ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدیدر سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

رابطه سقیفه و عاشورا

به گواهی تاریخ پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خود، بارها امام حسین (ع) را به مردم معرفی و مقام و منزلت ایشان را تبیین کردند. همچنین بارها برای مردم، از شهادت آن حضرت(ع) سخن گفتند و به مردم هشدار دادند. اما متاسفانه پس از گذشت حدود پنجاه سال از زمان رحلت رسول خدا(ص) امام حسین و اصحاب باوفایشان را شهید کردند و اهل بیت عصمت و طهارت را به اسارت بردند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که مردم این‌گونه از اهل بیت(ع) روی­گردان شده و آن حضرت(ع) را به شهادت رساندند، شورای سقیفه است. افرادی که پس از رحلت رسول خدا(ص) خلافت را از محل حقیقی خویش خارج کردند و موجب شدند که ‌‌حضرت علی(ع) بیست و پنج سال خانه نشین گردند، از اولین عاملین واقعه عاشور‌ا هستند.

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و انتخاب خلیفه اول توسط خواص حاضر در شورای سقیفه، به تعصب ­های قومی و قبیلگی، دامن زده شد. اندیشه دنیاپرستی رواج یافت. با کنار گذاشته شدن مومنان واقعی و شایستگان، زمینه برای حضور منافق­ ها و نالایق­ ها، در ارکان زمامداری ولایت­ ها فراهم گردید و به تبع آن بنی امیه در شام به حکومت رسیدند.

سقیفه در لغت به مکان سرپوشیده و سقف ­دار گفته می­ شود. در تاریخ اسلام واژه سقیفه به سقیفه بنی ساعده ـ که مجلس شورای انصار بود و در بیرون مدینه قرار داشت ـ اشاره دارد. شورای سقیفه اولین حرکت سیاسی انصار (اوس و خزرج) بعد از رحلت رسول اکرم(ص) بود و به منظور بیعت با سعد بن عباده به عنوان جانشین پیامبر(ص) شروع شد که به نفع مهاجران به رهبری ابوبکر تمام گردید.

بنا بر تصریح مورخین، بزرگترین و مهمترین عامل ایجاد حادثه سقیفه، دنیاطلبی مهاجر و انصار بوده است. مقداد بن عمرو می ­گوید: « ترجیح دنیا بر آخرت باعث شد خلافت را از خاندان پیامبر اکرم(ص) و اولین ایمان آورنده به رسول خدا(ص) و پسر عموی او و داناترین و فقیه­ ترین و رنج­ کشیده­ ترین مردم در راه اسلام دور کند.»(تاریخ یعقوبی، ج2، ص54)

حضرت علی(ع) در خطبه شقشقیه پس از بیان ماجرای غم ­انگیز غصب منصب جانشینی پیامبر اعظم(ص) و انتقال خلافت از خلیفه اول به دوم و سوم، چگونگی دست­یابی خود به حکومت را بیان کرده و از پیمان شکنی اصحاب جمل و خروج خوارج از دین و ظلم معاویه و اصحاب او سخن می گوید. آن حضرت(ع) عامل همه این حوادث را دنیاپرستی دانسته و می فرمایند: «ولکنهم حیلت الدنیا فی اعینهم و راقهم زبرجها؛ اما دنیا در چشمانشان زیور یافت و زینت دنیا آنان را شگفت زده کرد.»

تشکیل شورای سقیفه آثار زیانباری برای جامعه اسلامی داشت که اولین اثر این رویداد ـ خواسته یا ناخواسته ـ بی­ توجهی به شایستگان و ترجیح فاضل به افضل بود. این امر کم­ کم به صورت یک سنت درآمد و باعث رواج این فکر شد که علی­ رغم وجود شایستگان برای در دست گرفتن قدرت و حکومت، عدول به دیگران که در مراتب بالایی از شایستگی نیز نیستند، اما متکی به رأی مردم هستند، امری پسندیده و مقبول است.

ابن ابی الحدید ضمن اعتراف به این امر چنین می ­نویسد: «مردم از کسی که از نظر فضیلت، جهاد، علم، سیادت و شرافت همتایی نداشته عدول کردند و با کسانی که او نیز پارسا و عادل بود بیعت کردند. این داستان شبیه این است که در شهری دو فقیه باشند یکی عالم و دیگری اعلم، حال اگر پادشاه، فقیه عالم را به جای اعلم به منصب قضاوت منصوب کند و به همین سبب فقیه اعلم از این کار رنجیده و آزرده گردد، خدشه ­ای به کار قاضی نیست و نمی ­شود او را فاسق خواند.» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص157)

دومین اثر حادثه سقیفه این بود که میان مقبولیت و مشروعیت خلط آشکاری واقع شد. بیعت مردم ملاک حقانیت حاکم شد. این ثمره سقیفه در دراز مدت باعث شد که هر کسی به هر طریقی به قدرت و حکومت برسد و بتواند از مردم برای خود بیعت بگیرد، حاکم قانونی و شرعی محسوب شود که این امر نقطه آغاز انحراف در حکومت اسلامی بود.

از جمله آثار دراز مدت شورای سقیفه این بود که امامت و خلافت از یکدیگر جدا شدند. منصب جانشینی پیامبر اکرم(ص) که منصبی الهی بود و امامت نام داشت به منصبی دنیوی تبدیل شد و به خلافت تغییر نام یافت و این نظریه که اختیار حکومت با ملت است تثبیت گردید. «بر همین اساس فقها و متکلمان اهل سنت بر عدم لزوم نص و عصمت امام اتفاق نظر دارند و اجتهاد را برای او کافی می دانند و خلافت مفضول را با وجود افضل صحیح می ­دانند و معتقدند فسق موجب برکناری خلیفه نمی ­شود و نیز خلافت را می ­توان از طریق غلبه­ گری به دست آورد.»(نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص355) ثمره حادثه سقیفه این بود که در صدر اسلام کسانی چون معاویه و سلسله­ های بنی ­امیه و بنی­ عباس  خود را جانشینان پیامبر(ص) قلمداد می­ کردند و حکومت بر مردم را حق مسلم خود می­ دانستند.

یکی از والیان گمارده شده از سوی عمر و عثمان، معاویه است. وی بعد از شهادت امام علی(ع) ادعای خلافت کرد و از مردم بیعت گرفت؛ ابتدا مردم شام با وی بیعت کردند. البته او از زمانی که استاندار شام بود به فکر تبلیغ و ترویج و معرفی خود و فراهم کردن زمینه ­های خلافت بود. وی در برپایی جنگ جمل اگر چه در ظاهر ادعای خون خواهی خلیفه سوم را داشت؛ اما در واقع اقدامی برای دستیابی به حکومت و رسیدن به خلافت بود و همچنین جنگ صفین که علیه امام علی(ع) به راه انداخت.

معاویه برای تقویت پایه ­های خلافت از هوش و سیاستمداری سه تن از بزرگان صحابه یعنی عمرو عاص و زیاد بن ابیه و مغیره بن شعبه برخودار بود. مغیره بن شعبه نخستین کسی است که معاویه را تشویق کرد تا یزید را ولیعهد خویش سازد. در دو دهه خلافت معاویه، بنی­ امیه تلاش کردند تمام آثار و نشانه­ های دین و دیانت را از میان بردارند. بعد از شهادت حضرت علی(ع) با فریب یاران امام حسن(ع) عرصه را بر آن حضرت(ع) تنگ کرده و به دست همسر فریب خورده ­اش به آن حضرت(ع) زهر خورانده و به شهادت رساندند. در مورد امام حسین(ع) موضوع بیعت را مطرح کردند. البته می ­دانستند که آن حضرت(ع) اهل بیعت با یزید نیست. خواستند ایشان را در مراسم حج ترور کنند که امام از این امر با خبر شده و از مکه خارج شدند. امام(ع) را به عنوان کسی که از بیعت با خلیفه زمان امتناع کرده است، معرفی کردند تا بتوانند افکار عمومی را علیه ایشان بسیج کنند و آنان را به رویارویی نظامی بکشانند.

در چنین موقعیتی مردمی که اسلام را از طریق واعظان و مبلّغان معاویه و یزید یاد گرفته ­اند به جای همراهی امام حسین (ع) به نبرد با او می ­پردازند. به این ترتیب شمشیری که پنجاه سال پیش در جریان سقیفه از غلاف درآمده بود در کوره حوادث روزگار تیز و برنده­ تر شد و در سال شصت و یک هجری قمری با قرار گرفتن در حنجره امام حسین(ع) به پایان راه رسید.

در ماجراي کربلا، تمام کسانی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) با غصب حکومت، اهل‏ بيت(ع) را از صحنه اجتماعی و سياسی امت کنار زدند، تا آنان ‏که برای کشتن ایشان گرد آمدند و با بنی ­امیه همراهي و از یزید متابعت کردند، شريک جرم هستند. اين نکته را در زيارت عاشورا یادآور می­ شویم: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَه عَلَى ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ و تابَعَت عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً؛ خدایا لعنت كن اوّلین ظالمی را كه به حق محمّد و آل محمّد ظلم كرد و آخرین كسى را كه در این راه از او پیروی نمود. خدایا لعنت كن گروهی را كه با حسین جنگیدند و گروهی را که همراهى نمودند و گروهی را که برای کشتن او پیمان بستند و از آن پیمان تبعیت کردند. خدایا همه آنها را لعنت کن» نتیجه بحث:

کان که طرح بيعت شورا فکند      خود همانجا طرح عاشورا فکند

چرخ در يثرب رها کرد از کمان       تير کاندر نينوا شد بر نشان

نيّرتبريزي

سقیفهخلافتامامتعاشورا
۳
۰
محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید