محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

باده در ادبیات عرفانی

در بیان اهل تصوف و عرفان تعاریف زیادی برای باده آمده ‌است از جمله:

ـ باده عبارت است از ذوق و وجد و حال كه از جلوه محبوب حقیقی بر دل عاشق وارد شده و او را مست می‌كند.

ـ باده كنایه از سكر و محبت و جذبه حق است.

ـ باده کنایه از معرفت و علم و شوق و محبت خدا است.

ـ باده کنایه از نصرت الهی و عشق است.

به بیان دیگر، باده عبارت است از نصرت الهی، عشق و عنایتی از جانب حق تعالی كه به انسان علم و معرفت بخشیده و او را به وجد و محبت و بی‌خودی وا می‌دارد؛ بدین صورت محکی برای ارزیابی حقیقت و شناخت باطن انسان است:

ساقی به نور باده برافروز جام ما                  مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم                        ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق             ثبت است بر جریده عالم دوام ما

حافظ

درك حقایق و درست‌اندیشی از دیگر آثار باده است. البته كسی به درك حقایق نایل می‌گردد كه به رشد عقلانی رسیده باشد. در عرفان مقام محو، بی‌خودی و خرابی جایگاه والایی دارد. خرابی انیت و زدودن كدورت‌های ریا و خودبینی نتیجه و اثر باده­ نوشی است:

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست         باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست

حافظ

بادهشرابمستیعرفان
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید