تسلیم شدن در بیان مومنان، إطاعت از امر و نهی خدا و استقبال از قضا و قدر بدون اعتراض به مصائب و ناملایمات است. زندگی مانند سکه دو رویه است؛ یک روی آن، حرکت و تلاش برای رسیدن به خواسته ها و روی دیگرش، تسلیم شدن و پذیرفتن محدودیتها؛ این دو رکن در کنار هم، زندگی را شیرین و جذاب می کنند. یکی از بخشهای بسیار زیبا، جذاب و مهم زندگی، آن قسمتهایی است که انسان تسلیم محدودیتها میشود؛ به شرطی که خوب، درست و به جا تسلیم شود.
نقل شده است که «یکی از فرزندان امام باقر(ع) مریض بود و در تب شدید میسوخت آن حضرت(ع) بهشدت ناراحت و بیقرار بودند طوری که اصحاب بیم آن داشتند که اگر این بچه از دنیا برود، حضرت(ع) هم از دست برود!
پس از زمانی صدای خانمها بلند شد. امام(ع) به اندرونی رفته و آنها را آرام کردند. با حالتی بشّاش برگشته و با دیگران برخورد نمودند. اصحاب پرسیدند: فرزند شما سلامتی خودش را بهدست آورد؟ حضرت(ع) فرمودند: نه! از دنیا رفت. اصحاب گفتند: بعد از آن همه نگرانی و تکاپویی که برای سلامتی فرزندتان داشتید، ما تصور میکردیم که اگر از دنیا برود، برای شما خیلی سخت خواهد بود. آن حضرت(ع) فرمودند: ما اهلبیت اینگونه هستیم که تلاش خودمان را انجام میدهیم و معلوم است که درباره اطرافیان و نزدیکانمان عاطفه داریم اما وقتی امر خدا تحقق پیدا کرد و دیگر کاری از ما بر نیامد، ما تسلیم میشویم و زیبایی تسلیم خودمان را هم به خدا نشان میدهیم و انبساط خاطر من هم به همین دلیل است.(اصول کافی، ج3، ص226)
وقتی انسان برای تحقق یک امری تلاش خود را انجام داد ولی تلاشش به نتیجه نرسید، باید تسلیم امر خدا شود.