طی سال های ۱۸۰۵ الی ۱۸۰۷، ناپلئون طی چند نبرد موفق به شکست ارتش های امپراطوری روسیه، امپراطوری اتریش و پادشاهی پروس شد. این جنگ ها نهایتا منجر به امضای قرارداد «تیلسیت» بین الکساندر تزار روسیه و ناپلئون گردید. ناپلئون که از حمله نظامی مستقیم به امپراطوری بریتانیا ناتوان بود سعی داشت با اجرای نوعی محاصره اقتصادی موسوم به «سیستم قارهای» این کشور را به زانو درآورد که روس ها بر خلاف تعهدشان در قرارداد تیلسیت از اجرا کامل تعهداتشان در این سیستم سرباز زدند، این امر در کنار چند حادثه دیگر منجر به کمرنگ شدن صلح روسیه و فرانسه شد به طوری که در سال ۱۸۱۱ هردو کشور جنگ را اجتنابناپذیر میدیدند و برای آن آماده میشدند.
از جمله مشکلات ناپلئون جنگ ناتمام اسپانیا بود که بخش قابلتوجهی از توان او را به خود معطوف کرده بود، با این وجود او نهایتا توانست ارتشی ۶۰۰ هزار نفری برای لشکرکشی به روسیه فراهم کند که بزرگترین ارتشی بود که اروپا تا آن روز به خود دیده بود. این در حالی بود که روسها توانسته بودند ارتشی در حدود ۲۲۰ هزار نفر فراهم کنند.
در ۲۴ ژوئن ناپلئون به روسیه حملهور شد، روسها شروع به عقبنشینی و اجرا سیاست زمین سوخته کردند، به این ترتیب که در مسیر عقبنشینی مزارع و روستا ها را به آتش میکشیدند تا ارتش ناپلئون نتواند از آن ها برای تامین آذوقه استفاده کند. در کنار درگیری های پراکنده با روس ها، ارتش ناپلئون به طور فزایندهای درگیر مشکلاتی از قبیل گرمای هوا، کمبود آذوقه و بیماری بود.
در اواسط آگوست ناپلئون موفق به تسخیر شهر اسمولنسک پس از نبردی سخت شد و پس از مشورت و تفکر تصمیم به ادامه پیشروی به سمت مسکو گرفت، از طرفی تزار روسیه به شدت مردم را به دفاع از سرزمین مادری و نبرد علیه دشمنان مسیح تشویق کرد و از طرفی دیگر ژنرال معروف و محبوب «میخاییل کوتوزوف» ملقب به ژنرال تکچشم را به فرماندهی کل قوای روس منصوب کرد.
نهایتا در اوایل ماه سپتامبر در حوالی دهکده «بورودینو» در ۷۰ مایلی مسکو ارتش ناپلئون که تا آن روز تقریبا نصف قوای خود را به دلایل مختلف از دست داده بود در مقابل قوای روس به فرماندهی ژنرال کوتوزوف قرار گرفت تا صحنه برای خونینترین نبرد جنگ های ناپلئونی تا آن زمان فراهم شود. پس از یک نبرد بسیار شدید در روز ۷ سپتامبر که منجر به کشته شدن حدود ۹۰ هزار نفر از طرفین شد، در حالی که انتظار ادامه نبرد میرفت، در پایان روز ژنرال کوتوزوف دستور عقبنشینی داد.
در ۱۵ سپتامبر ناپلئون بالاخره وارد مسکو شد، در حالی که او انتظار استقبال از خود را داشت با شهری خالی از سکنه روبرو شد که آتشسوزی نیز در آن تازه شروع شده بود. آتشی که در طول ۴ روز دو سوم مسکو را ویران کرد. از طرف دیگر تزار روسیه به نامه ناپلئون که پس از سقوط مسکو او را به صلح دعوت میکرد توجهی ننمود.
شرایط در مسکو برای ناپلئون روز به روز سختتر میشد، سواران معروف کازاک مکررا خطوط تدارکاتی فرانسوی ها را مورد هجوم قرار میدادند و همچنین برای اولین بار در طول جنگ تعداد نفرات ارتش ناپلئون از ارتش روسیه کمتر شده بود. از همه بدتر زمستان روسیه در حال فرارسیدن بود. پس از آغاز حملات کوتوزوف در اواسط اکتبر و بیپاسخ ماندن پیشنهاد صلح، قوای ناپلئون شروع به عقب نشینی از مسکو کرد. او قصد داشت خود را به اسمولنسک برساند و زمستان را در آنجا سپری کند.
در چهارم نوامبر دما به منفی ۲۰ درجه سانتیگراد رسید، ارتش فرانسه علاوه بر تلفات ناشی از سرما و کمبود آذوقه به طور مداوم مورد حمله روس ها قرار میگرفت و به طور کلی نظم خود را از دست داده بود. در نهم نوامبر ناپلئون بالاخره به اسمولنسک رسید در حالی که وضعیت آذوقه و ارتش گذراندن زمستان در آن شهر را غیر ممکن کرده بود، در نتیجه عقبنشینی ادامه یافت اما کوتوزوف ناپلئون را محاصره کرد و در نبرد کرازنی تلفات شدیدی به فرانسه وارد شد.
ناپلئون توانست از تله رهایی بابد اما در «اوشا» دوباره محاصره شد در حالی که تعداد روس ها ۳ برابر ارتش او بود و فرانسوی ها که لباس و تجهیزات زمستانی نداشتند فوج فوج بر اثر سرما کشته میشدند و مجبور به خوردن گوشت اسب شده بودند. در پنجم دسامبر در حالی که دما به منفی ۴۰ درجه سانتیگراد رسیده بود و از ۶۰۰ هزار نیروی اولیه ارتش فرانسه تنها حدود ۲۰ هزار نفر باقیمانده بودند ناپلئون که به سختی از محاصره گریخته بود ارتش شکستخوردهاش را رها کرده و به سرعت به سمت فرانسه فرار کرد، او پس از ۱۳ روز به پاریس رسید.
حمله ناپلئون به روسیه یکی از بزرگترین فجایع نظامی تاریخ قلمداد میشود، شکست بزرگ و پرتلفاتی که اسطوره شکستناپذیری ناپلئون را پایان داد و راه را برای شکست های بعدی و پایان امپراطوری او هموار کرد.
«این نوشته در اواخر شهریور ۱۴۰۰ برای انتشار در روزنامه دانشگاه صنعتی شریف نگاشته شد که به دلایلی منتشر نشد.»