محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

اقبال و ادبار دنیا

صورت اقبال و ادبار جهان پوشیده نیست             آسمان یک صبح و شامی در وجود آورده است

بیدل دهلوی

یکی از ویژگی­ های دنیا تحولات و دگرگونی­ های آن است، اینکه روال زندگی در دنیا به یک شکل نمی­ باشد از محسنات دنیاست:

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت       دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

حافظ

حضرت علی(ع) در باره روزگار می­ فرمایند: «الدَّهْرُ یوْمَانِ: یوْمٌ لَک وَ یوْمٌ عَلَیک فَإِذَا کانَ لَک فَلاتَبْطَرْ وَ إِذَا کانَ عَلَیک فَلاتَحْزَنْ فَبِکلَیهِمَا سَتُخْتَبَرُ؛ روزگار دو روز است: روزی موافق میل و رضایت توست و روزی هم موافق میل و رضایت تو نیست. اگر روزگارموافق میل تو بود، خوشحال و مغرور مشو و اگر مطابق میل تو نبود اندوهگین مباش؛ زیرا تو به هر دو حالت امتحان می ­شوی.»(بحار الانوار، ج75، ص44)

در روایات زیادی به اقبال و ادبار دنیا اشاره شده است. از جمله امام علی(ع) ‌فرمودند: «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه؛ هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکی‌هاى دیگران را به او عاریت می‌دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکی‌هاى خودش را نیز از او می‌گیرد.»(نهج البلاغه، حکمت9)

آن حضرت(ع) در اين سخن کوتاه به تغییر رفتار مردم در برابر کسانى که دنيا به آنها روى می ­کند يا پشت مى­ نمايد اشاره کرده­ اند. اين يک واقعيت است: هنگامى که انسانى در یک امری مشهور و معروف مى ­شود بسيارى از کارهاى خوب ديگران به او نسبت داده می ­شود و هنگامی که موقعیتش تغییر می­ کند کارهای خوبش هم انکار می ­شود. ابن ابى الحديد در شرح این جمله امام(ع) به داستان جعفر برمکی اشاره می­ کند: «جعفر برمکی در آن زمان که مورد قبول هارون الرشيد بود و اسم و شهرتش در همه جا پيچيد، هارون او را در کياست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترين هاى روزگار مى­ شمرد؛ در فصاحت برتر از قُسّ بن ساعده، در سياست بالاتر از عمر بن خطاب و در زيبايى زيباتر از مصعب بن زبير و در عفت پاکدامن­ تر از يوسف و... ـ در حالى که واقعاً چنين نبود ـ ولى هنگامى که نظر هارون درباره او تغيير کرد صفاتى را هم که داشت مورد انکار قرار داد.»(ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص18)

بدیهی است که افراد چاپلوس در زمان شهرت ـ براى نزديک شدن به اين افراد ـ دروغ­ هایی مى بافند و به آنها نسبت مى­ دهند و این سخنان دروغ زبان به زبان نقل مى­ شود و مردم باور مى­ کنند که واقعيتى در کار است، وقتی موقعیت آنها تغییر کرد حسودها که ـ در هنگام قدرت آنها ـ نمى­   توانستند چيزى بگويند وقتى که از قدرت افتادند تمام فضايل آنها را زير سؤال مى ­برند؛ آدم عاقل که شاهد این برخورد دوگانه مردم است، نه اقبال دنیا را همیشگی می داند و نه ادبار آن را. بنابراین؛ نه از اقبال دنیا خوشحال می ­شود و نه از ادبار آن محزون می­ گردد.

غره مشو به دولت و اقبال روزگار          زیرا که با زوال همال است دولتش

ناصر خسرو

اقبالاِدباردنیاروزگارمحمدرضا اسدی
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید