ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سخنان این روزهای علی(ع) با زهرا(س)

یا فاطمه

هر زمان کردم نظر دیدم که بیداری چرا؟ پیشِ رویم چادر از رو بر نمیداری چرا؟

کس نمی گوید سلامم...کس نمی گوید جواب بین این غمها تو قفلِ غم به لب داری چرا؟

رنگِ رخسارت خبر از روزگارت می دهد کارِ خانه پس چرا لبخندِ اجباری چرا؟

هر چه پرسیدم ز حالت زود گفتی بهترم پس بگو دستت ز پهلو بَر نمیداری چرا؟

ردِّ خونی پشتِ در روی زمین بینم... ولی خیره با چشمان کم سو سوی مسماری چرا؟

یارِ هجده ساله ام رنگت چنان صد ساله هاست دست بر زانو خمیده سمت دیواری چرا؟

این دعایت را شنیدم مرگ می کردی طلب نوبهارِ خانه ام از عمر بیزاری چرا؟

ای همه پشت و پناهم عزم رفتن کرده ای؟ قصدِ این داری که از من دست برداری ؟ چرا؟

صبح تا شب کارِ خانه نیمه ی شب گرمِ آه هر زمان کردم نظر دیدم که بیداری چرا؟

حبیب الله موحد

حضرت علی علیه السلامفاطمه زهرابیماریمسمار
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید