تیم اندرویدِ گوگل به تازگی دو تغییر متفاوت ایجاد کرده است:
۱- تغییر نام از Android Open Source Project به Android Open System Platform
۲- ارائه ابزار Android Studio for Platform (ASfP)
به بهانه این دو تغییر تصمیم گرفتم کمی در مورد اندرویدِ گوگل بنویسم.
ما علوم/مهندسی کامپیوتر خواندهها، برای درس سیستمعامل، یا تننبام خواندهایم یا سیلبرشتز و استالینگز؛ در این کتابها، یا دیگر منابع با کیفیت مؤلفین ایرانی، وقتی سیستمعامل میخوانیم مباحثی مانند چرخه حیات یک پردازه، مدیریت حافظه، چندپردازگی/چندنخی در سیستمعامل، ورودی/خروجی را بحث و بررسی میکنیم. تمامی این مباحث، کاملا فنی هستند و این طور نیست که در مدیریت پردازه بگوییم اگر میخواهید عملکرد بهتر را بگیرید چارهای ندارید جز اینکه از محصول فلان شرکت باید استفاده کنید. حقیقتا اصلا انتظار چنین بحثی هم نداریم؛ برای چند لحظه فکر کنید سرِ کلاسِ سیستمعامل، مباحث بازاریابی در حین بیان بحث SJF (کوتاهترین کار، اول) در مدیریت پردازه گفته شود.
در کمال ناباوری! اما در اندرویدِ گوگل، مسئله گونه دیگری است. اندروید خیلی زود مسائل بازاری و بازاریابی را در معماری سیستمعامل وارد کرد. شاید برای خواننده این سوال پیش آید که چرا این موضوع اصلا مهم است و نیاز به بحث دارد. اجازه دهید اینگونه بگویم: وقتی ما در حال طراحی معماری یک سامانه نرمافزاری هستیم به طور معمول به جنبههای فنی فکر میکنیم اینکه مثلا چگونه سیستم مقیاسپذیر باشد، چگونه خطا را تحمل کند، چگونه تراکنشهای امن انجام دهد و اینطور بحثها. حالا فکر کنید بدین شیوه فکر کنیم: چگونه معماری را طوری طراحی کنیم که توسعهدهنده، برای استفاده نزدیک-به-بهینه معماری ما، ملزم به استفاده از فلان سرویسِ تجاریمان شود (که پولی است و کدبسته). در کمال ناباوری! وقتی روی سیستمعامل متنباز اندروید میخواهید یک سامانهای را راهاندازی بکنید خیلی عجیب نیست که برخورد کنید با چنین اتفاقی، یعنی الزام به استفاده از سایر محصولات انحصاریِ تجاریِ کدبسته مثل Google Play Services (در حالی که اساسا شما در حال استفاده از سیستمعامل هستید و نباید مقید شوید به استفاده از یک محصول تجاری).
شاید از ابتدا نگاهمان به اندروید اشتباه بوده است! یعنی نباید اندروید را مانند یک سیستمعاملِ حاصل از دل دانشگاه یا یک آزمایشگاه تحقیقاتی یا یک پایاننامه دانشگاهی میدیدیم. اندروید در حاشیه یک نمایشگاه شکل گرفت؛ خواستگاهش نمایشگاه (یک محل تجاری با حضور بازاریابان و تصمیمگیران/تصمیمسازان) و ادامهاش هم در یک شرکت تجاری بود. احساس میکنم با یک خطای شناختی (سوگیری شناختی) مواجه شدیم و از پس آن برنیامدیم! در طی این سالها، تیم اندرویدِ گوگل، برای رسیدن به مقاصد بازاریابی/سیاستی، کارهای (نماشی) زیادی انجام داده است. یکی از این کارها، راهاندازی OHA بود که به نظر میرسد فقط برای به کرسی نشاندن سیاستهایش ایجاد کرد و خیلی زود پروندهاش را جمع کرد.
اندرویدِ گوگل، مدلهای درآمدی جالبی برای محصولاتش توسعه داده است که هنوز به نظرم برخی از آنها برای جامعه توسعهدهندگان و مدیران کسب و کار، کشفنشده باقی مانده است (مگر برای کسانی که در حوزه توسعه سیستمعامل اندروید و طراحی/تولید گوشی اندرویدی کار میکنند). یکی از آنها هزینه استفاده از Google Play Services است.
در مورد تغییر اول باید گفت: میدانیم و میدانستیم که اندروید یک پروژه متنباز (Open Source) است اما هیچگاه نشأتگرفته از جامعه (Community-driven) نبوده است (بر خلاف مثلا سیستمعاملهای گنو/لینوکسی که میبینیم حول برخی از آنها، Mail List شکل گرفته و با همافزایی، هرچند کمی استبدادی، جامعهمحوری به چشم میخورد). روال اندروید اینگونه بوده است که تغییرات را اعمال و در گردهمایی Google IO اطلاعرسانی میکرده است. حالا پس از سالها (تقریبا ۱۵ سال)، گوگل به جای پروژه متنباز اندروید میگوید سکوی سامانه باز اندروید. به نظر میرسد یک دلیل این است که دیگر نیاز به جلب اعتماد از طریق متنبازی ندارد و حالا همچنان میخواهد به عنوان سکو در کنار رقبای چینی زنده بماند (سیستمعامل هارمونی و هایپراُاِس شیائومی). البته این سالها، شکایتهای زیادی حتی از سوی اروپاییها به دلیل نقض قانون رقابت (Antitrust) علیه اندرویدِ گوگل بوده است که شاید این اصطلاح آنجا نیز بتواند برای این نشان تجازی اثربخش باشد.
در مورد تغییر دوم باید گفت: سالهاست که توسعهدهندگان سیستمعامل (که تعدادشان در برابر توسعهدهندگان برنامک یا همان اپلیکیشنهای اندرویدی بسیار بسیار کم است) منتظر چنین اتفاقی بودند اما گوگل ابزارهای داخلیاش که برای توسعه بخش سیستمعامل استفاده میکند را منتشر نمیکرد. به عبارت دیگر، برای توسعه زیستبومش، ابزار Android Studio و هرچه بخواهید سند رایگان و بهروز در اختیار توسعهدهندگان اپلیکیشن قرار داده است (چرا که توسعهدهندهِ اپلیکیشن بیشتر، یعنی تعداد اپلیکیشن بیشتر، و این یعنی اکوسیستم بزرگتر، وابستگی بیشتر، قدرت و پول بیشتر). اما در حوزه توسعه خود سیستمعامل چطور؟ به سختی میتوان حتی سند رایگانِ بهروز روان پیدا کرد چه رسد به ابزار. حالا، انتشار این ابزار پس از ۱۵ سال، شاید ورود اندروید به دیگر زمینهها مانند ساعت هوشمند و اینترنت اشیا را برای تولیدکنندگان خرد سهلالوصول میکند.
خوشحال خواهم شد از نظرات و گمانهزنیهای شما در بخش نظرات مطلع بشوم.