ستون حَنّانه، نامی است که به یکی از ستونهای چوبی مسجدالنبی در مدینه داده شدهاست. محل این ستون را در سمت مغرب محراب پیامبراکرم(ص) و نزدیکترین ستونها به محراب نماز پیامبر و چسبیده به دیوار قبلی مسجد دانستهاند. این ستون به علت ناله ای که در فراق پیامبراکرم(ص) کرد «حنانه» نامیده شده است. شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الآمال» هنگام ذکر معجزات رسول اکرم(ص) جریان این واقعه را چنین نقل میکند: «خاصّه و عامّه به سندهای بسیار روایت کردهاند که چون حضرت رسول(ص) به مدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد در جانب مسجد درخت خرمائی خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت(ص) خطبه میخواند بر آن درخت تکیه میفرمود پس مردی آمد و گفت: یا رسولاللّه، رخصت ده که برای تو منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری و چون مرخص شد برای حضرت(ص) منبری ساخت که سه پایه داشت و حضرت(ص) بر پایه سوم مینشست، اول مرتبه که آن حضرت(ص) بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند نالهای که ناقه در مفارقت فرزند خود کند؛ پس حضرت(ص) از منبر به زیر آمد و درخت را دربرگرفت تا ساکن شد. حضرت(ص) فرمود: اگر من آن را دربرنمیگرفتم تا قیامت ناله میکرد. مولوی این داستان را چنین به نظم کشیده است:
استن حنانه از هجر رسول ناله میزد همچو ارباب عقول
گفت پیغامبر چه خواهی ای ستون گفت جانم از فراقت گشت خون
مسندت من بودم از من تاختی بر سر منبر تو مسند ساختی
گفت خواهی که ترا نخلی کنند شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حقت سروی کند تا تر و تازه بمانی تا ابد
گفت آن خواهم که دایم شد بقاش بشنو ای غافل کم از چوبی مباش
آن ستون را دفن کرد اندر زمین تا چو مردم حشر گردد یوم دین
تا بدانی هر که را یزدان بخواند از همه کار جهان بیکار ماند