زمان معاصر
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز افراد زیادی به نمایندگی از طرف حضرت امام(ره) و مردم برای انجام کارهایی برگزیده شدند و چون بر خلاف خواسته موکلین خود عمل کردند سقوط نمودند؛ که به دو مورد اشاره می شود:
۱ ـ مهندس مهدی بازرگان،
وی سیاستمدار، روشنفکر دینی و پژوهشگر قرآنی در دوره معاصر بود و از مدافعین اسلام از طریق اثبات علمی بودن دین به شمار می رفت. او به موجهسازی گزارههای دینی با علوم تجربی اعتقاد داشت به طوری که در کتاب «مطهرات در اسلام» سعی نمود وجه علمی احکام دینی ـ به خصوص در بخش نجاسات ـ را نشان دهد. بازرگان در زمان تدریس در دانشگاههای ایران، فعالیتهای مذهبی بسیاری داشت و به عنوان سمبل یک استاد مسلمان در دانشگاه شناخته می شد. از آثار قرآنی او مجموعه «سیر تحول قرآن» از شهرت بیشتری برخوردار است.
فعالیتهای دینی مهندس بازرگان، از فعالیتهای سیاسی او بیشتر بود. وی اولین نمازخانه را در محیط دانشگاه تهران ـ در دانشکده فنی ـ ایجاد کرد. او با ایراد سخنرانیهای متعدد در مجالس و محافل مذهبی و علمی، خلاء اعتقادی و علمی جوانان را پر میکرد و در برابر تبلیغات ضددینی احزابی همچون حزب توده و جریانهای تجددزده و دینستیز نقش مؤثری داشت.
مهدی بازرگان در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ به پیشنهاد شورای انقلاب، توسط امام خمینی(ره) مأمور تشکیل دولت موقت گردید. معظم له در حکم نخستوزیری وی قید میکنند که من با پیشنهاد شورای انقلاب شما را به عنوان نخستوزیر موقت جمهوری اسلامی تعیین میکنم.
متأسفانه ایشان خیلی زود عهد و پیمانی را که با امام بسته بود شکست و با نهادهای انقلابی که امام(ره) ایجاد کرده بودند مخالفت نمود. مخالفت وی با کمیتههای انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اولین روزهای کاری شروع شد.
دولت موقت مهندس بازرگان خواستار نظارت امریکاییها در برگزاری همه پرسی تعیین نظام سیاسی بود و از نظریه جمهوری دمکراتیک اسلامی حمایت می کرد که با واکنش شدید امام خمینی مواجه شد. رفتارهای مهندس بازرگان و ارتباط بیش از حد اعضای دولت موقت با مقامات آمریکایی و ملاقات وی با معاون رئیس جمهور آمریکا به تدریج زمینه سقوط مهندس بازرگان را فراهم کرد و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ص) باعث گردید وی برای همیشه از صحنه انقلاب کنار رود. بازرگان در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۸ از سمت نخستوزیری استعفا داد و امام(ره) مسئولیت های نخست وزیر را به عهده شورای انقلاب گذاشتند.
بعد از سقوط دولت موقت، بازرگان کاملاً از نظام جدا شد و به منتقد انقلاب، امام و نظام تبدیل گردید. وی در کتاب «بازیابی ارزشها» حقیقت موضوع را بیان می کند: «من از ابتدا با آیتالله خمینی اختلاف نظر داشتم. شاید ایشان متوجه نشده بود. ایشان ایران را برای اسلام میخواست و من اسلام را برای ایران میخواستم.»(ر.ک: بازیابی ارزشها، ص24۷)
مهندس بازرگان در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده تهران، به مجلس راه یافت و در فراکسیون اقلیت مجلس قرار گرفت. او در چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به عنوان کاندیدا ثبت نام کرد، که صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید نگردید. متأسفانه او قدر اعتماد امام(ره) را ندانست و قدم در راهی گذاشت که خسران در دنیا و آخرت را به دنبال داشت.
۲ ـ سید ابوالحسن بنیصدر
وی سیاستمدار، اقتصاددان و نخستین رئیسجمهور اسلامی ایران بود. او در دانشگاه تهران، در رشته اقتصاد تحصیل کرده بود. وی مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بوده و به خاطر فعالیتهای سیاسی، دو بار دستگیر و زندانی شده است. وی پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، به فرانسه رفت و در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، فعالیت نمود.
بنی صدر از دانشگاه سوربن دکترا گرفت و در آن دانشگاه به تدریس پرداخت. وی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بهعنوان یک ناسیونالیست اسلامگرا و اقتصاددان انقلابی، با ایراد سخنرانی، چاپ و انتشار مقاله و کتاب، به مبارزه با حکومت شاه میپرداخت. با ورود امام خمینی(ره) به پاریس، به استقبال معظم له رفت و در جمع همراهان ایشان قرار گرفت. وی در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ همراه امام(ره) به کشور بازگشت.
بنی صدر در تیر 13۵۸ معاون وزیر اقتصاد شد و پس از استعفای دولت موقت در آبان ماه، همزمان به سمت وزیر اقتصاد و امور دارایی و سرپرست وزارت امور خارجه منصوب گردید. او در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری شرکت و اعتماد هفتاد و شش درصد از رای دهندگان به خود جلب کرد و به عنوان نخستین رئیسجمهور اسلامی ایران انتخاب گردید. امام خمینی(ره) به او اجازه داد پیش از تشکیل مجلس شورا، با ادای سوگند، کار خود در ریاست جمهوری را آغاز کند. معظم له در مراسم تنفیذ طی سخنان کوتاهی از وی خواست مابین قبل از ریاست جمهوری و بعد از ریاست جمهوری، در اخلاق روحی او تفاوتی نباشد.
امام خمینی(ره) به منظور تمرکز قدرت و تثبیت موقعیت او، وظایف فرماندهی کل قوا را نیز به وی تفویض نمود. متأسفانه بنیصدر قدر این الطاف را ندانست و با سوء استفاده از این موقعیت، اهدافی چون از دور خارج کردن سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی و کاستن از نفوذ روحانیون و انقلابیون را در دستور کار خود قرار داد. دوران ریاست جمهوری بنی صدر با تنشهای بسیار همراه شد.
کارهای خلاف بنی صدر باعث شد وی در 3۱ خرداد سال1360 در مجلس شورای ملی استیضاح شده و با رای نمایندگان به عدم کفایت سیاسی بهطور رسمی از مقام خود عزل گردد. بنی صدر چند روز بعد، به همراه مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، با پوشش زنانه از ایران گریخت و در فرانسه به عنوان «رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت» مستقر گردیده و به مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی پرداخت. وی قدر اعتماد حدود یازده میلیون ایرانی را ندانست و به جای خدمت به مردم که ولی نعمت او بودند برخلاف نظر موکلین خود قدم برداشت؛ سقوط کرد و دنیا و آخرت خود را تباه نمود.