گفتیم یکی از معجزات پیامبر اکرم(ص) معراج آن حضرت بود. در معراج یک جلسه پرسش و پاسخی بین خدا و پیامبر اکرم(ص) اتفاق افتاده و خداوند به سؤال پیامبر اکرم(ص) در مورد افضل اعمال که توکل بر خدا و راضی بودن به رضای خداست پاسخ داده و در تکمیل جواب به مطالبی اشاره فرمود که به اختصار بیان گردید.
در ادامه خداوند به یکی از نعمت های بهشتی اشاره می کند که برای اولیای خاص تدارک دیده است: « یا أَحْمَدُ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ وَ دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَیسَ فِیهَا قَصْمٌ وَ لا وَصْلٌ فِیهَا الْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَیهِمْ کلَّ یوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکلِّمُهُمْ کلَّمَا نَظَرْتُ إِلَیهِمْ وَ أَزِیدُ فِی مِلْکهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِک بِذِکرِی وَ کلامِی وَ حَدِیثِی؛ اى احمد؛ در بهشت قصرى است كه از لؤلؤ و دُر و مرواريد ساخته شده و آنها روى هم انباشته شدهاند ویکپارچه هستند. در اين قصر خاصان درگاه من بسر مىبرند و هر روز هفتاد بار به آنها مىنگرم و با ايشان سخن مىگويم و به وسعت و گستره ملكشان هفتاد برابر مىافزايم و آنگاه كه اهل بهشت از طعام و شراب بهشتى لذت مىبرند، آنان از ياد، سخن و كلام من لذت مىبرند.»
با توجه به تفاوت ماهوی دنیا و آخرت درک این بخش از کلام خداوند و ويژگىهاى این قصر بهشتى برای ما زمینیان محال نباشد خیلی مشکل است. ما با توجه به محدودیتی که در قلمرو ادراک داریم، نمىتوانيم به چگونگى آن واقف گرديم. درک ما در اين جهان، از طريق حواس پنجگانه می باشد، در حالى كه نظام آن جهان با این حواس قابل درک نیست. فقط می توانیم با مقايسه نعمتهاى آن عالم با مشابه دنیوی آنها، تصوير مبهمى از آن عالم داشته باشیم. تصور كاخ ساخته شده از لؤلؤ و جواهرات برای انسانی که خانه خود را با آجر و گچ ساخته است تقریبا محال است. همینقدر می دانيم که بهترین كاخهاى دنيا، در برابر كاخهاى بهشتی در حد یک كوخ است و خوردنی ها و نوشیدنی های دنیوی در برابر طعام و شراب بهشتى به قول معروف محلی از اعراب ندارند.
با این همه ساکنان آن کاخها كه با چشم پوشی از لذتهاى حرام دنيا اجازه بهره مندی از آن طعام و شراب را به دست آورده اند هيچ توجهى به آنها نمی کنند. شرابی که ساقی آن خداست: « عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا؛ [بهشتيان را] جامه هاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر در بر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان باده اى پاك به آنان مى نوشاند.»(سوره دهر، آیه۲۱) شرابی سر به مهر که دیگران برای بدست آوردن آن از یکدیگر سبقت می گیرند: « يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ* خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ؛ از باده اى مهر شده نوشانيده شوند. [باده اى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمت ها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند.»(سوره مطففین، آیات۲۵و۲۶) آنان به طعام و شرابی كه خداوند براى بندگان خاص خود مهيا ساخته است، اعتنا نمى کنند؛ اين افراد از ياد خدا و گفتگوى با او لذت می برند.
درک این مسأله خارج از قلمرو ادراک ماست برای تقریب ذهن مثالی می زنیم. معمولا در هر همایش و مراسمی یک سخنران ویژه دعوت می شود که با توجه به علم، اخلاق و یا موقعیتش از محبوبیت خاصی برخوردار است. همچنین در اغلب مراسم در نیمه های برنامه برای رفع خستگی مهمانان، چند دقیقه ای برای پذیرایی در نظر گرفته می شود بارها دیده شده است در حالی که شرکت کنندگان در مراسم، مشغول بهره مندی از نعمت های مادی(چای و شیرینی) هستند مریدان سخنران ویژه دور ایشان جمع شده و با ایشان صحبت می کنند آنان می دانند چای و شیرینی همه جا وجود دارد ولی صحبت با ایشان مغتنم است ملازمت و گفت و شنود با ایشان را بر پذیرایی مادی ترجیج می دهند . موضوع شبیه این است البته به توان دهها هزار. بدیهی است اولياى خدا از لذت خوردنىها و آشاميدنىهاى بهشتى خبر دارند ولی لذت ياد خدا و سخن گفتن با او بیشتر است.
بیان مسأله: نياز به خوردن و آشامیدن، نياز جسمانى و حيوانى است؛ انسان علاوه بر نیاز جسمانی و حیوانی یک نیاز روحانی و انسانی هم دارد که اولویت با نياز انسانی است و آن، نياز به خداوند است: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ اى مردم شما به خدا نيازمند هستيد و خداست كه بى نياز ستوده است.»(سوره فاطر، آیه۱۵) این نیاز با خوردن و آشامیدن برطرف نمی شود این با نگاه کردن تأمین می گردد که فرمود هر روز هفتاد بار به آنها می نگرم: «اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ كُلَّ يَوْم سَبعينَ مَرَّةً» البته شاید منظور عدد هفتاد نباشد عدد کثرت مد نظر باشد یعنی بیشتر به آنها نگاه می کنم.(الله اعلم)
این عبارت را در کنار آیه ای قرار می دهیم که از نگاه نکردن به گروهی از انسان ها و سخن نگفتن با آنها به عنوان یکی از مجازات جهنمیان یاد شده است: « إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلا أُولَئِكَ لاخَلَاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَ لايُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لايَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لايُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى فروشند آنان را در آخرت بهره اى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.»(سوره آل عمران، آیه۷۷)
از این آیه استنباط می شود سخن نگفتن خداوند و نگاه نكردن او به بندگان عقوبت خیلی بزرگ و نگاه كردن و سخن گفتن او رحمت خیلی بزرگ است. شبیه رحمت نگاه کردن و و عقوبت نگاه نکردن را همه انسانها در دوران کودکی در رابطه با دوستان ـ و برخی از بزرگسالان در زندگی خانوادگی در ارتباط با همسر ـ در قالب قهر و آشتی تجربه کرده اند. وقتی یکی از دو دوست ـ و یا زن و شوهر ـ با دیگری قهر مىكند. هنگام روبرو شدن به او نگاه نمىكند و هنگام صحبت جوابش را نمىدهد. اين بدترين عقوبت است؛ البته اگر صمیمیت بيشتر باشد، اين عذاب دردناكتر خواهد بود.