قسمت، مقدر، نصیب، دولت، اقبال، سعادت، اختر، طالع، کوکب، برج طالع:
بزرگانش گفتند کز بیش و کم اگر بخت یاور بود نیست غم
اسدی طوسی
اگر به هر سر مویت هنر دو صد باشد هنر به کار نیاید چو بخت بد باشد
سعدی
ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش باید برون کشید ازین ورطه رخت خویش
حافظ
اعتقاد به بخت یعنی تأثیر نیروهای ماورائی در سرنوشت انسان ها در بین تمام اقوام و ملل کم و بیش وجود دارد. اگرچه این تأثیر در بعضی موارد منفی(بدبخت) و در برخی موارد مثبت(خوشبخت) است، ولی بیشتر به معنی مثبت (فال نیک زدن) به کار می رود. برخی بخت را قابل تغییر و مغلوب توکّل به حق می دانند.
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را برون کن ز سر باد و خیرهسری را
بری دان از افعال چرخ برین را نشاید ز دانا نکوهش بری را...
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
ناصر خسرو
در قرآن مجید به صراحت بیان شده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ هر كس كار شايسته كند به سود خود اوست و هر كس بدى كند به زيان خود اوست و پروردگار تو نسبت به بندگان ستمكار نيست.» (فصلت، آیه۴۶) يعني هر كسي محصول عمل خوب و بد خود را ـ در دنیا و آخرت ـ مي چيند و ربطی به شانس، طالع و اقبال ندارد.
اما برخی بنا به حدیث نبوی: «السَّعیدُ مَنْ سَعِد فی بَطْنِ اُمِّهِ وَ الشَّقیُّ مَنْ شَقِیَ فی بَطْنِ اُمِّهِ؛ خوشبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش خوش بخت شده است و بدبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش بدبخت شده است.» (توحيد صدوق، ج3، ص356، كنزالعمال، ج1، ص107) به جبری و محتوم بودن بخت و تقدیر معتقدند و اراده و کوشش را بیاثر می دانند. بی شک چنین برداشت از حدیث اشتباه است. امام كاظم(ع) اين حديث را این گونه تفسير فرموده اند: «الشَّقيُّ مَن عَلِمَ اللّهُ وَ هُوَ في بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعمَلُ أَعمالَ الأَشقياءِ وَ السَّعيدُ مَن عَلِمَ اللّهُ وَ هُوَ في بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعمَلُ أَعمالَ السُّعداء؛ بدبخت، كسى است كه خداوند از همان زمانى كه او در رحم مادرش است، مى داند كه او كارهاى بدبختان را خواهد كرد و خوش بخت، كسى است كه خداوند از همان زمانى كه او در رحم مادرش است، مى داند كه او كارهاى انسان های خوشبخت را انجام خواهد داد.» (بحارالانوار، ج۵، ص۱۵۷)
کاربرد اصطلاحات نجومی چون اُسطرلاب، تثلیث، تربیع، تسدیس، رصد بستن، قِران و مقارنه، طالع دیدن و نیز رواج اصطلاحاتی نظیر سعد و نحس و دلالت آن بر سرنوشت بشر می تواند ناشی از این اعتقاد باشد.
ملالتی که کشیدی سعادتی دهدت که مشتری نسق کار خود از آن گیرد
حافظ
جز طالع مبارک از مشتری چه یابی جز نقدهای روشن از کان زر چه آید
مولوی
شانس هم از لحاظ عقلي و هم از نظر فلسفی هیچ تأثيري در سرنوشت انسان ندارد و تأثیر آن در سرنوشت هم در قرآن و هم در روايات مردود شناخته شده است. مسائلی از قبیل: شانس، طالع، بخت و... صحيح نيست و پاية دينی ندارد و قرآن با صراحت كامل سرنوشت هر كس را به دست خودش می داند. در قرآن مجید آمده است: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لايُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلامَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ؛ براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى كنند در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حامی براى آنان نخواهد بود.»(رعد، آیه۱۱)