استاد علامه محمدتقی جعفری به سال ۱۳۰۴ هـ.ش در تبریز چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در تبریز آموخت. سپس در تهران ، قم و نجف از محضر علمای بزرگ کسب فیض نموده در سنین جوانی به درجه اجتهاد نایل آمد. علاقه وافر به فلسفه و مطالعات عمیق و گسترده همراه با دقت نظر و تامل او را به سرچشمه علم و حکمت رساند و خود او به مرجعی در فلسفه و شاخه های مختلف علوم تبدیل گشت. چاپ بیش از یکصد اثر در حوزه های گوناگون علوم انسانی نشانگر بخشی از فعالیتها ی فکری اوست. استاد در سال ۱۳۷۷ به ابدیت پیوست.
نثر علامه ساده ،روان و به زبان محاوره ای است . حتی وجود اصطلاحات و موضوعات بر گرفته از قرآن و حدیث و استشهادات عربی و...در تمامی آثارش، نثر استاد را از سادگی خارج نساخته است و اگر در برخی از آثار پیچیدگی هایی مشاهده می شود به خاطر غامض بودن نفس مطالب عرفانی و فلسفی است که ایشان مطرح میفرمایند و این موضوع نمیتواند دلیلی بر مصنوع بودن نثر ایشان ذکر شود؛ چون علامه جعفری از زبان به عنوان وسیله ای برای طرح مسایل علمی استفاده میکنند همانند بعضی از نویسندگان نیازی به طرح موضوعات علمی به شکل متکلّفانه ندیده اند.
آثار استاد
عناوین تعدادی از آثار به چاپ رسید ه ایشان بدین شرح است:
ـ تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی مولوی ( ۱۵ جلد)
ـ تر جمه و تفسیر نهج البلاغه (بیش از ۲۰ جلد )
ـ تحلیل شخصیت خیام
- حکمت، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجو ی
ـ زیبایی و هنر از دید گاه اسلا م
ـ از دریا به دریا ( کشف الابیات مثنوی)
ـ وجدان از نظر اخلا قی و روانی و فلسفی
- هنر از دیدگاه اسلام
ـ آفرینش انسان
- نیایش امام حسین (ع) در بیابان عرفات
ـ حرکت و تحو ل
ـ مولوی و جهان بینی ها
ـ علم از دیدگاه اسلام
ـ سه شاعر
- عرفان اسلامی
- و ده ها کتاب و صدها مقاله دیگر در موضوعا ت مختلف.
نمونه ای از نثر علامّه محمد تقی جعفری از کتاب «علم از دید گا ه اسلام»
ـ ... یکی از بهترین و روشنترین نمونه شخصیت بزرگ اسلامی در نشان دادن اینکه دین و علم در اسلام دو بعد از یک حیات معقول است جلال الدین محمد مولوی است. این همان شخصیت علمی و جهان بین و عرفانی است که مورد قبول جوامع شرق و غرب است به طوری که اگر بخواهیم آنچه را که متفکران شرق و غرب در باره این شخصیت کم نظیر از نظر معرفت گفتهاند جمع آوری کنیم قطعا باید چند مجلد کتاب در این باره بنویسیم، فقط ما درباره این شخصیت نیک نیت از متفکران مشرق زمین و به یک جمله از مغرب زمین ها قناعت می کنیم. بیتی که در مشرق زمین گفته شده است، این است:
من نمی گویم که آن عالی جناب **** هست پیغمبر ولی دارد کتاب
امّا جمله مغرب زمینیها چنین است: « من عمرم را در محصولات فکری شخصیت های ادبی و انسان شناسی صرف کردهام، من هومر تا ویکتورهوگو، پس از او را نیز با شور و اشتیاق فراوان مطالعه کردهام، همه آنان در برابر مولوی جلال الدین طفل ابجدخوانی بیش نیستند، من سالهای زیادی از عمرم را در آثار علمی و جهان بینی و عرفانی این شخصیت عجیب صرف کردهام و به ناتوانی خود از توضیح گسترده و عمیق دیدگاه علمی و جهان بینی عرفانی او اعتراف صریح می نمایم. همین قدر میتوانم بگویم: به اضافه اینکه جلال الدین صد ها مطلب حتّی از دیدگاه عینی گرایانه امروز برا ی بشریت عرضه کرده است... .» ( موریس باریس)