خلافت عثمان هم حاکم و قاضی بصره بود که خلیفه سوم به درخواست عموم مردم او را عزل کرد. ابوموسی پس از عزل، در کوفه ساکن شد. پنج سال بعد، مردم کوفه بر علیه حاکم منصوب خلیفه شوریدند و او را به امیری برگزیدند.
پس از قتل عثمان، ابوموسی در نامهای به حضرت علی(ع) بیعت مردم کوفه را اعلام کرد. آن حضرت(ع) امارت او را ابقا فرمود.
هنگامی که حضرت علی(ع) به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار بصره شدند در توقفگاه ذی قار در نزدیکی کوفه، محمد بن جعفر و محمد بن ابی بکر را به کوفه فرستادند تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته: «راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت عثمان بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشدهاند با کسی نخواهیم جنگید...» طفره رفت و حتی پیک آن حضرت(ع) را به زندان و قتل تهدید کرد. (ر.ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۱؛ الجمل شیخ مفید، ص۲۴۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۸)
علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی، نقش مهم او در مسأله حکمیت در جنگ صفین است. او از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون اشعث بن قیس، زید بن حصین و مسعر بن فدکی ـ به رغم ناخوشنودی امیرالمومنین علی(ع) ـ به عنوان حکم انتخاب گردید. قرار شد وی و عمرو عاص ـ نماینده مردم شام ـ در دومة الجندل مذاکره و بر اساس قرآن و سنت رسول خدا(ص) اعلام نظر کنند. او در این حکمیت فریب عمرو عاص را خورد و برخلاف نظر مردم کوفه حضرت علی(ع) را از خلافت عزل نمود.
در تاریخ آمده است: ابوموسی و عمروعاص روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و معاویه و انتخاب عبدالله بن عمر به خلافت را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمرو عاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در اسلام است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه مکه در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد. (ر.ک: انساب الاشراف ج۲، ص۳۴۳ ؛ تاریخ طبری، ج۵ ص ۶۷ ؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۹) او با این کار، در عقوبت تمام ظلم هایی که بعد از رأیش به اسلام و مسلمین وارد شده است شریک گردیده و لعنت ابدی را به جان خریده است.
2 ـ سران فرقه واقفیه (على بن ابى حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندى، عثمان بن عیسى رواسى عامری، احمد بن ابى بشر سرّاج، منصور بن یونس بزُرُج، حیّان سرّاج) که در دوران حیات امام کاظم(ع) به عنوان وکلاى آن حضرت مشغول به کار بودند قرار بود بعد از شهادت امام کاظم(ع) امامت امام رضا را بپذیرند و در خدمت ایشان باشند ولى پس از شهادت آن حضرت، با انکار این امر، مدّعى قائم بودن و مهدویت امام کاظم(ع) شده، گفتند که آن حضرت نمرده و زنده است و روزى ظهور خواهد کرد و او قائم آل محمد(ص) است؛ به این صورت، امامت امام رضا(ع) را منکر شده باعث گمراهی خود و گروهى از شیعیان گردیدند...
3 ـ هشام بن ابراهیم راشدى همدانى از نزدیک ترین افراد به امام رضا(ع) بود. وى در مدینه، وکیل ارشد امام محسوب می شد و انجام امور مربوط به آن حضرت را به عهده داشت. ولى پس از انتقال امام(ع) به مرو، وی به جای اطاعت از موکل خود، در اطاعت فضل بن سهل و مأمون قرار گرفت. کار انحراف او بدان حد رسید که به صورت علنی نسبت به امام رضا(ع) اظهار عداوت و حسادت کرد و دنیا و آخرت خود را تباه نمود.
از دیگر افراد می توان به صالح بن محمد بن سهل، وکیل امام جواد(ع) در امور اوقاف قم، فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینى از جمله وکلاى مبرّز و شناخته شده امام هادى(ع) در سامرا، عروة بن یحیى وکیل امام هادى(ع) و شفیع خادم از جمله وکلاى امام حسن عسکرى(ع) در مصر و ...اشاره نمود.