MrHamedr
MrHamedr
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

#عاشورا_نامه قسمت دهم(2)

یکی از باشکوه ترین صحنه های کربلا رو با اختلاف عباس رقم زد.

اون لحظه ای که دید حسین(ع) بی یاور مونده و ازش اجازه خواست تا به مبارزه بره.

امام حسین گریه ی شدیدی کرد و گفت برادرم! تو پرچمدار منی!

عباس عرض کرد که: "سینه ام تنگی میکند و از زندگی دلتنگ گشته ام"

امام دستور داد: برو برای اهل خیمه آب بیاور.


به خاطر اتقضای متن به نحوه ی شهادت عباس خیلی کاری ندارم ولی به چندتا چیز که واقعا میشه ازش درس گرفت اشاره میکنم

یکیش این بود که حضرت عباس وقتی به آب رسید؛ از آب نخورد. هرچند در آب غوطه ور بود. "اطاعت از دستور ولی خودش از جان و مال اش با ارزش تر بود و حتی از یک قطره آب خوردن..."

تو مقاتل هست به حدی به پشت عباس(ع) تیر و نیزه پرتاب کردند که از پشت شبیه -ببخشید میگم - خارپشت شده بود. از طرفی همه میدونیم دو دست حضرت عباس رو بریدند... ولی یه جمله از دهن مبارک بیرون اومد:" به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم"


به وضوح مشخصه که نگفت مشک رو به خیمه ها میرسونم یا نگفت حمایت از حسین(ع) یا هرچی. "دست از حمایت از دین بر نمیدارم"

یه راست رفته سر اصل مطلب. "دین واقعی چیه؟ شمر؟ عمر سعد؟ یزید میمون باز؟" قطعا نه."حتی حسین(ع) هم دین نیست". حسین(ع) رو خدا نبینیم. حسین(ع) بنده ی خدا و امام بر حقش رو زمین بود. نه خدا. حواسمون باشه حسین(ع) رو اونقدر بالا نبریم که حس خدا بودن به یه عده دست بده

و وقتیم که شهید شد حسین(ع) بالای سرش یه جمله گفت: "عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست"


تاحالا ندیده بودم حسین(ع) همچین حرفی بزنه...

و این کمر حسین نبود که شکست. کمر دین بود که شکست. وگرنه چرا باید همچین حرفی رو بزنه؟

عباس(ع) علمدار حسین(ع) بود. وقتی علمدار شهید بشه ینی دیگه تموم...

حواسمون باشه پرچم حسین زمین نیفته. که اگه زمین بیفته اونروز فاتحه ی همه ی خوبی ها رو باید خوند...


خب الآن تقریبا طرفای ساعت 2ظهر باید باشه و اون گرمای طاقت فرسای عراق...

حسین دیگه تنهاس... به هر طرف ک نگاه میکنه لشکر دشمنه... هیچ کسی نیست. همه پر کشیدن. و امام سجاد(ع) که به خواست خدا بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را به دست بگیرد...


"آیا کسی هست که مرا یاری کند؟" این صدای امام حسین(ع) بود که در ظهر عاشورا تو کربلا پیچید...

عبارت کامل این جمله رو مینویسم: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟»

حسین(ع) با اینکه میدونست کسی نیست برای یاریش؛ چرا ندای یاور خواهی سر داد؟


این صحبت بنظرم فراتر از یاور خواستن برای خودشه

گویا حسین(ع) میدونست حق در تاریخ قراره تنها بمونه. به کلید واژه ها دقت کنین "دفاع از حریم رسول خدا"-"یاری نماینده ی خدا بر زمین"-"رضوان الهی" حسین(ع) برای خودش یاری نمیخواست". دقیقا نکته اینجا بود که نمیخواست یه عده ملعون مثل یزید؛ دین خدا رو "به نفع خودشون" تغییر بدن و تا میتونن سوء استفاده کنن

بنظرتون به این هدف رسیدن؟

نمیتونم بگم نه چون کاری کرد که 33هزار نفر درمقابل حسین(ع) وایسن ولی بازم تأکید میکنم. "نور خدا خاموش نخواهد شد".


ندای یاورخواهی حسین به خیمه ها رسید و ناله ی زنان بلند شد. و خوشا به غیرتت حسین(ع) که برگشتی به خیمه ها که فکر نکنن هنوز تنها شدن...

و صدای گریه ی علی اصغر بلند میشه. امام میاد و کودک 6ماهشو روی دستاش میگیره و درمقابل کوفیان میگه "«ای مردم! اگر به من رحم نمي‌كنيد بر اين طفل ترحم نماييد.»"


عجیب ترین صحنه ی عاشورا بنظرم با اختلاف همین صحنس که امام حسین(ع) طفل 6ماهشو روی دستاش میگیره و ادامه ی جریان رو که خودتون میدونین.و یکی از مهمترین سؤالاتی که داشتم دقیقا این بود که چرا؟ و چیزایی که بهش رسیدم(اگه مورد مهمی به یادتون میاد حتما بهم بگین)

—- میخواد اوج گمراهی و سنگدلی لشکر باطل رو نشون بده. که حتی به یه بچه ی 6ماهه هم رحم نمیکنن.

—- برای رها شدن و خدایی شدن؛ از هرچیزی باید دل کند. حتی از کودک عزیز 6ماهه ات

—- خدا گاهی شمارو تو شرایط آزمایش سختی قرار میده. حسین(ع) این شرایط فراهم شد براش. و تو تاریخ جاودان شد. درحالی ک میتونست خیلی ساده (خیلیم ساده نیست البته) رها کنه... ولی اینکارو نکرد.

و شهادت امام حسین(ع)...

همه ی مردان و لشکریانت جلوت فدا میشن و در نهایت خودت میمونی و خودت. فرشته ی مرگ خیلی باید به خودش بباله که جان سرور و سالار شهیدان تاریخ رو میگیره...

درمورد چگونگی شهاد امام حسین خیلی صحبتی نمیکنم فقط اون لحظه ای که وقتی امام حسین بی حرکت ایستاده بود و از جاش تکون نمیخورد و لشکریان باطل حتی جرئت نمیکردن بهش نزدیک شن؛ شمر فریاد میزنه :" «وای بر شما چرا به این مرد مهلت می دهید، مادرهایتان به عزایتان بنشینند، او را بکشید.»

تو مقاتل هست که به حدی بر پشت و بدن امام حسین تیر و سرنیزه بود که شبیه جوجه تیغی شده بود...

میخوام بگم که حسین مظلومانه شهید نشد. حسین در اوج شکوه شهید شد. همه از مظلومیت حسین میگن و مینالن ولی هیچ کسی نمیگه چرا حسین مظلومه؟ هیچ کسی نمیگه چرا تنها مونده؟ همه فقط گریه میکنن. هیچ کسی هیچ کاری نمیکنه. راه حسین از خودش مهمتره... بخدا قسم مهمتره...


دشمن رحم نداره. باطل رحم نداره. شیطان رحم نداره. سادگی و حماقت یه عده هم حد نداره...

دنیا به هیچ کسی رحم نمیکنه. همه میمیریم. پس چه بهتر که "حُر بمیریم" نه "یزید"...


#عاشورا_نامه #شام_دهم

#حر #mrhamedr


عاشورامحرمامام حسینکربلاپیام حسین
https://redl.ink/mrhamedr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید