داستان هر موفقیت با کسی شروع میشود که تصمیم گرفت اقدام کند.
با چرا شروع کنید (بخش ۳ از ۴)
جملات مهم و کوتاه از متن کتابها و منابع برگزیده با موضوع#استارتاپ،#کارآفرینی و#مدیریت • کاری از@mreza_rajabi
- کتاب: #با_چرا_شروع_کنید، رهبران بزرگ چگونه الهامبخش دیگران میشوند؟
- نویسنده: #سایمون_سینک
- ترجمه: علیرضا خاکساران
- انتشارات: #آموخته

شرکتهایی با #چرایی قوی به کارکنانشان الهام میدهند، بهرهوری این کارکنان بالا میرود، کارهای نوآورانهتری انجام خواهند داد و احساسی را با خود به محل کار میآورند که افراد دیگری را که مشتاق کار کردن در چنین شرکتی هستند، جذب میکند.
اینکه به شخصی پول زیادی بدهید و از او بخواهید ایدههای فوقالعاده بدهد، معمولا به نتایج ناچیزی میانجامد. اما اگر تیمی از افراد با #ذهنیت مشابه را جمع کنید و به آنها هدفی بدهید که دنبال آن بروند، باعث ایجاد حس بزرگتر کار تیمی و رفاقت در آنها میشوید.
توانایی شرکت برای #نوآوری فقط برای پرورش ایدههای جدید مفید نیست، برای مبارزه در شرایط دشوار نیز ارزشمند است. وقتی افراد به صورت هدفمند سر کار میآیند، دستوپنجه نرم کردن با لحظات سخت برایشان آسانتر است،حتی ممکن است فرصت جدیدی از این شرایط سخت بسازند.
شرکتهای متوسط به افرادشان کاری میدهند که انجام دهند اما نوآورترین سازمانها به افرادشان چیزی میدهند تا به سمت آن حرکت کنند. نقش #رهبر این نیست که همیشه ایدههای فوقالعاده ارائه دهد بلکه این است محیطی بسازد که در آن، ایدههای فوقالعاده اتفاق بیفتد.
سازمانهای عالی به این دلیل عالی میشوند که افراد درون سازمان احساس میکنند از آنها محافظت میشود. فرهنگی قدرتمند باعث ایجاد #احساس_تعلق میشود. افراد سر کار میآیند و میدانند که روسا، همکاران و سازمانشان به عنوان یک کل از آنها محافظت خواهند کرد.
یک #رهبر فوقالعاده میداند کسب #اعتماد یک سازمان توسط تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن همه به دست نمیآید، با خدمت به کسانی که به شما خدمت میکنند اتفاق میافتد. همین اعتماد نامرئی است که به رهبر، دنبالکنندگان مورد نیازش را میدهد تا کارها را انجام دهد.
#نوجویان به شدت دنبال محصولات و ایدههای جدیدند و هر پیشرفتی در این زمینه، آنها را جذب میکند. اولین بودن یکی از محورهای اصلی زندگی آنهاست. درصد کوچکی از جمعیت را تشکیل میدهند. آنها ما را به چالش میکشند تا جهان را به گونهای متفاوت ببینیم.
فراموش نکنید #وفاداری زمانی اتفاق میافتد که افراد حاضر باشند عدم آسودگی را تحمل کنند یا پول بیشتری در ازای معامله با شما بپردازند. حتی ممکن است پیشنهاد بهتری را بخاطر شما رد کنند، کاری که #اکثریت_پیرو به ندرت انجام میهند.
#پذیرندگان_اولیه شبیه #نوجویان هستند و ارزش فرصتهایی را که ایدهها در اختیار قرار میدهند، میدانند. آنها میتوانند قابلیت بالقوه محصول یا ایدهای را ببینند، لذا حاضرند با نقصهای آن کنار بیایند. آنها مانند نوجویان به احساس درونیشان اعتماد میکنند.
همیشه #بهترین، برنده نمیشود. اگر پذیرفته شدن در #بازار_انبوه برایتان مهم است، باید #قانون_انتشار_نوآوری را در نظر داشته باشید. در نظر نداشتن آن میتواند باعث هزینههای مالی زیاد و #موفقیت متوسط شود، آن هم در صورتی که شانس بیاورید و #شکست نخورید.
عطف نقطهایست که در آن #رشد کسبوکار یا انتشار ایده با سرعتی فوقالعاده شروع به حرکت میکند؛ محصول در بازار پذیرفته و ایده به جنبش تبدیل میشود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، این رشد نه تنها #رشد_نمایی بلکه رشدی خودکار است. این جریان خودبهخود پیش میرود.
#هدف کسبوکارتان نباید این باشد به هر کسی که محصول شما را میخواهد (اکثریت) خدمات دهید، بلکه در عوض افرادی پیدا کنید که به باورتان #باور دارند. این افراد ارزش بیشتری برای کارتان قائلند و با خوشحالی حاضرند پول بیشتری بپردازند یا عدم آسودگی را تحمل کنند.
اگر در تمرکز روی #پذیرندگان_اولیه منظم باشید، #اکثریت در نهایت به سمت شما خواهد آمد. اما باید این فرآیند را با #چرایی شروع کنید. فقط تمرکز روی به اصطلاح تاثیرگذاران کافی نیست. مشکل این است “کدام تاثیرگذاران” بیشتر از دیگران جزء تاثیرگذاران حساب میشوند.
چطور میتوانید کاری کنید که افراد بیشتری “بفهمند قضیه چیست”؟ این همان چیزی است که #جفری_مور از آن با نام #شکاف یاد میکند، انتقال از #پذیرندگان_اولیه به #اکثریت_پیشگام؛ و البته که انتقال سختی است اما نه اگر #چرایی خود را بدانید.
کیفیت محصول دلیل رسیدن سیستم به #نقطه_عطف نیست. بلکه افرادی که در #ارزش ها و #باور های شما مشترکاند، باعث رسیدن سیستم به نقطهی عطف میشوند. نقش شما در این فرآیند این است که درباره #هدف، دلیل یا باورتان کاملا واضح صحبت کنید.
#انرژی انگیزه میدهد، اما #جذبه الهام میبخشد. انرژی را راحت میتوان دید، اندازهگیری و تقلید کرد. جذبه را به سختی میتوان توصیف کرد، اندازهگیریاش تقریبا غیرممکن است و نمیتوان از آن تقلید کرد.
تمام رهبران عالی، #جذبه دارند، چون #چرایی شان واضح است و به #هدف یا مفهومی بزرگتر از خودشان #باور دارند. این علاقهی #بیل_گیتس به کامپیوترها نیست که به ما الهام میدهد، این خوشبینی شکستناپذیر او برای حل پیچیدهترین مشکلات است که به ما الهام میدهد.
#جذبه ربطی به #انرژی ندارد، وضوح #چرایی است که جذبه به همراه دارد. جذبه از #باور قطعی شخص به ایدهای بزرگتر از خودش به وجود میآید. در مقابل انرژی بخاطر خوب خوابیدن در شب گذشته یا کافئین زیاد ایجاد میشود. جذبه باعث #وفاداری میشود، انرژی اینطور نیست.
برای هر #رهبر بزرگی، برای هر #چرایی، شخص یا گروهی از اشخاص الهامگرفته از نوع #چگونگی وجود دارند که زیرساختی برای #هدف ناملموس میسازند تا به آن واقعیت ببخشند. چنین زیرساختی هر #تغییر قابل توجه یا #موفقیت را ممکن میکند.
کسانی که #چرایی را میدانند، به کسانی نیاز دارند که #چگونگی را بلد باشند. اشخاصی که به چرایی فکر میکنند، قدرت تغییر مسیر صنایع یا حتی جهان را دارند، اما فقط باید بدانند چگونه.
اشخاصی که دنبال #چرایی هستند، رویاپردازند و تخیلات بیشفعالی دارند. افرادی #خوشبین اند که #باور دارند میتوانند تصورهای خود را به واقعیت تبدیل کنند. اشخاصی که مسوول #چگونگی هستند، در حال زندگی میکنند. #واقعگرا هستند و دید واضحتری به مسائل دارند.
اشخاصی که دنبال #چرایی هستند، روی چیزهایی مانند #آینده متمرکز میشوند که بیشتر مردم نمیتوانند ببینند. اشخاصی که دنبال #چگونگی هستند، روی چیزهایی تمرکز دارند که بیشتر مردم میتوانند ببینند و در ایجاد ساختارها و سرانجام رساندن کارها، خوب عمل میکنند.
بیشتر افراد جهان تیپ شخصیتی #چگونه دارند، بسیار کارآزمودهاند و میتوانند کارشان را خوب انجام دهند. حتی ممکن است بسیار #موفق باشند و میلیونها دلار درآمد داشته باشند. اما هیچوقت نمیتوانند کسبوکارهای میلیارد دلاری بسازند یا جهان را #تغییر دهند.
موفقترین کارآفرینان تیپ شخصیتی چگونه دارند گرچه از خود به عنوان رویاپرداز یاد میکنند. از آنها بپرسید چه چیز #کارآفرین بودن را دوست دارند و بیشترشان خواهند گفت که عاشق این هستند چیزی بسازند. این نشان میدهد میدانند #چگونه کارها را به سرانجام برسانند.
برای رسیدن به شرکتی چندین میلیارد دلاری، برای تغییر مسیر یک صنعت، به مشارکتی فوق ویژه و نادر بین کسی که میداند #چرا و شخصی که میداند #چگونه، نیاز است. برای اینکه چنین مشارکتی موفقیتآمیز باشد، به چیزی بیش از مهارتها نیاز است؛ به #اعتماد نیاز است.
مطلبی دیگر از این نویسنده
تست مامان: چطور با مشتریها صحبت کنیم (بخش 3 از 4)
مطلبی دیگر در همین موضوع
پایان شب سیه سپید است
بر اساس علایق شما
منابع انسانی ایرانی به سبک قرون وسطی