
دنیای بازی های ویدئویی هرساله سمت سوی جدیدی پیدا میکنند و هر سال ژانرها و المان های خاصی در ویدیوگیم بر سرزبانها میافتد. یکی از ویژگیهایی که تمام استودیوها در طول این سالها، تلاش کردهاند تا در بازی های خود بگنجانند، آزادی عمل است. با پیشرفت تکنولوژی و ارتقای موتورهای بازیسازی، پیادهسازی این ویژگی، مثل گذشته سخت نیست. اما بازهم مسئله مهمی مطرح است، اینکه چگونه میخواهند آزادی عمل را ارائه کنند و تا چه اندازهای به بازیکن آزادی بدهند. این مقدمه را در گوشهی ذهن خود نگه دارید در ادامه با آن کار خواهیم داشت.
سری بازی Metal Gear Solid سیرتکاملی جالبی دارد. زیرا با هر نسخه جدید خود استاندارد های تازهای در صنعت ویدیوگیم تعریف میکرد. اما آیا در آخرین نسخه خود یعنی Phantom Pain، توانسته بازهم استاندارد بازیکنان را بالاتر ببرد و امضای هیدئو کوجیما را جاودانه کند؟
هیدئو کوجیما همیشه در ذهن من گنگ بوده. سالها تعریف و تمجیدهای بسیاری از رسانههای ویدیوگیم و بازیکنان میشنیدم. اگر چه هیچوقت فرصت تجربه بازیهای او را نداشتم تا میزان حقانیت او را از دیدگاه خودم بسنجم. امروز به بهانهی بررسی آخرین نسخه از سری بازی Metal Gear Solid، نظر خود را راجب این بازیسازی افسانه خواهم گفت.

داستان بازی متال گیر سالید فانتوم پین چندسال بعد از اتفاقات نسخه Underground Zero روایت میشود. جایی که بیگ باس روی تخت بیمارستان چشمان خود را باز میکند و متوجه میشود، مدتها در کما بوده و چندین عمل جراحی انجام داده. هنوز چندروزی از زمان بهوش آمدنش نگذشته که گروهی برای به قتل رساندن بیگ باس به سراغش میآیند و حالا باید عزم خود را برای فرار جزم کند.
داستان های سری متال گیر محبوبیت خاصی میان بازیکنان داشته است و این بازی دقیقا همان چیزی است که از سری متال گیر به دنبالش میگردید. بازی با چندین بلات توییست عالی شما را درجای خود میخکوب میکند و در آخر داستان رازی پنهان را راجب خود کشف میکنید. همانند نسخه های پیشین داستان بازی بصورت روایت خطی پیش میرود و سوالات و ابهامات موجود را در پایان بازی تمام و کمال پاسخ میدهد.
شخصیت های جدید بازی به خوبی ساخته میشوند تا حدی که برای از دست دادن بعضی از آنها حسابی ناراحت خواهید شد. اگر بخواهیم کات سین ها را از روند شخصیت پردازی حذف کنیم بازهم در طول بازی کارکترها با دیالوگ های دقیق و تصمیمات مهم خود به اندازه قابل توجهی برای شما ساخته میشوند. بخش اعظمی از کارکترها در گیمپلی ساخته میشود که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد. درکل بازی متال گیر سالید فانتوم پین روایتی بینقص و جذاب را پیش رویتان میگذارد.

سری بازی های متال گیر پرچمدار بازی های مخفیکاری به حساب میآیند. زمانی که گفتم هیدئو کوجیما استاندارد های تازهای با انتشار هرنسخه از متال گیر تعریف میکرد، منظور دقیقترم بازیهای مخفیکاری بود.
بازی Metal Gear Solid Phantom Pain به معنای واقعی کلمه توانسته آزادی عمل را در گیمپلی خود پیادهسازی کند. انگار کوجیما با منطق (هرجور دوست داری ماموریت رو انجام بده اما انجام بده) بازی را ساخته. شما درکل میتوانید دو روش برای اتمام ماموریتها در پیش بگیرید، بصورت کاملا مخفی و بدون سروصدا یا مثل ترمیناتور حتی یک نفر هم زنده نگذارید.
این بازی کاملا دست باز شما را میگزارد تا از هرروشی که باب میلتان است بازی کنید. البته در پایان مراحل، هرچقدر در سکوت و بدون ضربهخوردن بتوانید ماموریت را به اتمام برسانید امتیاز و رنک بالاتری دریافت خواهید کرد. سیستم مخفی کاری بازی به قدر ارتقا یافته است که گفته میشود، بازیکنان قادر هستند بدون کشتن حتی یک نفر، بازی را به اتمام برسانند.
همچنین بازی از درجه سختی پویا پشتیبانی میکند. بطوری که اگر شما بخواهید تمام مراحل را در شب و بصورت مخفیکاری پیش بروید، پایگاهها مورد نظر پروژکتور و سربازان دشمن اکثراً چراغ قوه بدست میگیرند. اگر هم بخواهید بصورت طوفانی حلمه کنید، راه نفوذ به پایگاه سختتر و سربازان با زره و سلاحهای سنگین منتظر شما خواهند بود. این ویژگی باعث شده سری متال گیر بیش از هرزمان دیگری زنده و پویا باشد تا تجربهای تکرار نشدنی را برایتان رقم بزند.
بازی در ابتدا یک iDroid در اختیارتان میگذارد که بتوانید بسیاری کارها را از دور انجام دهید، درضمن انتخاب ماموریتها و ارتقای سلاحها در این بستر اجانم میشود. اوایل ممکن است کار با آن سخت باشد و یادگیری ویژگی های آن حوصله میخواهد. اما با وجود رابط کاربری صحیح در بازی، شما با یکبار استفاده از آن دیگر دچار مشکل نخواهید شد.

ناگفته نماند که شما حاوی پشتیبانی هوایی خواهید بود که با کمک آن میتوانید یک منطقه بمب باران یا در دود فرو ببرید تا راه رسیدن به هدفتان سادهتر شود. همچنین اگر یادتان برود قبل از شروع سلاح ضروری یا مهمات اضافه برای ماموریت بردارید، تنها با چند کلیک برروی iDroid میتوانید هرآنچه میخواهید سفارش دهید.
در این بازی بخش جدیدی به نام Mother Base اضافه شده که در آن میتوانید، هرآنچه که در مناطق بازی پیدا میکنید و دوست دارید بعدا از آن استفاده کنید، از طریق یک بالون به این مکان بفرستید. همچنین شما برای این مکان باید نیروی کار با تخصص های مختلف پیدا و منابع مورد نیازشان را تامین کنید.
بازی این امکان را به شما میدهد تا برای هر ماموریت فردی بجز اسنیک را انتخاب کنید. علاوه بر این میتوانید یک یارکمکی هم با خود ببرید، انتخاب این یار بسیار محدود است اما قابلیت های جدید به تجربهتان اضافه میکند. برای مثال شما میتوانید یک سگ سفید شکاری را با خود ببرید که باتوجه به ویژگیهایی که برای او آزاد میکنید، اون عکس العمل متفاوت داشته باشد. اگر یادتان باشد در ابتدا شخصیت پردازی در طول گیمپلی اشاره کردم. این سگ سفید رنگ، ابتدا یک توله سگ کوچک و ضعیف است که در مادر بیس نگهداری میشود. در طول زمان این سگ بزرگ میشود و آموزش میبیند تا به بیگ باس کمک کند. همچنین شخصیت فرعی دیگری به نام Quiet وجود دارد که در ابتدا دشمن بیگ باس است. چیزی که شخصیت او را بیش از همه جالب میکند این است که او حتی یک کلمه هم حرف نمیزند و در طول گیمپلی نحوه ارتباط برقرار کردنش با بیگ باس بسیار جالب است. همین اتفاقات کوچک در گیمپلی بازی، نشان از تبحره در روایت دارد.
جدا از ماموریت های اصلی که تنوع بسیاری دارند، ماموریت های فرعی (Side Ops List) به مرور تکراری خواهند شد. اما آزادی عمل تا حد زیادی، تکراری بنظر رسیدن ماموریتها را میگیرد. به بیان سادهتر ماموریت ها تکراری هستند اما در روند اتمام، میتواند بسته به خلاقیت شما تکراری نباشد.
این آزادی عمل به خوبی هرچه تمامتر در بازی Metal Gear Solid Phantom Pain اجرا شده، تا حدی که میتوان آن را جلوتر از هم نسلی های خود دانست.

بازی در منطقه از افغانستان جریان دارد و مانند واقعیت، پوشش گیاهی ضعیف و طراوت بسیاری کمی را شاهدش خواهید بود. ممکن است در اوایل، فکر اینکه باید تا آخر بازی در این محیط بیآب و علف وقت بگذرانید شما را از بازی زده کند. اما صبر داشته باشید، با پیشروی در بازی راه شما به منطقه سرسبز و بارانی آفریقا خواهد افتاد. این اتفاق شما را کمی از محیط خشک و تکراری دور میکند.
درطول بازی شاهد هیچگونه باگ و افت فریمی نبودم، اتفاقی که در بازی های امروزی با وسعت ویژگی های مشابه این بازی کمتر شاهدش هستیم.

با وجود اینکه گفته میشد صداپیشهی بیگ باس تغییر کرده و خیلیها اعتراض داشتند، اما تک تک صداپیشه کار خود را عالی انجام دادهاند و نتیجه کارشان راضی کننده است.
قطعات موسیقی بازی حس و حال شگفتانگیزی به بازی اضافه کردهاند. بطوری که با پخش شدن موسیقی حماسی بازی، میتوانید حس واقعی بیگ باس بودن را تجربه کنید. بخش جالبی که قسمت موسیقی بازی برایم داشت، آهنگ گوش دادن هنگام ماموریتها بود.
در iDroid شما، بخشی وجود دارد که میتوانید هر موسیقی که در بازی وجود دارد، گوش کنید. این اتفاق زمانی جالبتر میشود که شما صدای آهنگ را روی حالت بلندگو میگزارید تا دشمنان با شنیدنش واکنش نشان دهند.

اگر بخواهم بیش از این درباره بازی صحبت کنم، چیزی جز تعریف و تمجید نخواهید شنید. تجربهی این بازی Metal Gear Solid Phantom Pain تمام آن تعریف و تمجیدهای رسانهها و بازیکنان را برایم توجیه کرد. مخصوصا زمانی که دیدم آزادی عمل، چگونه به رشد دیانای مخفیکاری بازی کمک کرده.
نمیدانم شما هیدئو کوجیما را بهترین بازیساز تمام دوران میشناسید یا نه. اما او قطعاً یکی از بزرگترین بازیسازان تاریخ ویدیوگیم است.