با توجه به اهمیت رضایت خداوند در کارها، انسان مومن همواره تلاش می کند که رضایت خدا را در هر امری به دست آورد. البته رضايت و خشنودی خدا امری نسبی است، چون معرفت، ايمان، اطاعت و اخلاص انسان ها متفاوت است و ميزان رضايت مندی خداوند به ميزان عمل آنان از لحاظ كميت، كيفيت، اخلاص و معرفت بستگي دارد.
بدیهی است برخي رفتارها از ويژگی های خاص و ممتازی برخوردار هستند و در رأس امور قرار دارند که خداوند در قرآن مجید به آنها اشاره نموده است؛ از جمله:
ـ ايمان به خدا و قيامت
ـ هجرت از وطن برای حفظ دين
ـ جهاد در راه خدا با مال و جان
ـ ولايت و پيروی از رهبر الهی
ـ صداقت در گفتار و عمل
ـ رعايت تقوا در همه كارها به ویژه در مورد حق الناس
ـ صبر و استقامت و پشتكار در طاعت خدا و ترك حرام
ـ شكر نعمت های مادی و معنوی
ـ برای خدا بودن حب ها و بغض ها و...
به عنوان نمونه دو آیه نقل می شود: «قالَ اللَّهُ هذا یوْمُ ینْفَعُ الصَّادِقینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه؛ خدا گفت: این روزى است که راستگویان را راستى گفتارشان سود دهد. برای آنها بهشتهایى است که در آن نهرها جارى است. همواره در آن جاویدان خواهند بود. خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند.»(مائده، آیه119) همچنین: «وَ السَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیم؛ از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آنان که به نیکى از پىشان رفتند، خدا خشنود است و ایشان نیز از خدا خشنودند. برایشان بهشتهایى آماده کرده است که درآنها نهرها جارى است و همیشه در آنجا خواهند بود، این همان کامیابى بزرگ است.»(توبه، آیه100)
باید به این نکته توجه کرد که «خشنودی به معنایی که برای ذات باری تعالی به کار رفته با خشنودی انسان فرق میکند. خشنودی در انسان یک نوع، توجّه قلبى و جاذبه روحى است، در حالىکه خداوند نه قلب دارد و نه روح و ذات خداوند از هر تغییری منزّه است؛ لذا تأثیر پذیری و انفعال، در ذات خدا راه ندارد و محال است مخلوقات در ذات خدا تأثیر بگذارند. بنابراین نه رضایت خدا، از سنخ تأثیر پذیری و انفعال است و نه غضب او. خشنودی و غضب خدا، از صفات فعلی او هستند و صفات فعلی خدا، از نسبتی که بین خدا و فعل او(مخلوقات) وجود دارد انتزاع میشوند. بنابر این، رضایت خدا از اوصاف فعلیه او است، نه ذاتیه، او در ذاتش متصف به صفتى نمیشود که قابل تغییر و تبدل است، و در نتیجه ذاتش هم با آن تغییر و تبدل یابد، اگر بندگانش یک روز نافرمانیش کنند، دچار خشم گردد و در روز دیگرى اطاعتش کنند راضى شود، اگر مىگوییم خدا راضى مىشود، معنایش این است که او با بنده خود معامله رضایت مىکند؛ بر او رحمت مىفرستد و نعمتش را ارزانیاش مى دارد. او را به پاس بندگی و اطاعتش بهشت و نعمتهای بهشتی ارزانی میدارد و اگر مىگوییم غضب مىکند، معنایش این است که او با بندهاش معامله غضب مىکند؛ یعنى رحمت خود را از او دریغ نموده، او را دچار عذاب مىسازد؛ از اینرو، ممکن است که نخست راضى شود و بعد به جهت نافرمانى بندهاش غضب کند، یا بر عکس، ابتدا غضب کرده و بعد به دلیل اطاعتى که از بندهاش سرزد از او راضى شود.»(المیزان فی تفسیر القرآن، ج9، ص376)